Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (5 milliseconds)
English
Persian
fluorescence
تشعشع ماهتابی
Other Matches
fluorescence
تابش ماهتابی
lunar
وابسته بماه ماهتابی
fallout contours
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
radiational
تشعشع
flashes
تشعشع
antiradiation
ضد تشعشع
luminance
تشعشع
flashed
تشعشع
emissions
تشعشع
flash
تشعشع
emission
تشعشع
radiation
تشعشع
total radiation
تشعشع کل
glary
دارای تشعشع
emitter
تشعشع کننده
nuclear radiation
تشعشع هستهای
fluorescent radiation
تشعشع فلورسنت
intensity of radiation
شدت تشعشع
induced radiation
تشعشع القایی
prompt radiation
تشعشع کامل
radiacmeter
تشعشع سنج
thermal radiation
تشعشع حرارتی
space radiation
تشعشع رادیویی
refulgence
جلال تشعشع
scattered radiation
تشعشع پراکنده
radioscopy
تشعشع سنجی
radiometer
تشعشع سنج
radiation source
منبع تشعشع
radiation pressure
فشار تشعشع
radiation loss
تلف تشعشع
radiancy
تابندگی تشعشع
x irradiation
تشعشع رونتگن
electronic radiation
تشعشع الکترونی
dosimeter
تشعشع سنج
ray
تشعشع داشتن
radiantly
تشعشع بطورمنشعب
emits
تشعشع کردن
cosmic rays
تشعشع کاسمیک
emitting
تشعشع کردن
radiance
تابندگی تشعشع
radiators
تشعشع کننده
radiator
تشعشع کننده
ray
روشنایی تشعشع
neutron radiation
تشعشع نوترونی
radiation
تشعشع اتمی
emit
تشعشع کردن
aura
تشعشع نورانی
emitted
تشعشع کردن
corpuscular radiation
تشعشع ذرهای
auras
تشعشع نورانی
ultra violet radiation
تشعشع ماوراء بنفش
x radiation
تشعشع اشعه مجهول
broadside aerial
تشعشع کننده عرضی
radio active
دارای تشعشع اتمی
radiological survey
تجسس تشعشع اتمی
radiant
تشعشع کننده حرارتی
radiation intensity
شدت تشعشع اتمی
directive radiation
تشعشع جهت دار
background count
عکس العمل تشعشع
magnetic dipole radiation
تشعشع دوقطبی مغناطیسی
isodose rate
خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
glares
تابش خیره کننده تشعشع
glared
تابش خیره کننده تشعشع
glare
تابش خیره کننده تشعشع
fluorescent
لامپ مهتابی دارای تشعشع
broad beam headlamp
نور افکن با تشعشع عرضی
candescent
دارای تشعشع یاگرمای شدید
emissivity
قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
roentgen
واحد سنجش تشعشع اتمی
solar flare
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
radiological
رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
phosphorism
مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
luminous flux
جریان تشعشع در طول موج مریی
radiological survey
بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
emission
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
rem
مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
emissions
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
roentgen
واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
radioactivity
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
langley
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
lumen
واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
minometer
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
galactic noise
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com