English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
swinging the compass تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
Other Matches
correction index جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
sag correction تصحیح انحراف
range disk صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
z correction تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
EDAC سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
MNP 0 پروتکل تصحیح خطای ارتباطی که میتواند داده راحتی روی اتصالات تلفن ضعیف منتقل کند
preventive بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventative بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
wind correction تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
adaptive channel allocation روش به کار رفته توسط پروتکل تصحیح خطای MNP که اندازه بستههای داده را طبق خط تلفن تنظیم میکند.
superelevation تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
kludge 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kluge 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
corrector وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
rectification تصحیح
Bose Chandhuri Hocquenghem code کد تصحیح
compensations تصحیح
amendments تصحیح
correction تصحیح
editing تصحیح
It was corrected. تصحیح شد.
compensation تصحیح
amendment تصحیح
rectify تصحیح کردن
emendable قابل تصحیح
bug تصحیح یک برنامه
bugs تصحیح یک برنامه
correct تصحیح کردن
checking کد تصحیح خطا
bugging تصحیح یک برنامه
correcting تصحیح کردن
corrects تصحیح کردن
redressed تصحیح التیام
redress تصحیح التیام
refines تصحیح کردن
refine تصحیح کردن
patches تصحیح در یک برنامه
patch تصحیح در یک برنامه
skew correction تصحیح گوشهای
temperature correction تصحیح دمایی
tam quam تصحیح حکم
redresses تصحیح التیام
up to date تصحیح شده
up-to-date تصحیح شده
rectifies تصحیح کردن
rectified تصحیح کردن
program correctness تصحیح برنامه
proofreads تصحیح کردن
proofreading تصحیح کردن
proofread تصحیح کردن
red pencil تصحیح کردن
correction تصحیح می کنم
attenuation compensation تصحیح اعوجاج
correction factor ضریب تصحیح
correction thermometer دماسنج تصحیح
deflection correction تصحیح سمت
compensation of compass تصحیح قطبنما
error correction تصحیح خطا
frequency correction تصحیح فرکانس
magnetic compensatory مغناطیس تصحیح
reformed تصحیح شده
emendate تصحیح کردن
gamma correction تصحیح گاما
correctable قابل تصحیح
correction coefficient ضریب تصحیح
error correcting code کد تصحیح خطا
corrected تصحیح شده
compensating magnet مغناطیس تصحیح
range disk میز تصحیح مسافت
compass compensation تصحیح قطب نما
chart correction card کارت تصحیح نقشه
impluse correction تصحیح ضربه جریان
range k ضریب تصحیح برد
copyreader تصحیح کننده مقاله
corrected azimuth گرای تصحیح شده
corrected defelection سمت تصحیح شده
gun displacement تصحیح جای توپ
complementary angle of site تصحیح تکمیلی تراز
rectifiable قابل تصحیح یا جبران
range correction تصحیح برد تیراندازی
range correction تصحیح برد سلاح
adjusted valve مقدار تصحیح شده
pincushion magnets مغناطیسهای تصحیح بالشتک
stevenson schomaker correction تصحیح استیونس- شوماکر
incorrect تصحیح نشده معیوب
errata sheet برگ تصحیح اشتباه
deflection board تابلو تصحیح سمت
ARQ سیستم تصحیح خطا
layer ل تصحیح خطا باشد
layers ل تصحیح خطا باشد
k , transfer ضریب تصحیح برد توپ
negative altitude ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید
range k ضریب تصحیح کای برد
reconstituted تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstitute تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
modes که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
mode که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
edit تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
edited تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
windage scale مقیاس تصحیح سمت دستگاه درجه
map k ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
corrective maintenance یافتن و تصحیح خطایی که رخ داده است
reconstituting تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstitutes تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
rectification تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
edit تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
draft کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
complementary range برد مربوط به زاویه تصحیح تکمیلی تراز
drafted کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
drafts کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
Proof – reading. غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
edited تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
range board طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
tactical diversions تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
correctional custudy روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
failures شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
failure شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
debugs آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
insert mode حالت محاورهای کامپیوتر برای ویرایش و تصحیح متن ها
debugged آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debug آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
slipped لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
envelopes بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
slips لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slip لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
envelope بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
gyrolog دفترچه ضرایب ژیروسکوپی یاجدول تصحیح قطب نمای مغناطیسی ناو
digit عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
digits عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checked رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checks مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checks رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
detects خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detecting خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detected خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detect خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
circularization تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
link طرح ISO/OSI که بستههای داده را به اتصال بعدی می فرستد و تصحیح خطا میکند
control rocket راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
Microcom Networking Protocol سیستم تشخیص و تصحیح خطا سافت Microcom Inc که در مودم ها و نرم افزار ارتباطی به کار می رود
error خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
errors خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
MNP سیستم تشخیص و تصحیح خطا ساخت Microcom Inc که در مودم و برخی نرم افزاری ارتباطی به کار می رود
input/output پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
conditioning اصلاح مشخصههای اطلاعات در یک خط انتقال صدا ازطریق تصحیح خصوصیات فازدامنه تقویت کنندههای خط شایسته سازی
mttr متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
editor نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
editors نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
host computers کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
refile تجدید نظر در متن پیامهابرای ارسال تصحیح و مرتب کردن متن پیامهای ارسالی
host computer کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
diagnostics اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
bugging تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bug تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugs تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bad sector شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
automatic error correction تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
editing run در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
forward روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forwarded روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
detect سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
Hamming code سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
dispersion scale طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
exception روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
backwards تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
writ of error قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
edited تصحیح کردن تنظیم کردن
correct صحیح کردن تصحیح کردن
emend تصحیح کردن درست کردن
emended تصحیح کردن درست کردن
emending تصحیح کردن درست کردن
correcting صحیح کردن تصحیح کردن
edit تصحیح کردن تنظیم کردن
corrects صحیح کردن تصحیح کردن
emends تصحیح کردن درست کردن
patches تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
patch تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
deviation انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
deviations انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
white out انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
deflection board طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
calibration تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
compensate جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
compensates جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
compensated جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
dogmatic marxism مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
drifted انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifts انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com