English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
card image تصویر کارت
Other Matches
card کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
calibration card کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
post card کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
leading edge اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
card وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
cards وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
name tag کارت معرفی کارت اسم
cards کارت تبریک کارت عضویت
card کارت تبریک کارت عضویت
crops کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
cropped کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crop کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
images سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
tweening محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
picturing آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
acrobat که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videos متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobats که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
images تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
flickered تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
adapter کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
autos الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
auto الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
persistence مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing تصویر خطی تصویر مدادی
emergency medical tag کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
tracing تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracings تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
backgrounds تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
image dissector tube لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
images نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
raster scan ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
image formation تولید تصویر تصویر
scan درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
card code کد کارت
paste board کارت
card کارت
cards کارت
stub card ته کارت
coulmn card کارت 69 ستونه
card format قالب کارت
input card کارت ورودی
card verifier بازبین کارت
card field فیلد کارت
punched card کارت منگنه
postcards کارت پستال
job card کارت برنامه
tape to card از نوار به کارت
card field میدان کارت
card feed خورد کارت
card face رویه کارت
interface card کارت رابط
job card کارت کار
control card کارت کنترل
continuation card کارت ادامه
card loader کارت بارکن
visting card کارت ویزیت
cartle blanche کارت بلانش
visiting card کارت ویزیت
card punch کارت منگنه کن
card rack طاقچه کارت
card rack جای کارت
card reader کارت خوان
card row سطر کارت
carte کارت ویزیت
card stacker کارت پشته کن
comment card کارت توضیحی
circuit card کارت مدار
card verification بازبینی کارت
card guide راهنمای کارت
card hopper ناودان کارت
postcard کارت پستال
picture postcard کارت پستال
card stacker مخزن کارت
I want to have a word with you . I want you . کارت دارم
card یک کارت پانچ
get a long with you بروپی کارت
red card کارت قرمز
credit cards کارت اعتباری
badge کارت شناسایی
carte blanche کارت سفید
smart card کارت هوشمند
card column ستون کارت
card code رمز کارت
card cage محفظه کارت
range card کارت برد
calling card کارت ویزیت
punch card کارت منگنه
identification document کارت شناسایی
ID card کارت شناسایی
cards یک کارت پانچ
credit card کارت اعتباری
green cards کارت سبز
magnacard کارت مغناطیسی
summary card کارت خلاصه
identification card کارت شناسایی
hollerith card کارت هالریت
logic card کارت منطقی
yello card کارت زرد
ledger card کارت معین
debit card کارت بدهی
binary card کارت دودویی
ibm card کارت 08 ستونی
card deck دسته کارت
green card کارت سبز
card deck دستینه کارت
account card کارت حساب
post card کارت پستال
paper card کارت کاغذی
magnetic card کارت مغناطیسی
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
punched card control کنترل کارت پانچ
card punch دستگاه کارت منگنه
data card کارت ثبت اطلاعات
data card کارت اطلاعات کامپیوتری
punched card کارت منگنه شده
card-carrying دارای کارت عضویت
punched card کارت پانچ شده
controller card کارت کنترل کننده
chart correction card کارت تصحیح نقشه
index card کارتشاخص - کارت Index
edge punched card کارت لب منگنه شده
end of job card کارت انتهای کار
eighty column card کارت هشتاد ستونی
y punch سوراخ کارت ستونی .
card sorter دستگاه کارت جورکن
row binary card کارت دودویی سطری
safety card کارت تامین اتشبار
card loader بار کننده کارت
trailer card کارت پشت بند
card jam گیر کردن کارت
card hopper قسمت جهنده کارت
visiting card کارت اسم درفرانسه
cards کارت ویزیت بلیط
key card کارت کلید کامپیوتر
ammunition data card کارت مشخصات مهمات
object deck دسته کارت مقصود
card aligner هم تراز کننده کارت
card کارت ویزیت بلیط
network interface card کارت میانجی شبکه
magnetic card computer کامپیوتر با کارت مغناطیسی
punch card machine ماشین کارت منگنه
card reproducer تولیدکننده دوباره کارت
card to disk converter مبدل کارت به دیسک
magnetic strip card کارت نوار مغناطیسی
magnetic ledger card کارت معین مغناطیسی
billet slip کارت محلهای افراد
credit card کارت یاورقه خرید نسیه
picture postcard کارت پستال عکس دار
to deal کارت دادن [ورق بازی]
disk controller card کارت کنترل کننده دیسک
credit cards کارت یاورقه خرید نسیه
bin card کارت مصرف محتویات فرف
decks مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
passed گذرگاه کارت عبور گذراندن
passes گذرگاه کارت عبور گذراندن
decked مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
safety card کارت تامین جنگ افزار
pasteboard کارت ویزیت ورق بازی
casrd random access memory حافظه دستیابی تصادفی کارت
card sorter دستگاه مرتب کننده کارت
deck مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
issue [of something] [ID card or check] صدور [چیزی] [کارت شناسایی] [چک]
to deal out [card game] کارت دادن [ورق بازی]
PCMCIA که کارت گسترده PCMCIA را می پذیرد
pass گذرگاه کارت عبور گذراندن
Here ist my Green card. بفرمائید این کارت سبز من است.
What time should I check in? چه وقت کارت سوار شدن به من میدهید؟
punches وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
objects پانج کارت که حاوی برنامه است
objecting پانج کارت که حاوی برنامه است
punched وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
punch وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
Just sign here and leave at that . اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
objected پانج کارت که حاوی برنامه است
indirect objects پانج کارت که حاوی برنامه است
direct objects پانج کارت که حاوی برنامه است
object پانج کارت که حاوی برنامه است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com