Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
furnace refining	تصفیه و پالایش کوره
Other Matches
filtration	تصفیه پالایش
refining furnace	کوره پالایش
filterable	قابل پالایش تصفیه پذیر
filtrable	قابل پالایش تصفیه پذیر
refinery process	فرایند کوره پالایش
scrubber	دستگاه تصفیه گاز کوره بلند
fettling	شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
open hearth furnace	کوره روباز کوره زیمنس مارتین
glazing kiln	کوره لعابی کوره لعاب پزی
tunnel klin	کوره کانالی کوره تانل
recuperative furnace	کوره بهبوددهنده کوره نیروبخش
purification	پالایش
filtertion	پالایش
filtering	پالایش
purgation	پالایش
refinery	پالایش
depuration	پالایش
refineries	پالایش
refining	پالایش
catharsis	پالایش
activity catharsis	پالایش عملی
strainer	پالایش کننده
strainers	پالایش کننده
filter layer	لایه پالایش
zone refining	پالایش منطقهای
gas cleaning	پالایش گاز
natural purification	پالایش طبیعی
refinements	پالودگی پالایش
refinement	پالودگی پالایش
refining slag	سرباره پالایش
purged	تطهیر پالایش
purge	تطهیر پالایش
purges	تطهیر پالایش
refining hearth	بوته پالایش
verbal catharsis	پالایش کلامی
refining of oil	پالایش نفت
refining process	فرایند پالایش
refining slag	شلاکه پالایش
self purification	پالایش خودبخودی
refined oil	نفت پالایش شده
purer	پالایش کردن بیغش
purest	پالایش کردن بیغش
pure	پالایش کردن بیغش
infiltration	پالایش بوسیله تراوش
water softeners	اب تصفیه کن
infiltration	تصفیه
settlements	تصفیه
water softener	اب تصفیه کن
water purification	تصفیه اب
fining	تصفیه
percolation	تصفیه
clarification	تصفیه
conciliation	تصفیه
purgation	تصفیه
rectification	تصفیه
liquidation	تصفیه
clearance	تصفیه
adjustment	تصفیه
depuration	تصفیه
adjustments	تصفیه
administrations	تصفیه
arrangements	تصفیه
administration	تصفیه
expurgation	تصفیه
arrangement	تصفیه
settlement	تصفیه
rarefy	تصفیه کردن
puriform	تصفیه کردن
depuratory	تصفیه کننده
purificator	تصفیه کننده
purification	شستشو تصفیه
administered	تصفیه کردن
depurator	تصفیه کننده
outstandingly	تصفیه نشده
secondary treatment	تصفیه دومین
break up price	بهای تصفیه
calcining method	روش تصفیه
calcining klin	بوته تصفیه
calcine	تصفیه کردن
depurate	تصفیه کردن
unsettled	تصفیه نشده
depurative	تصفیه کننده
refinef copper	مس تصفیه شده
rarify	تصفیه کردن
rectifies	تصفیه کردن
rectify	تصفیه کردن
outstanding	تصفیه نشده
reconciling	تصفیه کردن
average adjustment	تصفیه خسارت
order of discharge	حکم تصفیه
gas cleaning	تصفیه گاز
sewage purification	تصفیه فاضلاب
refineries	تصفیه خانه
gold parting	تصفیه طلا
refinery	تصفیه خانه
gold refining	تصفیه طلا
official liquidator	مدیر تصفیه
sublimating	تصفیه کردن
sublimates	تصفیه کردن
sublimated	تصفیه کردن
refined	تصفیه شده
sublimate	تصفیه کردن
overrefinement	تصفیه بسیار
administratrix	مدیره تصفیه
liquidator	مدیر تصفیه
liquidators	مدیر تصفیه
official receiver	مدیر تصفیه
primary treatment	تصفیه نخستین
administer	تصفیه کردن
administering	تصفیه کردن
expurgator	تصفیه کننده
administers	تصفیه کردن
catharsis	تصفیه تطهیر
expurgatory	تصفیه کننده
purified	تصفیه شده
receivers	مدیر تصفیه
refine	تصفیه شدن
refines	تصفیه کردن
refines	تصفیه شدن
to pay out	تصفیه کردن
to pay off	تصفیه کردن
to a upon	تصفیه کردن
smeet	تصفیه کردن
to set at rest	تصفیه کردن
discharges	مفاصا تصفیه
discharge	مفاصا تصفیه
filters	تصفیه کردن
refine	تصفیه کردن
receiver	مدیر تصفیه
have it out with someone <idiom>	تصفیه حساب
rectified	تصفیه کردن
settlements	تصفیه پرداخت
settlement	تصفیه پرداخت
trustee	مدیر تصفیه
trustees	مدیر تصفیه
zone purification	تصفیه منطقهای
water sterilizing bag	کیف تصفیه اب
administrator	مدیر تصفیه
administrators	مدیر تصفیه
filter	تصفیه کردن
tries	تصفیه کردن
try	تصفیه کردن
clarifies	تصفیه کردن
liquidation	تصفیه شرکت
compound	تصفیه کردن
accommodate	تصفیه کردن
clarify	تصفیه شدن
adjust	تصفیه نمودن
compounds	تصفیه کردن
clarifying	تصفیه کردن
compounded	تصفیه کردن
clarifying	تصفیه شدن
clarify	تصفیه کردن
accommodated	تصفیه کردن
clarifies	تصفیه شدن
accommodates	تصفیه کردن
accords	تصفیه کردن
accorded	تصفیه کردن
accord	تصفیه کردن
reconcile	تصفیه کردن
reconciles	تصفیه کردن
clarified	ناب تصفیه شده
check out	تصفیه حساب کردن
calcined lime	اهک تصفیه شده
filtering	صاف کنندگی تصفیه
clarificant	ماده تصفیه کننده
cathartic	تصفیه کننده روانپاکساز
leaching	تصفیه بوسیله شستشو
sewage works {sg}	تصفیه خانه فاضلاب
air refining	با هوا تصفیه کردن
air refining process	فرایند تصفیه با هوا
realisation [British E] [of something]	تصفیه شرکت [اقتصاد]
waste water purification plant	تصفیه خانه فاضلاب
realization [American E] [of something]	تصفیه شرکت [اقتصاد]
aquavitae	الکل تصفیه نشده
gold refinery	واحد تصفیه طلا
liquidation of company	تصفیه امور شرکتها
filtrate	مایع تصفیه شده
muscovado	قند تصفیه نشده
liquidation [of something]	تصفیه شرکت [اقتصاد]
expurgatorial	تصفیه یاتنقیح کننده
refined lead	سرب تصفیه شده
purificative	تصفیه کننده تصفیهای
acquitting	پرداختن و تصفیه کردن
refined spelter	روی تصفیه شده
refined oil	نفت تصفیه شده
settles	تصفیه حساب کردن
purificatory	تصفیه کننده تصفیهای
raffinate	ماده تصفیه شده
acquit	پرداختن و تصفیه کردن
acquits	پرداختن و تصفیه کردن
chasten	تصفیه وتزکیه کردن
chastened	تصفیه وتزکیه کردن
chastening	تصفیه وتزکیه کردن
refined asphalt	قیر تصفیه شده
refined iron	اهن تصفیه شده
settle	تصفیه حساب کردن
to make odds even	اختلافات را تصفیه کردن
purifying	تصفیه کردن پالودن
chastens	تصفیه وتزکیه کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com