English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
English Persian
Salvation Army تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
Other Matches
proselytism تبلیغ دینی
antinomian مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
precepts of god فرایض دینی احکام دینی
turn to <idiom> رفتن وکمک گرفتن
contribution هم بخشی همکاری وکمک
contributions هم بخشی همکاری وکمک
stag hunting شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
He is a man who would stoop to anything . آدمی است که بهر کاری تن می دهد ( برای رسیدن به هدفش )
the church militant قاطبه مسیحیان جهان
diatessaron اناجیل اربعهء مسیحیان
Coptic architecture معماری مسیحیان مصر
play into someone's hands <idiom> (به کسی یاری وکمک رساندن)انجام کاری که به شخص دیگری سود برساند
agrapha که مورد قبول مسیحیان نیست
mennonite فرقهای از مسیحیان مخالف تعمید
Protestant عضو فرقه مسیحیان پروتستان
Protestants عضو فرقه مسیحیان پروتستان
ecumenic وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
New Testament کتب عهد جدید مسیحیان
Holy Communion ایین عشای ربانی مسیحیان
oecumenical وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
ash wednesday اولین روز ایام روزهء مسیحیان
palingenesis تجوید از راه تولد ایین تعمید مسیحیان
New Year's Day روز اول ژانویه که آغاز سال نو مسیحیان است
conspicuious consumption مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
begger my neighbour policy سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
Jehovah's Witnesses دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
small ad تبلیغ
advertisements تبلیغ
advertising تبلیغ
promotion تبلیغ
promotions تبلیغ
propagandism تبلیغ
advertisement تبلیغ
propaganda تبلیغ
publicity تبلیغ
propagation تبلیغ
roundhead نماینده پارلمان انگلیس دردوره شارل اول و عضو فرقه مسیحیان کویکر
proselyte تبلیغ کردن
stunt advertising تبلیغ موثر
advertises تبلیغ کردن
propagandize تبلیغ کردن
advertise تبلیغ کردن
stunt advertising تبلیغ مهیج
propagable قابل تبلیغ
proselytism تبلیغ حزبی
evangelism تبلیغ مسیحیت
counter propaganda تبلیغ متقابل
advertised تبلیغ کردن
publitize تبلیغ کردن
propagation تکثیر تبلیغ
for publicity purposes به منظور تبلیغ
advertising claim شعار تبلیغ
sales promotion تبلیغ فروش
propagation تبلیغ کردن
snake oil تبلیغ میکند
proselyte تبلیغ شدن
world bank بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
illicit advertising تبلیغ غیر مجاز
advertising تبلیغ و آگهی تجاری
producer advertising تبلیغ توسط سازنده
sales promotion تبلیغ جهت فروش
press agent مامور اگهی و تبلیغ
producer advertising تبلیغ محصولات صنعتی
organizations تشکیلات
organization تشکیلات
system تشکیلات
organisations تشکیلات
systems تشکیلات
brigade تشکیلات
brigades تشکیلات
machinery تشکیلات
contributing شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributes شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributed شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contribute شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
impiousness بی دینی
heathenishness بی دینی
godlessness بی دینی
chos in action حق دینی
impiety بی دینی
religious دینی
ungodliness بی دینی
irreligion بی دینی
indevotion بی دینی
perfidy بی دینی
lobbyist کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
civil department تشکیلات کشوری
reorganising تشکیلات مجدد
reorganize تشکیلات مجدد
reorganized تشکیلات مجدد
reorganizes تشکیلات مجدد
trade association تشکیلات صنفی
reorganization تشکیلات مجدد
mechanism of the organ نظام تشکیلات
reorganizing تشکیلات مجدد
formation ساختمان تشکیلات
reorganises تشکیلات مجدد
reorganised تشکیلات مجدد
organizations تشکیلات سازماندهی
organization تشکیلات سازماندهی
organisations تشکیلات سازماندهی
structure تشکیلات دادن
structures تشکیلات دادن
enterprises تشکیلات اقتصادی
structuring تشکیلات دادن
enterprise تشکیلات اقتصادی
sacrament رسم دینی
dogmas عقیده دینی
irreligiously ازروی بی دینی
mufti پیشوای دینی
martyry بشهادت دینی
impiously از روی بی دینی
sacrament ایین دینی
religious instruction اموزش دینی
religious delusion هذیان دینی
orthodoxies راست دینی
things in action اموال دینی
religious rites اداب دینی
dogma عقیده دینی
cults ایین دینی
cult ایین دینی
orthodoxy راست دینی
ghazi مجاهد دینی
sacraments ایین دینی
sacraments رسم دینی
religious matters امور دینی
target audience گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
formations تشکیلات زمین شناسی
underground تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
organizable قابل تشکیلات دادن
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
theologue طلبه علوم دینی
to discharge of an obligation از دینی مبرا کردن
ritualization انجام شعائر دینی
theological school مدرسه علوم دینی
mystagogy تفسیر رموز دینی
adultery بی دینی ازدواج غیرشرعی
karma سرنوشت مراسم دینی
seminaries مدرسه علوم دینی
chaplains افسر امور دینی
catechesis کتاب تعلیمات دینی
declaration of indulgence اعلام ازادی دینی
persuasion اطمینان عقیده دینی
persuasions اطمینان عقیده دینی
seminary مدرسه علوم دینی
chaplain افسر امور دینی
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
disorganises تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganize تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganising تشکیلات چیزی رابرهم زدن
organises تشکیلات دادن درست کردن
disorganizing تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganizes تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganised تشکیلات چیزی رابرهم زدن
telephone plant تشکیلات مراکز تلفن خودکار
organising تشکیلات دادن درست کردن
organize تشکیلات دادن درست کردن
organizing تشکیلات دادن درست کردن
organizes تشکیلات دادن درست کردن
banners پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود
banner پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود
catechism کتاب سوال وجواب دینی
catechisms کتاب سوال وجواب دینی
hardshell سخت در رعایت ایین دینی
Our organization is just standing on its own feet. تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
rosicrucian فرقهای از مسیحیان قرن 71و اوایل قرن 81 دارای عقایدفلسفی و مرموز وتصوف امیز
transubstantiation اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
advertorial تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
ritualistic مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
mosaic d. وضع احکام دینی درزمان موسی
irreligionist کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
syndicalism سیستم اتحادیهای برای تشکیلات کارگری سندیکالیسم
welfare state کشوردارای تشکیلات رفاه اجتماعی دستگیری از بینوایان
barker پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
methodize در اصول وعقاید دینی سخت گیری کردن
sacramentalism اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
dispensation وضع احکام دینی درهر دوره و عصر
theolog دانشمند علم دین طلبه علوم دینی
dispensations وضع احکام دینی درهر دوره و عصر
bilateral infrastructure سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
free thinkers افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
simony خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی
ultraist کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
ritualize رسمی و تشریفاتی کردن شعائر دینی رابجا اوردن قائل به تشریفات شدن
indifferentist کسیکه بموضوع عای دینی لاقید است و بشناختن حق ازباطل اهمیتی نمیدهد
refinances تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinanced تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinance تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinancing تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
three-day retreat گردهمایی سه روزه دور از مردم عمومی [برای دعا کردن، درس دینی و عبادت]
evangelization تبلیغ یاموعظه ازروی انجیل ترویج انجیل یادین مسیحی
unionism اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
catalysts تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalyst تشکیلات دهنده سازمان دهنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com