Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
component
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
components
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
Other Matches
densities
تعداد بیتهایی که در یک واحد مسافت در دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
density
تعداد بیتهایی که در یک واحد مسافت در دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
high
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
highest
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
highs
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
bounds
محدودیتی که به تعداد اعضای یک آرایه داده میشود
catena
1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
bytes per inch
تعداد بایت ها در یک واحد اینچ
character pitch
تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
MCA
تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنالهای زمانی و داده روی باس MCA
jobs
کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
HRG
توانایی نمایش تعداد زیادی پیکس در واحد مساحت
job
کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
Micro Channel Architecture
تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
resolution
توانایی نمایش یا تشخیص تعداد زیادی پیکسل در واحد مساحت
resolutions
توانایی نمایش یا تشخیص تعداد زیادی پیکسل در واحد مساحت
packing
تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت دیسک یا نوار ذخیره شوند
hertz
واحد فرکانس SI که به صورت تعداد سیکل ها در ثانیه نشان داده می شوند
track
تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
tracks
تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
tracked
تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
storage
تعداد بیتهایی که در واحد فضای ذخیره سازی رسانه قابل ضبط است
density
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
densities
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
resolution
توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolutions
توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
recording
تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت روی دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
recordings
تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت روی دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
resolution
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
resolutions
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
income velocity of money
سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
Moghat
مقات
[نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
photo distance
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
time distance
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
attenuation mean free path
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
scattering mean free path
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path for attenuation
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
range scale
طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
short international
مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
solid-state
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
range section
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
combinatorics
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
ebam
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
windsor round
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
roundest
تعداد تیر تعداد شلیک دور
round
تعداد تیر تعداد شلیک دور
vehicle stopping distance
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
powers
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
odder
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
oddest
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
cpu
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
coincidence range finder
مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
road distance
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
mean free path absorption
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
absorption mean free path
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
functional unit
واحد در حال کار واحد تابعی
whitest
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
inside
تو اعضای داخلی
burgomaster
اعضای شهرداری
insides
تو اعضای داخلی
e mail
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electrosensitive printer
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
royalty
اعضای خانواده سلطنتی
stiffening members
اعضای صلب کننده
footwork
هماهنگی پا با اعضای دیگر
paraplegia
فلج اعضای سافل
locomotor
ابتلاء اعضای حرکتی
prosthetics
مبحث اعضای مضنوعی
vitals
اعضای حیاتی و موثربدن
the f.
اعضای هیئت پزشکی
royalties
اعضای خانواده سلطنتی
locomotory
ابتلاء اعضای حرکتی
technical staff
کارمندان یا اعضای فنی
senior members
اعضای بالارتبه یا ارشد
cadre
اعضای یک سازمان نظامی
cadres
اعضای یک سازمان نظامی
sensorium
مرکز حواس اعضای حس
main structure menbers
اعضای اصلی ساختمان
vitals
اعضای اصلی بدن حیوان
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
innards
اعضای داخلی حیوان یاانسان
quaker meeting
انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
toho
اعضای انگشتان نشانه و شست
locomotor
دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
senatorian
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
senatorial
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
hypotrophy
رشد غیرمتناسب اعضای شعاعی
telemetering
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
conscript fathere
اعضای مجلس سنای روم باستان
urogenital
وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
bionic
وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
quaker's meeting
انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
outriggers
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
pin joint
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
matricular
وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
clocks
سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
backplane
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
clock
سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
friendly societies
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
friendly society
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
to pack a jury
جورکردن و برگزیدن اعضای هئیت منصفه بدانسان که طرافداری از شخص بنماید
churchwardens
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwarden
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
heterology
عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
signals
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
union shop
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
homology
همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
cartel
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
ranged
مسافت
distance
مسافت
short range
کم مسافت
ranges
مسافت
distances
مسافت
lengths
مسافت
short-range
کم مسافت
length
مسافت
range
مسافت
range scale
طبله مسافت
hauls
مسافت حمل
odometry
مسافت پیمایی
range finding
مسافت یابی
odometer
مسافت سنج
range finder
مسافت یاب
burst range
مسافت ترکش
proximity fuze
از مسافت دور
ranging
مسافت یابی
close range
مسافت نزدیک
air distance
مسافت هوایی
racing course
مسافت مسابقه
haul
مسافت حمل
blooming train
مسافت نورد
hauled
مسافت حمل
plotting scale
خط کش مسافت یاب
range calibration
تنظیم مسافت
range determination
تعیین مسافت
range sensing
تخمین مسافت
range adjustment
تنظیم مسافت
hauling
مسافت حمل
range indicator
مقیاس مسافت
range indicator
طبله مسافت
range determination
تخمین مسافت
range indicator
شاخص مسافت
range drum
طبله مسافت
training distance
مسافت تمرین
odograph
مسافت سنج
taximeter
مسافت سنج
viameter
مسافت پیما
metrograph
مسافت سنج
telemeter
مسافت سنج
telemetry
مسافت سنجی
test course
مسافت ازمایش
jacob's staff
مسافت سنج
known distance
مسافت معلوم
telephone
در یک مسافت طولانی
trochometer
مسافت پیما
supporting distance
مسافت پشتیبانی
rangefinders
مسافت یاب
sight distance
مسافت دید
equidistance
مسافت مساوی
telephoned
در یک مسافت طولانی
intervalometer
مسافت سنج
telephoning
در یک مسافت طولانی
telephones
در یک مسافت طولانی
eye
دیدخوب با تشخیص مسافت
eyes
دیدخوب با تشخیص مسافت
mean free path
مسافت ازاد متوسط
flash ranging
مسافت یابی نوری
leader's rule
تعیین مسافت امن
long-distance
دارای مسافت دور
long distance supply
تغذیه مسافت دور
longed
طی مسافت زیاد توپ
eyeing
دیدخوب با تشخیص مسافت
macrometer
دوربین مسافت سنج
macrometer
مسافت یاب نوری
mean free path
مسافت ازاد میانگین
long distance
دارای مسافت زیاد
long-distance
دارای مسافت زیاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com