Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
English
Persian
reckoning
تصفیه حساب صورت حساب
reckonings
تصفیه حساب صورت حساب
Other Matches
charge and discharge statements
حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
check register
بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
account
حساب صورت حساب
have it out with someone
<idiom>
تصفیه حساب
settle
تصفیه حساب کردن
check out
تصفیه حساب کردن
settles
تصفیه حساب کردن
we squared for our meal
حساب خوراکمان را تصفیه کردیم
to pay up
حساب پس از افت را تصفیه کردن
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
cost plus contracts
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckoned
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckon
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
clearance
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
capitalized expense
هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
equity accounts
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
overdrawn account
حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
To bring someone to account.
کسی را پای حساب کشیدن
[حساب پس گرفتن]
statement
صورت حساب
the bill
صورت حساب
certificate of expenditure
صورت حساب
statements
صورت حساب
creditor's bill
رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
facture
فاکتور صورت حساب
statement
افهار صورت حساب
bank statements
صورت حساب بانکی
the a invoice
صورت حساب ضمیمه
final invoice
صورت حساب نهایی
bank statement
صورت حساب بانکی
statements
افهار صورت حساب
invoiced
صورت حساب سیاهه
invoice
صورت حساب سیاهه
invoicing
صورت حساب سیاهه
bill of materials
صورت حساب مواد
The bill, please.
لطفا صورت حساب.
invoices
صورت حساب سیاهه
To cook the books.
حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
expense accounts
صورت هزینه حساب خرج
expense account
صورت هزینه حساب خرج
proforma
صورت حساب فروش کالا
pick up the tab
<idiom>
صورت حساب کسی را پرداختن
carring over
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
privilege
دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
clearing a bill
محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
LCD
کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
he calcn lates with a
اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
no year oppropriation
حساب تامین اعتبار باز حساب باز
adders
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
fullest
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
incomputable
بی حساب
reckoning
حساب
scoreless
بی حساب
incalculable
بی حساب
account
حساب
algorism
حساب
science of numbers
حساب
accountant
ذی حساب
tallied
حساب
scores
حساب
dam design
حساب سد
scored
حساب
to keep score
حساب
to my a
به حساب من
score
حساب
in favour of
به حساب
reckonings
حساب
accountants
ذی حساب
arithmetic
حساب
tab
حساب
tallies
حساب
tally
حساب
tallying
حساب
tabs
حساب
credit account
حساب اعتباری
stock account
حساب موجودی
tripos
امتحان حساب
undercharge
کم حساب کردن
AC
حساب جاری
vidimus
بازرسی حساب
unguarded
حساب نشده
arithmetic
علم حساب
stability calculation
حساب پایداری
rule off
بستن حساب
realization account
حساب تسویه
saving account
حساب پس انداز
rule of thumb
حساب سر انگشتی
savings account
حساب پس انداز
science of numbers
علم حساب
rule of thumb
حساب انگشت
residuary account
حساب ترکه
to cast up
حساب کردن
to count up
حساب کردن
bank account
حساب بانکی
return account
حساب بازگشت
to figure up
حساب کردن
calculating machine
ماشین حساب
bank pass book
دفترچه حساب
bank overdraft
حساب جاری
balance sheet account
حساب ترازنامه
day of r
روز حساب
comptometer
ماشین حساب
differential calculus
حساب فاضله
differential calulus
حساب فاضله
arithmometer
ماشین حساب
arithmeticlal
مربوط به حساب
arithmetician
حساب دان
arithmetic unit
واحد حساب
fluxion
حساب فاضله
crypto account
حساب رمز
debited
حساب بدهی
debiting
حساب بدهی
calculator mode
مد ماشین حساب
calculus of variations
حساب تغییرات
call to account
حساب خواستن از
calculable
حساب کردنی
capital account
حساب سرمایه
cash account
حساب نقدی
certificate of clearance
مفاصا حساب
box score
حساب بازی
boolean calculus
حساب بولی
closing of account
تفریغ حساب
binary arithmetic
حساب دودویی
cost accountant
حساب دار
debits
حساب بدهی
balance of account
مانده حساب
accoutn balance
مانده حساب
minculculate
بد حساب کردن
misreckon
بد حساب کردن
figures
حساب کردن
figure
حساب کردن
notcher
حساب نگهدار
calculation
حساب براورد
pridicate calculus
حساب مسندات
cipher
حساب کردن
production account
حساب تولید
ciphers
حساب کردن
profit and loss a
حساب سودوزیان
bank accounts
حساب بانکی
cyphers
حساب کردن
figuring
حساب کردن
make much of
حساب بردن از
loan account
حساب وام ها
account number
شماره حساب
account cuurent
حساب جاری
ibm computer
ماشین حساب ای بی ام
imprest
حساب تنخواه
in f.of
به حساب بنفع
binary arithmetic
حساب دودوئی
account card
کارت حساب
account book
دفتر حساب
integral calculus
حساب جامعه
integral calculvs
حساب جامعه
acalculia
ناتوانی در حساب
joint account
حساب مشترک
propositional calculus
حساب گزارهای
A rough (crude)estimate.
حساب سر انگشتی
calculate
حساب کردن
liquidate
حساب را واریزکردن
expense accounts
حساب مخارج
expense accounts
حساب هزینه
expense account
حساب مخارج
expense account
حساب هزینه
detailing
حساب ریز
calculated
حساب کردن
calculates
حساب کردن
markers
حساب نگهدار
marker
حساب نگهدار
sums
حساب کردن
sum
حساب کردن
liquidating
حساب را واریزکردن
liquidates
حساب را واریزکردن
liquidated
حساب را واریزکردن
detail
حساب ریز
accountable
مسئول حساب
calculator
ماشین حساب
calculator
حساب کننده
computes
حساب کردن
deposit account
حساب سپرده
deposit account
حساب پس انداز
tales
جمع حساب
tale
جمع حساب
to count
[as]
به حساب رفتن
deposit accounts
حساب سپرده
deposit accounts
حساب پس انداز
computed
حساب کردن
calculators
حساب کننده
account with
[at]
a bank
حساب بانکی
Count me in!
روی من حساب کن!
account
حساب پس دادن
arithmetic
حساب
[ریاضی]
algorism
[rare]
حساب
[ریاضی]
account
حساب کردن
calculators
ماشین حساب
compute
حساب کردن
withdraw
برداشت از حساب
to bring to book
حساب پس گرفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com