Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (5 milliseconds)
English
Persian
cosmic rays
تشعشع کاسمیک
Other Matches
cosmic rays
پرتوهای کاسمیک
fallout contours
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
antiradiation
ضد تشعشع
total radiation
تشعشع کل
luminance
تشعشع
flashes
تشعشع
flashed
تشعشع
flash
تشعشع
emissions
تشعشع
emission
تشعشع
radiation
تشعشع
radiational
تشعشع
radiation source
منبع تشعشع
induced radiation
تشعشع القایی
glary
دارای تشعشع
thermal radiation
تشعشع حرارتی
emitter
تشعشع کننده
intensity of radiation
شدت تشعشع
scattered radiation
تشعشع پراکنده
radiation loss
تلف تشعشع
radiancy
تابندگی تشعشع
radiacmeter
تشعشع سنج
prompt radiation
تشعشع کامل
radiometer
تشعشع سنج
radiation pressure
فشار تشعشع
radioscopy
تشعشع سنجی
nuclear radiation
تشعشع هستهای
neutron radiation
تشعشع نوترونی
refulgence
جلال تشعشع
electronic radiation
تشعشع الکترونی
dosimeter
تشعشع سنج
emitted
تشعشع کردن
emit
تشعشع کردن
emits
تشعشع کردن
ray
روشنایی تشعشع
space radiation
تشعشع رادیویی
emitting
تشعشع کردن
fluorescence
تشعشع ماهتابی
radiation
تشعشع اتمی
auras
تشعشع نورانی
radiators
تشعشع کننده
radiance
تابندگی تشعشع
corpuscular radiation
تشعشع ذرهای
radiantly
تشعشع بطورمنشعب
radiator
تشعشع کننده
ray
تشعشع داشتن
fluorescent radiation
تشعشع فلورسنت
aura
تشعشع نورانی
x irradiation
تشعشع رونتگن
radio active
دارای تشعشع اتمی
radiation intensity
شدت تشعشع اتمی
radiological survey
تجسس تشعشع اتمی
x radiation
تشعشع اشعه مجهول
directive radiation
تشعشع جهت دار
magnetic dipole radiation
تشعشع دوقطبی مغناطیسی
ultra violet radiation
تشعشع ماوراء بنفش
radiant
تشعشع کننده حرارتی
broadside aerial
تشعشع کننده عرضی
background count
عکس العمل تشعشع
glares
تابش خیره کننده تشعشع
solar flare
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
roentgen
واحد سنجش تشعشع اتمی
radiological
رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
glare
تابش خیره کننده تشعشع
broad beam headlamp
نور افکن با تشعشع عرضی
emissivity
قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
candescent
دارای تشعشع یاگرمای شدید
fluorescent
لامپ مهتابی دارای تشعشع
glared
تابش خیره کننده تشعشع
isodose rate
خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
emissions
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emission
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
radiological survey
بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
phosphorism
مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
luminous flux
جریان تشعشع در طول موج مریی
rem
مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
roentgen
واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
radioactivity
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
langley
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
lumen
واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
minometer
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
galactic noise
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com