Dictiornary-Farsi | تصویربرجسته بین خیالی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 128 (7 milliseconds)

English	Persian
false stereo	تصویربرجسته بین خیالی


Other Matches

vectograph	تصویربرجسته نما
romanticised	بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticises	بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticising	بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticize	بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticized	بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticizes	بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticizing	بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
graustark	سر زمین خیالی داستان خیالی
imaginary	خیالی
vagariously	خیالی
abandoning	بی خیالی
visional	خیالی
abandons	بی خیالی
poetic	خیالی
phantasmal	خیالی
visionaries	خیالی
visionary	خیالی
illusional	خیالی
metaphsical	خیالی
viewy	خیالی
fantasmal	خیالی
laputan	خیالی
chimerical	خیالی
phantasmic	خیالی
fantastical	خیالی
phantasy	خیالی
dreamy	خیالی
dreamiest	خیالی
dreamier	خیالی
brainchild	خیالی
fantastic	خیالی
abandon	بی خیالی
fanciful	خیالی
romantically	خیالی
romantic	خیالی
insubstantial	خیالی
romantics	خیالی
fictitious	خیالی
humoresque	تصنیف خیالی
false stereo	تصویر خیالی
f.claims	دعاوی خیالی
imaginativeness	خیالی بودن
kinephantom	حرکت خیالی
eidolon	تصویر خیالی
delusory	وهمی یا خیالی
abstracts	مطلق خیالی
image	تصور خیالی
dreamful	غیرواقعی خیالی
abstract	مطلق خیالی
fancifully	بطور خیالی
fancy picture	عکس خیالی
fantasie	اهنگ خیالی
fantastically	بطور خیالی
fine spun	دقیق خیالی
notional income	درامد خیالی
ideational	خیالی اندیشهای
undreamed of	خیالی رویایی
fantast	ادم خیالی
ideative	خیالی اندیشهای
imagnarily	بطور خیالی
fantasia	اهنگ خیالی
accidencental color	رنگ خیالی
images	تصور خیالی
bizarre	خیالی وهمی
unrealistically	خیالی تصوری
unrealistic	خیالی تصوری
soubriquet	لقب خیالی
phantom	خیالی روح
spectral	خیالی طیفی
suppositious	فرضی خیالی
vagarious	خیالی وهمی
phantoms	خیالی روح
Utopia	خیالی و تصوری
Utopias	خیالی و تصوری
sobriquet	لقب خیالی
abstracting	مطلق خیالی
babel	طرح خیالی
phantom limb	اندام خیالی
shangri	بهشت خیالی
soubriquets	لقب خیالی
sobriquets	لقب خیالی
imaginary friends	دوستان خیالی [روانشناسی]
visionist	ادم خیالی یاغیرعملی
to chuck up the sponge	از خیالی دست کشیدن
pruriently	از روی هرزه خیالی
fictitious force	نیروی خیالی [فیزیک]
A castle in the air. Wishful thinking.	آرزوی واهی ( خیالی)
simulacrum	صورت خیالی خیال
extravaganza	ازیک شخصیت خیالی
wonderlands	کشور زیبای خیالی
fantasies	هوس نقشه خیالی
fantasy	هوس نقشه خیالی
extravaganzas	ازیک شخصیت خیالی
unreal	غیر واقعی خیالی
pipe dream	نقشه خیالی و موهوم
pipe dreams	نقشه خیالی و موهوم
mirage	نقش بر اب امر خیالی
wonderland	کشور زیبای خیالی
utopian	خیالی و غیر عملی
mirages	نقش بر اب امر خیالی
idealism	سبک هنری خیالی
shadowed	بحریف خیالی مشت زدن
shadow	بحریف خیالی مشت زدن
shadowing	بحریف خیالی مشت زدن
surrealism	سبک نگارش خیالی سوررئالیسم
liliputian	وابسته به جزیره خیالی لی لی پوت
fantasticality	طبیعت خیالی یاوسواسی بوالهوسی
fantastico	ادم خیالی و خنده اور
shadows	بحریف خیالی مشت زدن
phantasmagorias	منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
phantasmagoria	منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
She has a twisted mind .	آدم کج خیالی است ( سوء ظن دارد )
whim wham	شیی ء یا چیز هوس انگیز و خیالی
To live in a fools paradise .	گول خوشیهای خیالی وزود گذر را خوردن
idealises	بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizing	بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizes	بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealized	بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealised	بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealising	بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
to be on a guilt trip <idiom>	احساس خیالی داشتن که مقصر هستنند [اصطلاح روزمره]
idealize	بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
paranoia or noea	دیوانگی خیالی که دران انسان مردم دیگر رازیردست وسزاوارمی پندارد
adventure game	بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
fools paradise	خوشی بی اساس یا خیالی الکی خوشی
virtual	حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد