Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
z correction
تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
Other Matches
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
tip
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tipping
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
deviation
انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
deviations
انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
preccession
انحراف محور ژیروسکوپ انحراف ژیروسکوپی
synchroscope
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
vertical axis
محور قائم
normal axis
محور قائم
sag correction
تصحیح انحراف
theodolites
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
theodolite
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
camera axis
محور دوربین عکاسی
zenith
اوج محور قائم بر افق نقاط
vertical photograph
عکس هوایی قائم
apparent precession
انحراف فاهری محور ژایرو
swinging the compass
تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
crab angle
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
air survey camera
دوربین عکسبرداری هوایی
air cartographic camera
دوربین عکس برداری هوایی
y plates
صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
apparent recession
انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
tan alt
ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
drifted
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drift
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifts
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifting
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
sniper scope
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
range disk
صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
cross line
بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
hyperfocal distance
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
wheelbase
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up
چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
axis of signal communication
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
airlift service
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
correction index
جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
wind correction
تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
apparent wander
انحراف سمت ژیروسکوپی انحراف سمت ژیروسکوپ دراثر چرخش زمین
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
anti balance tab
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air policing
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
pounced
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
i stay
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
broadcast controlled air interception
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
fly through
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air superiority
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
aviation pay
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air interdiction
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air suprmacy
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air pilots
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
carrier air group
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
aired
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch
قسمت هوایی رسته هوایی
notice to airmen
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material
ماتریل هوایی وسایل هوایی
airs
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
splashing
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splash
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
corrector
وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
air picket
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air photographic
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air defense commander
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airlift capacity
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
air search attack unit
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
emergency scramble
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
erect
قائم
vertical
قائم
upstanding
قائم
vertical tail
دم قائم
upright
قائم
plumb lines
خط قائم
erecting
قائم
erects
قائم
normal
قائم
right
قائم
righted
قائم
plumb line
خط قائم
righting
قائم
orthogonal
قائم
perpendecular
قائم
erected
قائم
vertical envelopement
احاطه قائم
vertical force
نیروی قائم
vertical speed
سرعت قائم
locums
قائم مقام
vicar
قائم مقام
vertical photograph
عکس قائم
deputy
قائم مقام
righting
قائم نگاهداشتن
substitute
قائم مقام
substituted
قائم مقام
deputies
قائم مقام
vicars
قائم مقام
right
قائم نگاهداشتن
substituting
قائم مقام
vertical drop
ابشار قائم
vertical cut
برش قائم
vertical creep
وارفتگی قائم
semierect
نیمه قائم
self perpetuation
قائم بذات
self consistent
قائم بالذات
normal plane
صفحه قائم
normal vector
بردار قائم
envelopment
احاطه قائم
quadratic
منشور قائم
perpendecular
خط عمودی یا قائم
ordinate
بعد قائم
subsitute
قائم مقام
subrogation
قائم مقامی
vertical circle
دایره قائم
vertical bulking
کمانش قائم
locum
قائم مقام
normal acceleration
شتاب قائم
surreptitiously
قائم مقام
locumtenens
قائم مقام
local vertical
قائم محلی
increate
قائم بالذات
high angle
تیر قائم
true vertical
قائم واقعی
vice-chancellors
قائم مقام
rectangular
قائم الزاویه
successor
قائم مقام
stake
قائم کردن
stakes
قائم کردن
surrogates
قائم مقام
apeak
عمودی قائم
righted
قائم نگاهداشتن
vice chancellor
قائم مقام
vice-chancellor
قائم مقام
abeam
قائم بر مسیرحرکت
substantive
قائم بذات
staked
قائم کردن
propped
تقویت قائم
enveloping
احاطه قائم
envelops
احاطه قائم
prop
تقویت قائم
right-angled
قائم الزاویه
enveloped
احاطه قائم
envelop
احاطه قائم
propping
تقویت قائم
surrogate
قائم مقام
channel airlift
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
short scope buoy
بویه شناور قائم
vicegerent
جانشین قائم مقام
mercator chart
نقشه قائم الزاویه
deputy minister
قائم مقام وزیر
plane of departure
سطح قائم تیر
procousul
قائم مقام کنسول
zenith
نقطه قائم بر نافر
prime vertical circle
دایره قائم اصلی
consular agent
قائم مقام کنسول
right angled triangle
مثلث قائم الزاویه
recoil pit
چاله تیر قائم
commercial representative
قائم مقام تجارتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com