Dictiornary-Farsi | تضمین ضمانت کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (28 milliseconds)

English	Persian
bail	تضمین ضمانت کردن


Search result with all words

guarantee	ضمانت نامه تضمین کردن
guaranteed	ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees	ضمانت نامه تضمین کردن
guaranty	تضمین ضمانت یا تعهد کردن
Other Matches

bareboat charter	ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
warranty	امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranties	امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
indemnities	تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity	تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
pecuniary liability	ضمانت ضمانت جبران خسارت
bond	تضمین کردن
warrants	تضمین کردن
warranted	تضمین کردن
warrant	تضمین کردن
insuring	تضمین کردن
warranting	تضمین کردن
ensure	تضمین کردن
certify	تضمین کردن
insures	تضمین کردن
ensuring	تضمین کردن
ensures	تضمین کردن
ensured	تضمین کردن
certifies	تضمین کردن
certifying	تضمین کردن
to ensure something	تضمین کردن [چیزی]
guaranteed	تامین تضمین کردن
guarantees	تامین تضمین کردن
guarantee	تامین تضمین کردن
avouch	تضمین کردن مستقر ساختن
guaranteed	ضمانت کردن
vouch	ضمانت کردن
guarantee	ضمانت کردن
answers	ضمانت کردن
sponsoring	ضمانت کردن
answer	ضمانت کردن
sponsor	ضمانت کردن
answering	ضمانت کردن
vouch for	ضمانت کردن
sponsors	ضمانت کردن
answered	ضمانت کردن
insure	ضمانت کردن
guarantees	ضمانت کردن
warrant	اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants	اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting	اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted	اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
to stand surety for any one	ضمانت کسیرا کردن
warrants	ضمانت کردن مجوز
warrent	ضمانت یاتعهد کردن
warranting	ضمانت کردن مجوز
stand surety for a person	ضمانت کسی را کردن
warranted	ضمانت کردن مجوز
act as surety	کفالت یا ضمانت کردن
warrant	ضمانت کردن مجوز
guarantee a contract	اجرای قراردادی را ضمانت کردن
sanctioned	ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioning	ضمانت اجرایی معین کردن
sanction	ضمانت اجرایی معین کردن
to vouch for any one's honesty	ضمانت درستی کسی را کردن
sanctions	ضمانت اجرایی معین کردن
vouch	ضمانت کردن مسئول واقع شدن
to pass one's word for another	از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
pledge [archaic] [guaranty]	تضمین
warranty	تضمین
guaranty	تضمین
assurances	تضمین
guaranteed	تضمین
guarantee	تضمین
guaranty	تضمین
gurantee	تضمین
collateral	تضمین
assurance	تضمین
guarantee	تضمین
guarantees	تضمین
service obligation	تضمین خدمت
security	مصونیت تضمین
surety bond	تضمین نامه
value as security	ارزش تضمین
bonded	تضمین دار
security	گرو تضمین
bonded	تحت تضمین
in bond	تحت تضمین
guarantee period	مدت تضمین
seal	نشان تضمین
indemnification	تضمین خسارت
seals	نشان تضمین
money back	تضمین پرداخت
back letter	گواهی تضمین
embodiment	تضمین درج
warrant	تضمین حکم
bank note	چک تضمین شده
warranted	تضمین حکم
certified check	چک تضمین شده
warranting	تضمین حکم
warrants	تضمین حکم
under reserve	تحت تضمین
gap in coverage	ناکافی بودن تضمین
payment under reserve	پرداخت تحت تضمین
vouchers	مدرک تضمین کننده
