Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 126 (7 milliseconds)
English	Persian
definite	تصریح شده صریح
Other Matches
reiteration	تصریح
superfix	تصریح
affirmation	تصریح
affirmations	تصریح
definitude	تصریح
specification	تصریح
speciosity	تصریح
protestation	تصریح
protestations	تصریح
stipulation	تصریح
statement	ادعاء تصریح
stipulating	تصریح کردن
specified	تصریح شده
stipulates	تصریح کردن
restates	تصریح کردن
restating	تصریح کردن
reiterate	تصریح کردن
reiterated	تصریح کردن
reiterates	تصریح کردن
reiterating	تصریح کردن
stipulate	تصریح کردن
restated	تصریح کردن
specify	تصریح کردن
specifies	تصریح کردن
specifying	تصریح کردن
stipulator	تصریح کننده
restate	تصریح کردن
statements	ادعاء تصریح
specifier	تصریح کننده
affirm	تصریح کردن
it was stipulated that	شرط شد که تصریح شد که
stipulate	پیمان بستن تصریح کردن
stipulates	پیمان بستن تصریح کردن
stipulating	پیمان بستن تصریح کردن
cleaners	صریح
categorical	صریح
opens	صریح
opened	صریح
definitive	صریح
uninhibited	صریح
four-square	صریح
sharp cut	صریح
perspicuous	صریح
clear cut	صریح
clear-cut	صریح
open	صریح
straightest	رک صریح
specifics	صریح
specific	صریح
abstracting	صریح
abstracts	صریح
clears	صریح
expressed	صریح
explicit	صریح
clean cut	صریح
abstract	صریح
express	صریح
clean-cut	صریح
straighter	رک صریح
straight	رک صریح
expresses	صریح
clear	صریح
clearer	صریح
clearest	صریح
expressing	صریح
express acceptance	قبول صریح
expressed	سریع صریح
explicit address	آدرس صریح
express term	شرط صریح
explicit address	نشانی صریح
express warranty	ضمانت صریح
denotation	معنای صریح
clearer	صاف صریح
clearest	صاف صریح
clears	صاف صریح
express	سریع صریح
four-square	به طور صریح
inexplicit	غیر صریح
immediate mode commands	فرامین مد صریح
immediate address	آدرس صریح
immediate access	دستیابی صریح
hypallage	قلب صریح
precise	صریح دقیق
expresses	سریع صریح
imprecise	غیر صریح
strictest	نص صریح محکم
direct object	مفعول صریح
noncommittal	غیر صریح
avowals	افهار صریح
avowal	افهار صریح
clear	صاف صریح
strict	نص صریح محکم
stricter	نص صریح محکم
franks	صریح نیرومند
punctual	نیشدار صریح
expressing	سریع صریح
frank	صریح نیرومند
franked	صریح نیرومند
franker	صریح نیرومند
franking	صریح نیرومند
frankest	صریح نیرومند
indefinite	غیر صریح
cold turkey	به طور صریح و بیپرده
unequivocal	صریح اشتباه نشدنی
unequivocally	صریح اشتباه نشدنی
d. judgment	حکم صریح یا روشن
unintelligible	پیچیده غیر صریح
open vertict	رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
expressing	دلالت کردن بر فهماندن صریح
expressed	دلالت کردن بر فهماندن صریح
express	دلالت کردن بر فهماندن صریح
expresses	دلالت کردن بر فهماندن صریح
open verdict	رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
overt collusion	تبانی چند شرکت برای کنترل بازار با موافقت صریح یکدیگر
asseverate	بطور جدی افهار کردن تصریح کردن
declaratory statute	قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
quasi contract	عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
dedication	در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications	در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
specifies	معین کردن تصریح کردن
specifying	معین کردن تصریح کردن
affirming	اثبات کردن تصریح کردن
affirmed	اثبات کردن تصریح کردن
specify	معین کردن تصریح کردن
affirms	اثبات کردن تصریح کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com