English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
lancer تشر زن نیزه انداز
Search result with all words
jaculator نیزه انداز
spearman نیزه انداز
Other Matches
grains نیزه ماهی گیری که دارای چهارپنجه یابیشترباشد نیزه چنگالی
average propensity to save میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
When the water rise above ones head ,one fathom is. <proverb> آب که از سر گذشت چه یک نیزه چه صد نیزه .
poles نیزه پرش با نیزه
pole نیزه پرش با نیزه
saving institutions موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
deflection board طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
mid wicket توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
shaft نیزه
shafts نیزه
javelin نیزه
halbert نیزه
halberd نیزه
dart نیزه
darted نیزه
darting نیزه
harpoons نیزه
pic نیزه
lancer نیزه زن
lance نیزه
lanced نیزه
lances نیزه
lancing نیزه
gavelock نیزه
speared نیزه
spears نیزه
harpoon نیزه
spearing نیزه
spear نیزه
butt shaft نیزه
jobs سوخمه سر نیزه
lanced ضربت نیزه
lance ضربت نیزه
javelineer نیزه دار
lancethrust زخم نیزه
fix bayonets به نیزه فنگ نیزه فنگ
spears نیزه دار
lances ضربت نیزه
spear fisherman ماهیگیر با نیزه
spearfisher ماهیگیر با نیزه
javelin thrower پرتابگر نیزه
spearer نیزه دار
pole vault پرش با نیزه
lancelet نیزه ماهی
vault پرش با نیزه
demilance نیم نیزه
pikestaff چوب نیزه
marlinspike نیزه ماهی
gaff نیزه چنگک
pole vaulter پرنده با نیزه
pole vaulting پرش با نیزه
marlinespike نیزه ماهی
marlin نیزه ماهی
job سوخمه سر نیزه
quarter staff نیزه چوبی
pole vaults پرش با نیزه
lancer نیزه دار
sarissa نیزه مقدونی
spontoon نیزه کوتاه
vaults پرش با نیزه
spearing نیزه دار
pike نیزه زدن
spearheads نوک نیزه
spearheading نوک نیزه
sea needle نیزه ماهی
needle fish نیزه ماهی
spearheaded نوک نیزه
spearhead نوک نیزه
gar نیزه ماهی
gad نیزه سنان
green bone نیزه ماهی
vaulter پرنده با نیزه
barracuda نیزه ماهی
barracudas نیزه ماهی
spiculum نوک نیزه
styloid شبیه نیزه
sword bayonet سر نیزه دم دار
spear نیزه دار
jaculator نیزه دار
javelin throw پرتاب نیزه
speared نیزه دار
spiculum نیزه کوچک
throwing the javelin پرتاب نیزه
spearman نیزه دار
lancing ضربت نیزه
styliform نیزه مانند
ox goad نیزه گاو رانی
pikestaff دسته چوبی نیزه
jousting نیزه بازی سواره
lanceolate نیزه مانند نیزهای
jousted نیزه بازی سواره
joust نیزه بازی سواره
fix bayonets نیزه فنگ کردن
jousts نیزه بازی سواره
throwing circle دایره پرتاب نیزه
pkeman سرباز نیزه دار
piker سرباز نیزه دار
spearfish ماهیگیری با پرتاب نیزه
spearfishing ماهیگیری با پرتاب نیزه
uhlan سوار نیزه دار
javelin زوبین پرتاب نیزه
javelin نیزه دستی سبک
styliferous ستون دار نیزه مانند
jousts نیزه بازی از روی زین
jousting نیزه بازی از روی زین
foin فرو بردن شمشیر یا نیزه
jousted نیزه بازی از روی زین
joust نیزه بازی از روی زین
trident نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
tridentate نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
spear gun وسیله پرتاب نیزه ماهیگیری
gig نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gig نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
banderillero عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
he ran the animal through ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
gigs نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
hop step طرز گام برداشتن در پرتاب نیزه
jumping event مسابقه پرش با نیزه یاارتفاع یا طول
gigs نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
tiltyard میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
tilting yard میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
crossbars ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
pike نیزه دسته چوبی میخ نوک تیز
picador عضو گروه گاوباز سوار نیزه دار
leister نیزه خاردار مخصوص صیدماهی قزل الا
throwing line نیمدایرهای که پرتابگر نیزه نباید از ان تجاوز کند
banderilla نیزه خاردار برای فروبردن به گردن گاو
to tilt at the ring سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
crossbar ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
finish crossover طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish style طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
gigs نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
gig نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
binding وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
bindings وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
tilted شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
poles چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
tilts شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilt شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
deposits پس انداز
deposit پس انداز
saving پس انداز
thrift پس انداز
aggregate saving پس انداز کل
ex post saving پس انداز
ex ante saving پس انداز
forehanded پس انداز کن
savings پس انداز
saver پس انداز کن
irrigator اب انداز
penny bank صندوق پس انداز
fire teazer اتش انداز
firer سوخت انداز
line starter راه انداز خط
private saving پس انداز خصوصی
missile launcher موشک انداز
view چشم انداز
fire teazer سوخت انداز
discobolus دایره انداز
fluter چین انداز
saving account حساب پس انداز
reverberative طنین انداز
retardant عقب انداز
releaser راه انداز
saving rate نرخ پس انداز
rate of saving نرخ پس انداز
procrastinator تعویق انداز
trustee savings bank صندوق پس انداز
negative saving پس انداز منفی
net saving پس انداز خالص
permanent saving پس انداز دائمی
crapshooter طاس انداز
forced saving پس انداز اجباری
compulsory saving پس انداز اجباری
cannoneer توپ انداز
buttonhook دکمه انداز
paradox of thrift تناقض پس انداز
national saving پس انداز ملی
personal saving پس انداز شخصی
thundering صاعقه انداز
missile man موشک انداز
feller درخت انداز
propensity to save گرایش به پس انداز
mobilization of savings بسیج پس انداز
mobilization of savings تجهیز پس انداز
ejector بیرون انداز
ecbolic جنین انداز
dissaving پس انداز منفی
bumpiness دست انداز
thrift institutions موسسات پس انداز
jack ketch طناب انداز
torpedo tube اژدر انداز
stoker سوخت انداز
springer کمند انداز
splitter نفاق انداز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com