English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
string تعداد حروف یک رشته
Other Matches
width تعداد حروف در یک صفحه یا خط
pitch تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
pitches تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
item تعداد حروف و ارقام در داده
items تعداد حروف و ارقام در داده
thread count [تعداد رشته نخ تار یا پود در یک طول مشخص]
lengths تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
field تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
length تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
fields تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
fielded تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
lengths تعداد رکوردها یا فیلدها یا حروف در یک بلاک داده
length تعداد رکوردها یا فیلدها یا حروف در یک بلاک داده
lengths تعداد حروف یا بایتها در یک فایل ذخیره شده
length تعداد حروف یا بایتها در یک فایل ذخیره شده
lengths تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل
length تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل
lengths کل تعداد حروف در فیلدهای مختلف در رکورد ذخیره شده
constants فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constant فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
cpi تعداد حروف چاپ شده که در فضای یک اینچ جا می گیرد
catena 1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
length کل تعداد حروف در فیلدهای مختلف در رکورد ذخیره شده
alphanumeric عملوندی که میتواند شامل حروف الفبا- عددی مانند رشته ها باشد
rate مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
rates مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
print تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
prints تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
printed تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
assign 1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigned 1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigns 1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigning 1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
optimal merge tree نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
ascii رشتهای از حروف ASCII که در ادامه کد ASCII صفر را به عنوان بیان کننده انتهای رشته دارا می باشند
format تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
formats تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
ply yarn نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
null رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
readout وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
block letter حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
self- سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
Linotype ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
combinatorics محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
separate حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separated حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separates حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
inferior figures حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
shift key که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
normalizes تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalize تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalising تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalises تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
monotype ماشین حروف ریزی و حروف چینی
normalised تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
thready رشته رشته باصدای باریک
round تعداد تیر تعداد شلیک دور
roundest تعداد تیر تعداد شلیک دور
graphics ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند
users حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
user حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
types حروف چاپی حروف چاپ
typed حروف چاپی حروف چاپ
type حروف چاپی حروف چاپ
case حروف بزرگ یا حروف معمولی
cases حروف بزرگ یا حروف معمولی
oddest ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odder ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
non destructive cursor صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
spoonerism اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
shifts تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
thread رشته رشته شدن
fibrillation رشته رشته سازی
fiberize رشته رشته کردن
threads رشته رشته شدن
NDR سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
italic حروف یک وری حروف کج
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
syllabary حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی
sierra رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
sequences رشته
sequence رشته
arteries رشته
filaments رشته
lines رشته
series رشته
yarn رشته
yarns رشته
artery رشته
coneatenation رشته
branch رشته
branches رشته
ghaut رشته
trained رشته
funicle رشته
train رشته
filaria رشته
fiber رشته
catena رشته
fibres رشته
strand رشته
strands رشته
thread رشته
suites رشته
suite رشته
threads رشته
fibre رشته
ranged رشته
tatter رشته رشته
filament رشته
range رشته
fielded رشته
field رشته
ranges رشته
trains رشته
seriated رشته رشته
reeve رشته
line رشته
chains رشته
string رشته
chain رشته
unifilar یک رشته
fields رشته
field رشته [دانشی]
branch رشته [دانشی]
commentaries رشته یادداشت
bit stream رشته ذره یی
bit string رشته بیتی
bit string رشته ذرهای
ranged رشته کوه
systems رشته دستگاه
barbicel رشته باریک پر
alphabetic string رشته الفبائی
macaroni رشته فرنگی
commentary رشته یادداشت
area رشته [دانشی]
character string رشته دخشهای
specialty رشته اختصاصی
trained رشته سلسله
system سلسله رشته
trained یک رشته موج
system رشته دستگاه
trains رشته سلسله
train رشته سلسله
systems سلسله رشته
trains یک رشته موج
division رشته [دانشی]
ranges رشته کوه
craftsman trade رشته فنی
empty string رشته خالی
copper strand رشته مسی
range رشته کوه
character string رشته کاراکتری
train یک رشته موج
quartermasters سر رشته دار
hot-wiring رشته حرارتی
speciality رشته اختصاصی
sequence رشته ترتیب
specialities رشته اختصاصی
ridge رشته تپه
sequences رشته ترتیب
heater رشته گرمساز
heaters رشته گرمساز
rank قطار رشته
ranked قطار رشته
ranks قطار رشته
computing رشته کامپیوتر
tracts رد بپا رشته
tract رد بپا رشته
hot-wires رشته حرارتی
hot-wired رشته حرارتی
hot-wire رشته حرارتی
hot wire رشته حرارتی
spaghetti رشته فرنگی
nerves رشته عصبی
nerve رشته عصبی
vermicelli رشته فرنگی
ridges رشته تپه
discipline رشته علمی
disciplines رشته علمی
disciplining رشته علمی
majored رشته اصلی
search string رشته جستجو
sequence of events رشته حوادث
solid wire سیم تک رشته
spinneret رشته ساز
spinnerete رشته ساز
string handling بکارگیری رشته
string length طول رشته
string manipulation دستکاری رشته
string variable متغیر رشته
fibre رشته علفی
strobilation تشکیل رشته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com