Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English
Persian
To pretend sickness(ignorance).
تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
Other Matches
To plead ignorance.
اظهار بی اطلاعی کردن
an intercurrent disease
ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
feign
تظاهر کردن
dissemble
تظاهر کردن
sham
تظاهر کردن
shams
تظاهر کردن
sham
تظاهر کردن
pretend
تظاهر کردن
affects
تظاهر کردن به
affect
تظاهر کردن به
pass off
<idiom>
تظاهر کردن
demonstration
تظاهر به انجام عملیات کردن
demonstrations
تظاهر به انجام عملیات کردن
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
demonstrates
نشان دادن تظاهر به عمل کردن
demonstrate
نشان دادن تظاهر به عمل کردن
demonstrated
نشان دادن تظاهر به عمل کردن
demonstrating
نشان دادن تظاهر به عمل کردن
to pretend illness
نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
backslap
تظاهر بصمیمیت کردن چاخان کردن
hydropathic
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
to i. the germs of a disease
میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
assume
تظاهر کردن تقلید کردن
assumes
تظاهر کردن تقلید کردن
informational
اطلاعی
ill advised
مبنی بر بی اطلاعی
ill-advised
مبنی بر بی اطلاعی
in the dark
<idiom>
هیچ اطلاعی از چیزی نداشتن
smatterer
کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
input
داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
inputted
داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
plaintext
متن یا اطلاعی که کدگذاری یا رمزگذاری نشده باشد
message
اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
messages
اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
parameter
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameters
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
garbage
داده یا اطلاعی که دیگر لازم نیست چون خارج از تاریخ است یا غلط دارد
emptied
یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
emptier
یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
emptiest
یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
empty
یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
empties
یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
displayed
تظاهر
make-believe
تظاهر
make believe
تظاهر
affectations
تظاهر
affectation
تظاهر
pretenses
تظاهر
pretense
تظاهر
displaying
تظاهر
pretences
تظاهر
eyewash
تظاهر
semblance
تظاهر
pretence
تظاهر
displays
تظاهر
display
تظاهر
prudery
تظاهر
effusions
تظاهر
effusion
تظاهر
fakery
تظاهر
grimaced
تظاهر
grimaces
تظاهر
grimacing
تظاهر
pretension
تظاهر
grimace
تظاهر
pretensions
تظاهر
gleaming
تظاهر موقتی
preciosity
تصنع تظاهر
simulation
وانمود تظاهر
simulations
وانمود تظاهر
flashiness
خودفروشی تظاهر
gleams
تظاهر موقتی
ostensive
تظاهر امیز
gleamed
تظاهر موقتی
gleam
تظاهر موقتی
take a dive
تظاهر به ناک اوت
ostentation
خود فروشی تظاهر
feint
نمایش دروغی تظاهر
feint
تظاهر به عملیات تظاهرات
feints
نمایش دروغی تظاهر
feinting
نمایش دروغی تظاهر
feinted
تظاهر به عملیات تظاهرات
feints
تظاهر به عملیات تظاهرات
feinting
تظاهر به عملیات تظاهرات
feinted
نمایش دروغی تظاهر
redundant
حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
She was pretending to be happy.
او
[زن]
تظاهر به شاد بودن کرد.
His liberalism is merely a pose
[an act]
آزادمنشی او فقط تظاهر است
trichosis
ناخوشی مو
pathogenetic
ناخوشی زا
illnesses
ناخوشی
unhealthiness
ناخوشی
indisposedness
ناخوشی
sickness
ناخوشی
sicknesses
ناخوشی
ill health
ناخوشی
illness
ناخوشی
morbidness
ناخوشی
morbidity
ناخوشی
had health
ناخوشی
diseases
ناخوشی
maladies
ناخوشی
malady
ناخوشی
disease
ناخوشی
invalidism
ناخوشی
To stage political demonstrations.
تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
put up a good front
<idiom>
وانمودبه خوشحالی ،تظاهر به خوشحال بودن
The demonstrators were waving the flags.
