English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
ossification تشکیل استخوان
osteogenesis تشکیل استخوان
Search result with all words
ossification مرحله تشکیل استخوان
involucrum تشکیل استخوان جدید
Other Matches
hyprostosis رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
astragalus استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
syynostosis ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
zygoma استخوان قوس وجنه استخوان گونه
ischium استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
periosteum پوشش استخوان ضریع استخوان
condyle مهره استخوان- برامدگی استخوان
radar netting تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
occiput استخوان قمحدوه استخوان پس سر
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
natchbone استخوان
bone استخوان
bones استخوان
boneless بی استخوان
jawbones استخوان فک
jawbone استخوان فک
boned استخوان
fleshy بی استخوان
osteotome استخوان بر
fleshiest بی استخوان
ossicle استخوان چه
fleshier بی استخوان
tarsus استخوان مچ پا
boning استخوان
establishments تشکیل
establishment تشکیل
endomorphy تشکیل
incorporation تشکیل
endomorphism تشکیل
entelechy تشکیل
shacklebone استخوان قاپ
humeruses استخوان بازو
humerus استخوان عضله
humerus استخوان بازو
scroll bone استخوان فرفرهای
humeri استخوان عضله
humeri استخوان بازو
ostosis استخوان سازی
scaular استخوان شانه
xyster استخوان تراش
humeruses استخوان عضله
shoulder blade استخوان شانه
shacklebone استخوان مچ دست
blade استخوان پهن
scapulas استخوان کتف
skeletons استخوان بندی
scapula استخوان کتف
zygomatic bone استخوان گونه
ckeek bone استخوان گونه
cheekbones استخوان گونه
shoulder blades استخوان شانه
cheekbone استخوان گونه
skeleton استخوان بندی
reckets ملاست استخوان
anvils استخوان سندانی
reckets استخوان نرمی
reckets نرمی استخوان
raspatory استخوان ساب
raspatory استخوان تراش
sacrum استخوان خاجی
pubis استخوان شرمگاه
hulking درشت استخوان
hammers استخوان چکشی
rickety نرم استخوان
palating استخوان کام
scalping iron استخوان تراش
hammer استخوان چکشی
parietal استخوان اهیانه
caries پوسیدگی استخوان
hammered استخوان چکشی
anvil استخوان سندانی
huckle bone استخوان چاربند
innominate bone استخوان بی نام
kneepan استخوان کشگک
knucklebone استخوان قوزک
dengue تب استخوان شکن
malar bone استخوان گونه
malleolus استخوان غوزک
malleus استخوان چکشی
maxillary bone استخوان ارواره
merrythought استخوان جناغ
navicular bone استخوان زورقی
occipital bone استخوان قمحدوه
carpale استخوان مچ دست
cariosity پوسیدگی استخوان
incus استخوان سندانی
epiphysis شاخ استخوان
ethmoid استخوان غربالی
huckle bone استخوان لگن
humeeerus استخوان بازو
humeeerus استخوان عضد
the humeral bone استخوان بازو
the humeral bone استخوان عضد
frontal bone استخوان پیشانی
hyoid bone استخوان لامی
foot bone خرده استخوان پا
fish bone استخوان ماهی
hyperostosis برامدگی استخوان
ilium استخوان حرقفی
illium استخوان حرقفی
exostosis برامدگی استخوان
ethmoid استخوان پرویزنی
cannon bone استخوان ساق پا
calcaneum استخوان پاشنه
femora استخوان ران
osteogenesis پیدایش استخوان
osteography شرح استخوان ها
luxation در رفتگی استخوان
osteoid استخوان وار
osteologist استخوان شناس
pith مخ استخوان اهمیت
osteology استخوان شناسی
osteoma ورم استخوان
rickets نرمی استخوان استخوان نرمی
dislocation دررفتگی استخوان
funny bones استخوان ارنج
funny bone استخوان ارنج
osteomalacia نرمی استخوان
femur استخوان ران
femurs استخوان ران
cartilage نرمه استخوان
breast bone استخوان سینه
bone ache استخوان درد
barebone استخوان خالی
orthopedics جراحی استخوان
os pubis استخوان شرمگاه
baleen استخوان نهنگ
ossific استخوان ساز
anvil bone استخوان سندانی
anklebone استخوان قوزک
ankle bone استخوان قوزک
osteal شبیه استخوان
aitch bone استخوان کفل
osteitis ورم استخوان
osteitis اماس استخوان
osteomalacia ملاست استخوان
wishbones استخوان جناق
stirrup استخوان رکابی
spillikin ریزه استخوان
temporal bone استخوان گیجگاه
thigh bone استخوان ران
metacarpal استخوان کف دست
thighbone استخوان ران
carcass استخوان بندی
structuring استخوان بندی
carcases استخوان بندی
carcass استخوان بندی
tarsometatarsus استخوان مچ پاواستخوان کف پا
framework استخوان بندی
marrows مغز استخوان
marrow مغز استخوان
structure استخوان بندی
bone marrow مغز استخوان
structures استخوان بندی
patellae استخوان کشکک
patella استخوان کشکک
shinbone استخوان قلم پا
stirrups استخوان رکابی
frameworks استخوان بندی
talus استخوان قاپ
carcse استخوان بندی
bony استخوان دار
fractured شکستگی استخوان
fractures شکستگی استخوان
boney استخوان دار
carcasses استخوان بندی
bonemeal گرد استخوان
fracturing شکستگی استخوان
jawbone استخوان ارواره
jawbones استخوان ارواره
zygomatic استخوان گونه
stapes استخوان رکابی
skelton استخوان بندی
wishbone استخوان جناق
fracture شکستگی استخوان
kneecaps استخوان کشگک
stirrup bone ;stirrup bone استخوان رکابی
ungual bone استخوان ناخنی
To set a bone. استخوان جا انداختن
hollownes پوکی استخوان
skull and crossbones جمجمه و دو استخوان
bonemeal آرد استخوان
bonemeal استخوان کوبیده
kneecap استخوان کشگک
argillaceous تشکیل شده از رس
stratification تشکیل چینه
organizers تشکیل دهنده
stratification تشکیل طبقات
organizer تشکیل دهنده
organisers تشکیل دهنده
strobilation تشکیل رشته
constituted تشکیل دادن
constitute تشکیل دادن
capital formation تشکیل سرمایه
orogenesis تشکیل کوه
umbilication تشکیل ناف
vacuolation تشکیل حفره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com