English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
salutation تعارف سلام اول نامه
salutations تعارف سلام اول نامه
Other Matches
parting salute سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
To stand at the salute. بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
saluted احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting battery توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
salutes احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salute احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
unceremoniously بی تعارف
chivalry تعارف
compliments تعارف
unceremonious بی تعارف
comity تعارف
complimented تعارف
complimenting تعارف
compliment تعارف
offerer تعارف کننده
uncomplimentary بی تعارف ناخوشایند
florulent خوش تعارف
ceremoniousness رعایت تعارف
smoothe تعارف امیز
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
left handed compliment تعارف غیر صمیمانه
to make a present of پیشکش یا تعارف کردن
bluntly بدون تعارف ونزاکت
An insincere offer(gesture). تعارف خشک وخالی
There is no need dor ceremony between us. تعارف رابگذار کنار
offer round به همه تعارف کردن
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
Lets talk business. Lets talk turkey. بی تعارف وجدی حرف بزنیم
Offer him some chocolates. به ایشان شکلات تعارف کنید
You are ( most ) welcome . It is a mere nothing . It is not fit to drink . قابل ندارد ( بعنوان تعارف )
well oiled تعارف امیز چرب و نرم
One could be taken up on ones offer. تعارف آمد نیامد دارد
Fine words butter no parsnips. از تعارف کم کم وبر مبلغ افزای
Dont mention it . You are welcome. اختیار دارید (درمقام تعارف )
an empty gesture رفتار [تعارف] خشک وخالی
to ply any one with drink باصرارنوشابه بکسی تعارف کردن
hand salute سلام نظامی دادن سلام نظامی
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
I realy mean it . جدی می گویم فکر نکن تعارف می کنم
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
certificates رضایت نامه شهادت نامه
credential گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
affidavits شهادت نامه قسم نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
salaamed سلام
salaam سلام
greeted : سلام
greets : سلام
salaaming سلام
greet : سلام
salutation سلام
hullo سلام
salaams سلام
kind regards سلام
ave سلام
salutations سلام
salutes سلام
allhail سلام
saluted سلام
greeting سلام
greetings سلام
all hail سلام
regards سلام
saluting سلام
salute سلام
regard سلام
regarded سلام
howdy سلام !
good afternoon سلام
hello سلام
hellos سلام کردن
hello سلام کردن
hallos سلام کردن
minute gun توپ سلام
salutes سلام دادن
hails سلام کردن
hails : سلام درود
saluting سلام دادن
full dress لباس سلام
salaaming سلام کردن
salaams سلام کردن
sty سنده سلام
sties سنده سلام
salaamed سلام کردن
styes سنده سلام
stye سنده سلام
salaam سلام کردن
hullos سلام کردن
hailing سلام کردن
to give the time of day سلام کردن
saluted سلام دادن
greeting سلام کننده
to take the salute سلام گرفتن
half cap نیم سلام
saluting gun توپ سلام
color salute سلام به پرچم
hail : سلام درود
greetings سلام کننده
gun salute تیر سلام
admirals' march سلام تیمساری
nodding acquaintance سلام علیک
hail سلام کردن
salute سلام دادن
hailed : سلام درود
blank catridge گلوله سلام
take the salute سلام گرفتن
hailed سلام کردن
hailing : سلام درود
evening gun توپ سلام شامگاه
Give him my regards. سلام من را به او برسان. [مرد]
to fire salute توپ سلام انداختن
curtsey سلام یاتواضع کردن
curtseying سلام یاتواضع کردن
curtsied سلام یاتواضع کردن
fire salute توپ سلام انداختن
curtsies سلام یاتواضع کردن
curtsy سلام یاتواضع کردن
curtsying سلام یاتواضع کردن
hails سلام برشما باد
peace be with you سلام برشما باد
give my r. s to him سلام مرابه او برسانید
to make a curtsy سلام زنانه کردن
They greeted each other. با هم سلام وتعارف کردند
Please give him my (best) regards. سلام مرا به اوبرسانید
hail سلام برشما باد
Remember me to him. سلام من را به او برسان. [مرد]
to return a greeting جواب سلام دادن
to salute an officer افسری را سلام دادن
hailed سلام برشما باد
hailing سلام برشما باد
saluter سلام دهنده یاکننده
personal salute تیر سلام برای افراد
To take the salute. جواب سلام ( نظامی ) رادادن
To greet someone . To exchange greetings with someone. با کسی سلام وتعارف کردن
To be a nodding acquaintance of someone . با کسی سلام وعلیک داشتن
he has an axe to grind سلام لربی طمع نیست
personal salute مراسم سلام افراد برجسته
present arms سلام درحال پیش فنگ
Everyone sends their regards to you. همگی بهت سلام رسوندن.
He didnt return (acknowledge) my greetings. جواب سلام مرا نداد
gratulate تبریک گفتن سلام کردن
levee سلام عام بارعام دادن
half cap سلام با اندک تکانی درکلاه
to do make or pay obeisance to بکسی تواضع یا باسر سلام کردن
Can't you just say hello like a normal person? نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
ahoy ندا و خبر برای مواقع سلام لفظ
parting shots تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
parting shot تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
cap سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
capped سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
salutes سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
gun salute سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
saluted سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
salute سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
saluting سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
salvo شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvoes شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
carrier نامه بر
carriers نامه بر
post boy نامه بر
epistle نامه
letters نامه
epistles نامه
manifest نامه
manifests نامه
correspoundence نامه ها
manifesting نامه
breve نامه
manifested نامه
letter نامه
rifle salute احترام با تفنگ سلام با تفنگ
color salute سلام پرچم احترام به پرچم
waybill بار نامه
bylaws ایین نامه
byelaw ایین نامه
by low ایین نامه
statement of a claim افهار نامه
bylaw ایین نامه
concession deed امتیاز نامه
collins نامه پر سود
circular letter نامه اداری
certificate of incorporation شرکت نامه
rental اجاره نامه
testimonials تصدیق نامه
bail bond ضمانت نامه
bacchanalian song ساقی نامه
sylva درخن نامه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com