Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
attenuation compensation
تصحیح اعوجاج
Other Matches
range disk
صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
wind correction
تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
correction index
جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
line distortion
اعوجاج خط
distortion
اعوجاج
distortions
اعوجاج
image distortion
اعوجاج تصویر
impluse distortion
اعوجاج ضربهای
sound distortion
اعوجاج صوت
phase distortion
اعوجاج فاز
pincushion effect
اعوجاج بالشتکی
bias distortion
اعوجاج پیشقدری
fortuitcus distortion
اعوجاج اتفاقی
field distortion
اعوجاج میدان
current distortion
اعوجاج جریان
end distortion
اعوجاج انتهایی
distortion factor
ضریب اعوجاج
barrage jamming
اعوجاج سد کننده
delay distortion
اعوجاج تاخیری
asymmetrical distortion
اعوجاج نامتقارن
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
to avoid distortion of the results
[produced]
by ...
برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
swinging the compass
تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
corrector
وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
It was corrected.
تصحیح شد.
Bose Chandhuri Hocquenghem code
کد تصحیح
editing
تصحیح
rectification
تصحیح
compensation
تصحیح
amendment
تصحیح
amendments
تصحیح
compensations
تصحیح
correction
تصحیح
bug
تصحیح یک برنامه
rectify
تصحیح کردن
rectifies
تصحیح کردن
bugging
تصحیح یک برنامه
magnetic compensatory
مغناطیس تصحیح
compensating magnet
مغناطیس تصحیح
bugs
تصحیح یک برنامه
checking
کد تصحیح خطا
corrected
تصحیح شده
rectified
تصحیح کردن
error correcting code
کد تصحیح خطا
error correction
تصحیح خطا
proofread
تصحیح کردن
temperature correction
تصحیح دمایی
frequency correction
تصحیح فرکانس
gamma correction
تصحیح گاما
tam quam
تصحیح حکم
skew correction
تصحیح گوشهای
sag correction
تصحیح انحراف
red pencil
تصحیح کردن
proofreading
تصحیح کردن
proofreads
تصحیح کردن
compensation of compass
تصحیح قطبنما
correctable
قابل تصحیح
emendable
قابل تصحیح
correction coefficient
ضریب تصحیح
correction factor
ضریب تصحیح
deflection correction
تصحیح سمت
emendate
تصحیح کردن
program correctness
تصحیح برنامه
correction thermometer
دماسنج تصحیح
up to date
تصحیح شده
patches
تصحیح در یک برنامه
redress
تصحیح التیام
refines
تصحیح کردن
correcting
تصحیح کردن
refine
تصحیح کردن
correction
تصحیح می کنم
redressed
تصحیح التیام
redresses
تصحیح التیام
correct
تصحیح کردن
reformed
تصحیح شده
patch
تصحیح در یک برنامه
up-to-date
تصحیح شده
corrects
تصحیح کردن
errata sheet
برگ تصحیح اشتباه
adjusted valve
مقدار تصحیح شده
copyreader
تصحیح کننده مقاله
deflection board
تابلو تصحیح سمت
complementary angle of site
تصحیح تکمیلی تراز
compass compensation
تصحیح قطب نما
corrected azimuth
گرای تصحیح شده
corrected defelection
سمت تصحیح شده
gun displacement
تصحیح جای توپ
impluse correction
تصحیح ضربه جریان
range correction
تصحیح برد سلاح
range k
ضریب تصحیح برد
incorrect
تصحیح نشده معیوب
layers
ل تصحیح خطا باشد
range disk
میز تصحیح مسافت
pincushion magnets
مغناطیسهای تصحیح بالشتک
ARQ
سیستم تصحیح خطا
rectifiable
قابل تصحیح یا جبران
range correction
تصحیح برد تیراندازی
stevenson schomaker correction
تصحیح استیونس- شوماکر
layer
ل تصحیح خطا باشد
chart correction card
کارت تصحیح نقشه
negative altitude
ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید
range k
ضریب تصحیح کای برد
k , transfer
ضریب تصحیح برد توپ
corrective maintenance
یافتن و تصحیح خطایی که رخ داده است
edited
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
edit
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
windage scale
مقیاس تصحیح سمت دستگاه درجه
map k
ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
reconstitutes
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstitute
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
mode
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
reconstituting
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituted
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
modes
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
complementary range
برد مربوط به زاویه تصحیح تکمیلی تراز
edit
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
drafted
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
drafts
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
range board
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
draft
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
edited
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
rectification
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
Proof – reading.
غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
debugs
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
failures
شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
EDAC
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
failure
شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
debugged
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debug
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
correctional custudy
روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
insert mode
حالت محاورهای کامپیوتر برای ویرایش و تصحیح متن ها
tactical diversions
تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
z correction
تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
envelopes
بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
slip
لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
envelope
بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
slipped
لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slips
لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
check
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checked
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checks
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checks
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
digits
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
digit
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
gyrolog
دفترچه ضرایب ژیروسکوپی یاجدول تصحیح قطب نمای مغناطیسی ناو
detecting
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detects
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detected
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detect
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
link
طرح ISO/OSI که بستههای داده را به اتصال بعدی می فرستد و تصحیح خطا میکند
circularization
تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
control rocket
راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
Microcom Networking Protocol
سیستم تشخیص و تصحیح خطا سافت Microcom Inc که در مودم ها و نرم افزار ارتباطی به کار می رود
MNP
سیستم تشخیص و تصحیح خطا ساخت Microcom Inc که در مودم و برخی نرم افزاری ارتباطی به کار می رود
preventative
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
conditioning
اصلاح مشخصههای اطلاعات در یک خط انتقال صدا ازطریق تصحیح خصوصیات فازدامنه تقویت کنندههای خط شایسته سازی
input/output
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
MNP 0
پروتکل تصحیح خطای ارتباطی که میتواند داده راحتی روی اتصالات تلفن ضعیف منتقل کند
editor
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
text
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
texts
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
mttr
متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
editors
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
adaptive channel allocation
روش به کار رفته توسط پروتکل تصحیح خطای MNP که اندازه بستههای داده را طبق خط تلفن تنظیم میکند.
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
refile
تجدید نظر در متن پیامهابرای ارسال تصحیح و مرتب کردن متن پیامهای ارسالی
host computers
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computer
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
bad sector
شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
bug
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugging
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugs
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
automatic error correction
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
request modify
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
editing run
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
forward
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forwarded
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
detects
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detect
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
kluge
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kludge
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
Hamming code
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
dispersion scale
طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
exceptions
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exception
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
backwards
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
writ of error
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
emends
تصحیح کردن درست کردن
correct
صحیح کردن تصحیح کردن
emending
تصحیح کردن درست کردن
emend
تصحیح کردن درست کردن
correcting
صحیح کردن تصحیح کردن
edit
تصحیح کردن تنظیم کردن
edited
تصحیح کردن تنظیم کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com