تظاهر کنندگان پرچمها راتکان می دادند
morbid anatomy
از لحاظ ناخوشی
to be infected with disease
ناخوشی راواگیرکردن
liver
ناخوشی جگر
livers
ناخوشی جگر
diseases of this nature
اینگونه ناخوشی ها
dermatopathy
ناخوشی پوست
altitude sickness
ناخوشی ارتفاع
bulimy
ناخوشی گرسنگی
biliousness
ناخوشی زردابی
morbid
ویژه ناخوشی
pathognomic
نماینده ناخوشی
pathogeny
پیدایش ناخوشی
diagnoses
تشخیص ناخوشی
diagnosis
تشخیص ناخوشی
estival
ناخوشی تابستانی
spell
حمله ناخوشی
laryngopathy
ناخوشی خرخره
myopathy
ناخوشی ماهیچه
spells
حمله ناخوشی
out break of a disease
شیوع ناخوشی
impaludism
ناخوشی مردابی
microzym
میکرب ناخوشی
hepatic disease
ناخوشی جگر
liver trouble
ناخوشی جگر
maldemer
ناخوشی دریا
mal de mer
ناخوشی دریا
enteropathy
ناخوشی رودهای
morbific
ناخوشی اور
morbific
تولیدکننده ناخوشی
pathognomomical
نماینده ناخوشی
spelled
حمله ناخوشی
raw
1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
face dodge
گول زدن حریف با تظاهر به پاس دادن
one two
تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
To be a bit la – di – da .
«مکش مرگ ما» بودن ( پرافاده و اهل تظاهر )
illness faded her beauty
ناخوشی زیبایی اوراکاست
epidmic disease
ناخوشی همه جا گیر
contagion
سرایت ناخوشی واگیر
contagions
سرایت ناخوشی واگیر
pestilence
ناخوشی همه جاگیر
to swing the lead
خود را به ناخوشی زدن
metastasis
جابجا شدن ناخوشی
epizootic
ناخوشی همه گیرحیوانی
immune from disease
مصون از گرفتن ناخوشی
he is liable to become sick
اماده ناخوشی است
arthropathy
ناخوشی بند یا مفصل
sickleave
مرخصی بابت ناخوشی
laryngopathy
ناخوشی خشک نای
bunt
ناخوشی قارچی گندم
unhealthy
ناخوش ناخوشی اور
foot rot
ناخوشی پا در گاو و گوسفند
cirrhosis
ناخوشی الکی جگر
diagnostic
وابسته به تشخیص ناخوشی
pathogenesis
مبحث پیدایش ناخوشی
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
qualm
ناخوشی همه جاگیر
mycotic
دچار ناخوشی قارچی
pandemics
ناخوشی همه گیر
pandemic
ناخوشی همه گیر
attacks
اصابت یا نزول ناخوشی
pellagrous
دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
psychiater
پزشک ناخوشی دماغی
paragrahia
ناخوشی غلط نویسی
psychopathic
وابسته به ناخوشی دماغی
attacked
اصابت یا نزول ناخوشی
qualms
ناخوشی همه جاگیر
morbidly
بطور ناخوشی یا فاسد
redundant
بیت یا داده بررسی اضافه شده به بلاک داده برای تشخیص خطا که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
otological
وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
pathognomic
وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
nephritic
درمان کننده ناخوشی گرده
idiopathy
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
mycetoma
یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
i have no knowledge of it
هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
foot and mouth
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
hydrargyia or rism
مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
pathognomonic
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
framboesia
ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
orthopaedy
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
the disease threatens to sprea
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
prosodemic
درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
intercurreace
مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
germtheory
فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
quarterback draw
نوعی حمله که مهاجم پشت خط مرکزی با تظاهر به پاس عقب می رود و بعد خودبجلو میشتابد
humoral pathology
علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
pellagra
یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
edit
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edited
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
galvanist
متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
pebrine
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
psilosis
یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com