Dictiornary-Farsi | تصرف توقیف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
seizing	تصرف توقیف


Other Matches

habeas corpus	حکم توقیف از طرف دادگاه باذکر دلایل توقیف
under restraint	در توقیف تحت توقیف د ربند
tenure	تصرف
acquest	تصرف
lien	حق تصرف
possessorship	تصرف
occupations	تصرف
occupations	حق تصرف
occupation	تصرف
right of possession	حق تصرف
occupation	حق تصرف
possession	ید تصرف
seizure	تصرف
seizures	تصرف
occupancy	تصرف
originality	تصرف
possession	تصرف
arrangements	تصرف
arrangement	تصرف
keeping	تصرف
possessory right	حق تصرف یا مالکیت
occupying	تصرف کردن
re entry	اعاده تصرف
occupy	تصرف کردن
glom on to	تصرف کردن
prepossession	تصرف قبلی
put in possession	تصرف کردن
possess	در تصرف داشتن
holds	تصرف کردن
possesses	در تصرف داشتن
hold	تصرف کردن
possessing	در تصرف داشتن
re-entry	اعاده تصرف
occupies	تصرف کردن
come into	تصرف کردن
larceny	تصرف غیرقانونی
grabbed	تصرف کردن
priorities	سبق تصرف
figuration	ترکیب تصرف
forceble entry and detainer	تصرف عدوانی
priority	سبق تصرف
forcible entry and detainer	تصرف عدوانی
grab	تصرف کردن
grabbing	تصرف کردن
inhabitancy	تصرف حق سکنی
grabs	تصرف کردن
lien	حق تصرف وثیقه
modification	تصرف در معنی
deflower	تصرف کردن
deflowered	تصرف کردن
seize	تصرف کردن
deflowering	تصرف کردن
to get possession of	تصرف کردن
to come to	تصرف کردن
to take possession of	تصرف کردن
to come into	تصرف کردن
vesture	تصرف اراضی
seized	تصرف کردن
seizes	تصرف کردن
tenability	قابلیت تصرف
deflowers	تصرف کردن
tenendum	مدت تصرف
seisin	تصرف املاک
seisin	تصرف مطلق
occupation	اشغال تصرف
occupation	تصرف کردن
restitution	اعاده تصرف
occupations	اشغال تصرف
occupations	تصرف کردن
right of lien	حق تصرف وثیقه
seizin	تصرف مطلق
seizin	تصرف املاک
seizor	تصرف کننده
take possession of	تصرف کردن
interpolated	دخل و تصرف در سند
interpolates	دخل و تصرف در سند
tenements	هر چیز قابل تصرف
tenement	هر چیز قابل تصرف
interpolate	دخل و تصرف در سند
interpolating	دخل و تصرف در سند
dispossessing	از تصرف محروم کردن
disseise	تصرف عدوانی کردن
abated	غصب یا تصرف عدوانی
dispossesses	از تصرف محروم کردن
dispossessed	از تصرف محروم کردن
dispossess	از تصرف محروم کردن
abate	غصب یا تصرف عدوانی
capturing	تصرف کردن ربایش
deforce	تصرف عدوانی کردن
abates	غصب یا تصرف عدوانی
regains	دوباره تصرف کردن
regaining	دوباره تصرف کردن
regain	دوباره تصرف کردن
hold	جا گرفتن تصرف کردن
expropriator	سلب تصرف کننده
forcible de ainer	ضبط یا تصرف عدوانی
holds	جا گرفتن تصرف کردن
redisseinsin	اعاده تصرف عدوانی
possession by title of ownership	تصرف به عنوان مالکیت
to hold in fee	تصرف مطلق داشتن در
mere right	حق مالکیت بدون تصرف
usucaption	تصرف بلا معارض
orinality	قوه انشا تصرف
regained	دوباره تصرف کردن
captures	تصرف کردن ربایش
deforce	تصرف غاصبانه کردن
capture	تصرف کردن ربایش
disposable income	درامد قابل تصرف
abating	غصب یا تصرف عدوانی
preoccupies	از پیش اشغال یا تصرف کردن
preoccupying	از پیش اشغال یا تصرف کردن
suppliant	خواهان دعوی اعاده تصرف
lien	حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
land control operation	عملیات تصرف اماجهای زمینی
personal disposable income	درامد قابل تصرف شخصی
secure	تصرف کردن گرفتن هدف
possessing	تصرف کردن دارا بودن
secures	تصرف کردن گرفتن هدف
reduction into possession	از قوه به فعل دراوردن تصرف
possess	تصرف کردن دارا بودن
tenruial	وابسته بمدت تصرف یااجاره
preoccupy	از پیش اشغال یا تصرف کردن
ejectment	حق تصرف ملک ومطالبه خسارت
possesses	تصرف کردن دارا بودن
vested in possession	واگذاری مال تحت تصرف
things in possession	اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند
p is nine points of the law	تصرف شرط عمده مالکیت است
misappropriation of public property	تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
knight service	تصرف مجانی ملک دربرابرخدمت نظامی
deflorate	تصرف شده بکارت ازدست داده
hold down	نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
hold down	برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
nab	توقیف
nabbed	توقیف
supperession	توقیف
sequestration	توقیف
nabbing	توقیف
trustee process	توقیف
suppression	توقیف
confiscation	توقیف
distraint	توقیف
distrainment	توقیف
arrestment	توقیف
confinement	توقیف
nabs	توقیف
bail	توقیف
imperisonment	توقیف
seizure	توقیف
garnishment	توقیف
durante	توقیف
durance	توقیف
stoppages	توقیف
stoppage	توقیف
custody	توقیف
seizures	توقیف
hold up	توقیف
hold-up	توقیف
hold-ups	توقیف
embargoes	توقیف
internment	توقیف
arrests	توقیف
restraint	توقیف
restraints	توقیف
captions	توقیف
caption	توقیف
distresses	توقیف
embargo	توقیف
distress	توقیف
arrested	توقیف
arrest	توقیف
attachment	توقیف
constraint	توقیف
detention	توقیف
detentions	توقیف
feudality	تصرف بشرط خدمت اصول ملوک الطوایفی
chose in action	حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
occupation	حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
occupations	حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
keep in	توقیف کردن
house of d.	توقیف گاه
captions	حکم توقیف
embay	توقیف کردن
hold in restraint	توقیف کردن
release of seizure	رفع توقیف
caption	حکم توقیف
attachment of property	توقیف مال
garnishment	توقیف کردن
garnishment	حکم توقیف
distraint	توقیف اموال
attachment of earnings	توقیف درامد
apprehension	جلب توقیف
detention pending trial	توقیف احتیاطی
attaching	توقیف کردن
apprehension	توقیف شخص
distrain	توقیف کردن
confiscable	قابل توقیف
apprehensions	جلب توقیف
distrainer	توقیف کننده
distrainor	توقیف کننده
attaches	توقیف کردن