Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (6 milliseconds)
English
Persian
the drama
تصنیف داستانهای نمایشی
Other Matches
dramaturge
نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
storybook
وابسته به داستانهای این نوع کتابها
catastasis
بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
halving
تصنیف
songs
تصنیف
song
تصنیف
literary work
تصنیف
chanson
تصنیف
aliterary production
تصنیف
compilation
تصنیف
compilations
تصنیف
balladry
تصنیف سازی
impromptu
بی مطالعه تصنیف
indite
تصنیف کردن
hhymnography
فن تصنیف سرود
extravaganzas
اثر یا تصنیف
hymnography
فن تصنیف سرود
humoresque
تصنیف خیالی
makes
تصنیف کردن
make
تصنیف کردن
extravaganza
اثر یا تصنیف
ballad singer
تصنیف خوان
authorship
تالیف و تصنیف
copyright
حق تالیف و تصنیف
copyrights
حق تالیف و تصنیف
ballad monger
تصنیف فروش
symphonist
تصنیف ساز
ballad monger
تصنیف ساز
ditties
تصنیف کوچک
ditty
تصنیف کوچک
canzonet
سرود یا تصنیف کوچک
concertino
قطعه تصنیف کوچک
sings
تصنیف اواز خواندن
sing
تصنیف اواز خواندن
roundelay
تصنیف یاسرودی که برگردان داشته باشد
ballad
تصنیف اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود
ballads
تصنیف اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود
expository
نمایشی
epideictic
نمایشی
exhibitive
نمایشی
flashy
نمایشی
flashiest
نمایشی
flashier
نمایشی
dramatic
نمایشی
dramatically
نمایشی
showdown
نمایشی
showdowns
نمایشی
scenic
نمایشی
false arch
قوس نمایشی
demo
نمونه نمایشی
expositive
نمایشی نمایشگاهی
figure skating
یخ بازی نمایشی
hot dogging
عملیات نمایشی
stagy
نمایشی صحنهای
display architecture
معماری نمایشی
demonstration effect
اثر نمایشی
ideogramic
نمایشی تجسمی
representative arts
فنون نمایشی
ideogrammic
نمایشی تجسمی
performing arts
هنرهای نمایشی
mock up
نمونه نمایشی کالا
showboat
نمایشی بازی کردن
traverses
حرکت نمایشی اسب
traverse
حرکت نمایشی اسب
amphibious demonstration
عملیات اب خاکی نمایشی
performing
وابسته به هنرهای نمایشی
traversing
حرکت نمایشی اسب
demonstrability
نمایشی نمایش دادنی
amphibious demonstration
عملیات نمایشی اب خاکی
display menu
فهرست انتخاب نمایشی
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
traversed
حرکت نمایشی اسب
to put over a play
موافق بدادن نمایشی شدن
problem plav
نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد
exhibition game
بازی نمایشی به نفع خیریه
international demonstration effect
اثر نمایشی بین المللی
monopolylogue
نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
indiental music
ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
variety
نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
showdown
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
varieties
نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
showdowns
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
colours
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colour
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
tragi comedy
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
colours
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
It was an enjoyable performance, if less than ideal.
این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
thin window display
نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
mosaic
حرف نمایشی در سیستمهای ویدیویی که از نقاط کوچک تشکیل شده است
colour
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
dramatic monologue
نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
author
: نویسندگی کردن تالیف و تصنیف کردن
compose
درست کردن تصنیف کردن
composes
درست کردن تصنیف کردن
multiviewports
صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
trick ski
اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
flat
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
flattest
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
presentation graphics
گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
monitor
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitors
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
analogues
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogue
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com