English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
English Persian
okay تصویب
approbation تصویب
approval تصویب
resolution تصویب
resolutions تصویب
ratification تصویب
enactment تصویب
enactments تصویب
sanction تصویب
sanctioned تصویب
sanctioning تصویب
sanctions تصویب
ok تصویب
Other Matches
approval by acclamation تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
discountenance تصویب نکردن
approbate تصویب کردن
approvable قابل تصویب
indorsation تصویب نمودن
meet of approval of به تصویب ..... رسیدن
imprimatur تصویب پذیرش
approval of plan تصویب نقشه
disapprobation عدم تصویب رد
approvingly تصویب شده
sanctioned تصویب کردن
sanctioning تصویب کردن
approved تصویب شده
sanctions تصویب کردن
sanction تصویب کردن
to have approved به تصویب رساندن
authorized <adj.> <past-p.> تصویب شده
passed <adj.> <past-p.> تصویب شده
authorised [British] <adj.> <past-p.> تصویب شده
approved <adj.> <past-p.> تصویب شده
to meet the a of به تصویب رسیدن
allow تصویب کردن
grant تصویب کردن
agreed <adj.> <past-p.> تصویب شده
allowed <adj.> <past-p.> تصویب شده
to be approved به تصویب رسیدن
ratified تصویب کردن
ratify تصویب کردن
passes تصویب شدن
disapprove تصویب نکردن
passed تصویب شدن
ratifying تصویب کردن
disapproves تصویب نکردن
passage تصویب قطعه
allows تصویب کردن
allowing تصویب کردن
allow تصویب کردن
resolute تصویب کردن
ratifies تصویب کردن
acceptances تصویب یک پیشنهاد
acceptance تصویب یک پیشنهاد
pass تصویب شدن
approving تصویب کردن
subscribing تصویب کردن
subscribes تصویب کردن
subscribed تصویب کردن
subscribe تصویب کردن
disapproval عدم تصویب
passages تصویب قطعه
ratification تصدیق و تصویب
act تصویب نامه
acted تصویب نامه
approve تصویب کردن
approves تصویب کردن
passes گذراندن تصویب شدن
subject to your approval موکول به تصویب شما
subject to your approval اگرشما تصویب نمایید
the royol a تصویب یاصحه همایونی
pass گذراندن تصویب شدن
passed گذراندن تصویب شدن
reenactment تصویب مجدد قانون
approval to the treaty معاهدهای را تصویب کردن
order in council تصویب نامه دولتی
disapprove رد کردن تصویب نکردن
disapproves رد کردن تصویب نکردن
voted با اکثریت اراء تصویب کردن
enacting تصویب کردن نمایش دادن
enacted تصویب کردن نمایش دادن
enact تصویب کردن نمایش دادن
passed تصویب کردن قبول شدن
approved circuit مدار تصویب شده مخابراتی
passes تصویب کردن قبول شدن
deposit of instrument of ratification ایداع اسناد دال بر تصویب
enacts تصویب کردن نمایش دادن
instruments of ratification اسناد دال بر تصویب و تصدیق
authorises اختیار دادن تصویب کردن
authorize اختیار دادن تصویب کردن
votes با اکثریت اراء تصویب کردن
authorizes اختیار دادن تصویب کردن
authorising اختیار دادن تصویب کردن
vote با اکثریت اراء تصویب کردن
pass تصویب کردن قبول شدن
authorizing اختیار دادن تصویب کردن
it depends on his approval منوط به موافقت و تصویب اوست
unit price contract قیمت واحد تصویب شده درقرارداد
homologate تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
rogation تصویب قانون بوسیله مراجعه باراء عمومی
pass صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passed صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
exchange of instruments of ratification مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
two man rule قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
copyright عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
copyrights عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
bill اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
experts نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expert نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
privacy act of قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
ratified قبول کردن تصویب کردن
ratifies قبول کردن تصویب کردن
okay تصویب کردن موافقت کردن
homologate تصدیق کردن تصویب کردن
ok تصویب کردن موافقت کردن
ratifying قبول کردن تصویب کردن
ratify قبول کردن تصویب کردن
statute of fraud قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
lobby تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbied تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com