voucher	مدرک تضمین کننده
indemnities	تاوان تضمین خسارت
indemnity	تاوان تضمین خسارت
warrent	حواله وسیله تضمین
guaranteed prices	قیمتهای تضمین شده
warranted rate of growth	نرخ رشد تضمین شده
bank paper	چک تضمین شده سفته بانکی
bank note	چک تضمین شده سند در وجه حامل
ration credit	تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
This is the only way to guarantee that ...	تنها راه برای تضمین این است که ...
obligated stocks	کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
bond	تضمین نامه یاتعهدنامه دائر به پرداخت وجه
pledge [archaic] [guaranty]	ضمانت
guarantee	ضمانت
bail	ضمانت
gurantee	ضمانت
warranty	ضمانت
guaranty	ضمانت
guaranty	ضمانت
sponsored by	به ضمانت
warranted	ضمانت
warrant	ضمانت
guaranteed	ضمانت
sponsorship	ضمانت
warranties	ضمانت
warranting	ضمانت
warrants	ضمانت
mainprise	ضمانت
sponsion	ضمانت
suretyship	ضمانت
guarantees	ضمانت
warranty	ضمانت
guarantee	ضمانت
bond	ضمانت
bank bond	ضمانت بانکی
bail bond	ضمانت نامه
bailable	قابل ضمانت
bank guarantee	ضمانت بانکی
contract guarantee	ضمانت قرارداد
sanction	ضمانت اجرا
sanctioned	ضمانت اجرا
bondholder	ضمانت دار
sanctioning	ضمانت اجرا
pecuniary liability	ضمانت پولی
bilable	ضمانت بردار
bond	پیوستگی ضمانت
sanctions	ضمانت اجرا
assurance	ضمانت وثیقه
responsibilities	ضمانت جوابگویی
letter of indemnity	ضمانت نامه
warranties	ضمانت نامه
responsibility	ضمانت جوابگویی
express warranty	ضمانت صریح
fiduciary bond	ضمانت شرافتی
guarantee period	دوره ضمانت
bonded	ضمانت شده
assurances	ضمانت وثیقه
warranty	ضمانت نامه
guaranty	ضمانت نامه
pledge	وثیقه ضمانت
pledged	وثیقه ضمانت
pledges	وثیقه ضمانت
upon bail	بقیه ضمانت
limplied warranty	ضمانت ضمنی
suretyship	عقد ضمانت
joint and several guarantee	ضمانت تضامنی
guarantor	ضمانت کننده
irreplevisable	ضمانت برندار
pledging	وثیقه ضمانت
guarantors	ضمانت کننده
irrepleviable	ضمانت برندار
to go bail for any one	ضمانت کسی راکردن
sanction	ضمانت اجرایی قانون
guaranteed	شخص ضمانت شده
the watch is warranted	ضمانت شده است
sanctioned	ضمانت اجرایی قانون
able to justify bail	قادر به تقبل ضمانت
sanctions	ضمانت اجرایی قانون
to bail out	با ضمانت از زندان دراوردن
sanctioning	ضمانت اجرایی قانون
guarantees	شخص ضمانت شده
board exchange warranty	ضمانت تعویض برد
bailment	رهایی به قید ضمانت
bank guarantee	ضمانت نامه بانکی
i guarantee his appearance	من ضمانت می کنم که حاضرشود
joint bond	تعهد یا ضمانت مشترک
it is not protected by sanctions	ضمانت اجرایی ندارد
guarantee	شخص ضمانت شده
average bond	ضمانت نامه جبران خسارت
sanctions	مجوز جریمه ضمانت اجرا
bid bond	ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
open credit	اعتبار بدون ضمانت نامه
sanctioning	مجوز جریمه ضمانت اجرا
pledgor	دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
good performance guarantee	ضمانت حسن انجام کار
tender guarantee	ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
tender bonds	ضمانت نامههای مناقصه یامزایده
waging	ضمانت حسن انجام کار
wages	ضمانت حسن انجام کار
waged	ضمانت حسن انجام کار
wage	ضمانت حسن انجام کار
performance guarantee	ضمانت حسن انجام کار
sanction	مجوز جریمه ضمانت اجرا
repayment guarantee	ضمانت استرداد پیش پرداخت
sanctioned	مجوز جریمه ضمانت اجرا