English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
premature decision تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
Other Matches
peremptory شتاب امیز
cyclotron دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
rat race عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
updates 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
suasive ترغیب امیز تحریک امیز
incriminatory تهمت امیز اتهام امیز
tricky خدعه امیز مهارت امیز
gratulant تهنیت امیز تبریک امیز
antagonistic خصومت امیز رقابت امیز
admonitory نصیحت امیز توبیخ امیز
trickier خدعه امیز مهارت امیز
trickiest خدعه امیز مهارت امیز
expostulatory سرزنش امیز تعرض امیز
betimes بهنگام
timely بهنگام
in season بهنگام
up to date بهنگام
timous or meous بهنگام
timous بهنگام
mistimed تا بهنگام
opportune بهنگام
up-to-date بهنگام
timeous بهنگام
seasonable بهنگام
precociously نا بهنگام
update بهنگام در اوردن
updated بهنگام دراوری
The untively death ( passing away ) … درگذشت نا بهنگام ...
updating بهنگام دراوری
updated بهنگام در اوردن
update بهنگام دراوری
updates بهنگام دراوری
updates بهنگام در اوردن
pats بهنگام بموقع
microsoft بهنگام سازی
patting بهنگام بموقع
patted بهنگام بموقع
pat بهنگام بموقع
well timed بهنگام در وقت مناسب
well-timed بهنگام در وقت مناسب
to poach a start in race نا بهنگام پیش افتادن
intempestive laughter خنده بیجا یا نا بهنگام
whiffle نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
upgrading قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
turnaround jumper پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
journals لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
upgraded قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrade قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
turnaround jump shot پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
journal لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
o quake at work and sweet at meals. <proverb> به وقت کار,جدیت ,بهنگام غذا,رئوفت.
storage حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
dual صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
upto the mark داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
I dont mean to intrude . قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
stepped motor دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
dynamically تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamically حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
refresh مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
refreshed مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
additions رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
addition رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
switching بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
dynamic حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
dynamic تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
refreshes مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
plucking تصمیم
plucks تصمیم
weak kneed بی تصمیم
determination تصمیم
weak-kneed بی تصمیم
decision تصمیم
plucked تصمیم
irresolute بی تصمیم
resolutions تصمیم
resolution تصمیم
nonplus بی تصمیم
resolve تصمیم
avows تصمیم
avowing تصمیم
avow تصمیم
pluck تصمیم
ruling تصمیم
rulings تصمیم
decisions تصمیم
resolves تصمیم
will-power تصمیم
database بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
mastered مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
masters مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
changed رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
changing رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
maintenance فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
changes رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
master مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
databases بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
change رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
pelted شتاب
at full lick با شتاب
hustle شتاب
pelts شتاب
expediency شتاب
cursoriness شتاب
pelt شتاب
accelerators شتاب
in a hurry در شتاب
expedience شتاب
acceleration شتاب
acceleration lane خط شتاب
at leisure بی شتاب
hie thee شتاب کن
unhurried بی شتاب
unhurriedly بی شتاب
speeds شتاب
hustling شتاب
precipitation شتاب
hastiness شتاب
hustles شتاب
hustled شتاب
haste شتاب
speeding شتاب
over hasty پر شتاب
speed شتاب
accelerator شتاب
decide تصمیم گرفتن
decides تصمیم گرفتن
decision process فرایند تصمیم
determine تصمیم گرفتن
afore thought سبق تصمیم
determining تصمیم گرفتن
determines تصمیم گرفتن
resolves تصمیم گرفتن
minds تصمیم داشتن
minding تصمیم داشتن
mind تصمیم داشتن
sewed up <idiom> تصمیم گیری
cut and dried <idiom> تصمیم قاطع
A one-sided(unilateral)decision. تصمیم یکجانبه
determiner تصمیم گیرنده
determiners تصمیم گیرنده
make up one's mind <idiom> تصمیم گیریکردن
nonplus بی تصمیم بودن
freehand ازادی در تصمیم
joint resolution تصمیم مشترک
to be resolved تصمیم گرفتن
to take a d. تصمیم گرفتن
i made up my mind to تصمیم گرفتم که ...
resolved that ...... تصمیم گرفته شد که
canons : تصویبنامه تصمیم
logical decision تصمیم منطقی
resolve تصمیم گرفتن
resolution نیت تصمیم
resolutely از روی تصمیم
resolutions نیت تصمیم
regnum تصمیم مقتدرانه
to come to a decision تصمیم گرفتن
to make a decision تصمیم گرفتن
special verdict تصمیم ویژه
make up one's mind تصمیم گرفتن
canon : تصویبنامه تصمیم
decision tree درخت تصمیم
decision making تصمیم گیری
decision maker تصمیم گیرنده
decision instruction دستورالعمل تصمیم
decision box جعبه تصمیم
decidable تصمیم پذیر
decidability تصمیم پذیری
decision symbol علامت تصمیم
decision theory تئوری تصمیم
decision structure ساختار تصمیم
undecidable تصمیم ناپذیر
decision table جدول تصمیم
adds فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
add فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
adding فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
amendment record رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
accelerate شتاب دادن
make a push شتاب کردن
hasty شتاب زده
accelerating شتاب دادن
accelerates شتاب دادن
accelerated شتاب دادن
normal acceleration شتاب قائم
to look sharp شتاب کردن
initial acceleration شتاب اولیه
to make a hurry شتاب کردن
to make haste شتاب کردن
in a hurried state در حال شتاب
impact acceleration شتاب ضربه ای
hying شتاب کردن
hurriedness شتاب زدگی
hie شتاب کردن
positive acceleration شتاب مثبت
hastener شتاب کننده
speeding شتاب حرکت
transverse acceleration شتاب عرضی
electron acceleration شتاب الکترون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com