Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (2 milliseconds)
English
Persian
spasm
تشنج موضعی
spasms
تشنج موضعی
gripe
تشنج موضعی
Other Matches
local
موضعی
locals
موضعی
regional
<adj.>
موضعی
local
<adj.>
موضعی
topical
موضعی
focal
موضعی
concentrated or single load
بار موضعی
ischmia
کم خونی موضعی
position warfare
نبرد موضعی
position warfare
جنگ موضعی
position defense
دفاع موضعی
position correction
تصحیحات موضعی
ischaemia
کم خونی موضعی
localization
موضعی کردن
ischemia
کم خونی موضعی
local paraysis
فلج موضعی
local oscillator
اوسیلاتور موضعی
local anasthesia
بیهوشی موضعی
local velocity
سرعت موضعی
locals
مکانی موضعی
locally
بطور موضعی
spot check
مقابله موضعی
spot checks
مقابله موضعی
spot checks
بررسی موضعی
spot check
بررسی موضعی
spot lamp
لامپ موضعی
local
مکانی موضعی
jerking
تشنج
jerks
تشنج
paroxysm
تشنج
convulsion
تشنج
convulsiveness
تشنج
tetanus
تشنج
convulsions
تشنج
jerked
تشنج
jerk
تشنج
hysteria
تشنج
the fidgets
تشنج
succussion
تشنج
paroxysms
تشنج
local action
تخلیه موضعی باتری
depressions
فرو رفتگی موضعی
transient ischemia
کم خونی موضعی موقت
focal seizure
حمله صرعی موضعی
local deformation
تغییر شکل موضعی
depression
فرو رفتگی موضعی
eclampsia
تشنج ابستنی
de escalation
تشنج زدایی
spasticity
حالت تشنج
convulsive therapy
تشنج درمانی
hysterogenic
تشنج اور
hysteroid
تشنج اور
myoclonus
تشنج ماهیچه
hysterically
پرشور و تشنج
clonus
تشنج عضلانی
chorea
تشنج مخصوص
detente
تشنج زدایی
anticonvulsive
داروی ضد تشنج
shock
تشنج سخت
shocked
تشنج سخت
shocks
تشنج سخت
antispasmodic
ضد انقباض و تشنج
hysterical
پرشور و تشنج
localises
محلی کردن موضعی ساختن
localising
محلی کردن موضعی ساختن
to anaesthetize locally
سر کردن بیهوشی موضعی زدن
localizes
محلی کردن موضعی ساختن
novocain
ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
osteomyelitis
التهاب موضعی و مخرب استخوان
localizing
محلی کردن موضعی ساختن
asymmetric local deformation
تغییر شکل موضعی بی تقارن
localize
محلی کردن موضعی ساختن
yanking
تکان شدیدوسخت تشنج
yank
تکان شدیدوسخت تشنج
yanked
تکان شدیدوسخت تشنج
electric convulsive therapy
درمان با تشنج برقی
defused
تشنج زدایی کردن
yanks
تکان شدیدوسخت تشنج
spasms
الت تشنج واضطراب
spasm
الت تشنج واضطراب
sidesplitting
موجب تشنج پهلوها
defusing
تشنج زدایی کردن
trismus
تشنج ارواره زیرین
defuses
تشنج زدایی کردن
defuse
تشنج زدایی کردن
electroconvulsive therapy
درمان با تشنج برقی
fitfulness
تشنج یا تغییر حال
hyperkinesia or sis
تشنج کش واکش ماهیچه
ect
درمان با تشنج برقی
Yankees
تکان شدیدوسخت تشنج
Yankee
تکان شدیدوسخت تشنج
convulsing
دچار تشنج کردن
convulses
دچار تشنج کردن
convulsed
دچار تشنج کردن
convulse
دچار تشنج کردن
de-escalating
تشنج زدایی کردن
de-escalates
تشنج زدایی کردن
de escalate
تشنج زدایی کردن
de-escalate
تشنج زدایی کردن
de-escalated
تشنج زدایی کردن
napped
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
nap
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
naps
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
napping
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
vorticity
میزان برداری دوران موضعی سیال
electroconvulsive shock
ضربه برقی تشنج اور
ecs
ضربه برقی تشنج اور
grand mal
صرع همراه با تشنج وغش
stag evil
تشنج ارواره زیرین اسب
bouleversement
تشنج دهم ریختگی کامل
nip
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nips
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
waisting
کاهش موضعی قطر ناشی ازجریان برگشت ناپذیر حاصل از تنش در نقطه شکست
nibbler
ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
vortex line
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
hyperventilation
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com