English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English Persian
volume تعداد میزان
volumes تعداد میزان
Search result with all words
refresh rate تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
thereabouts در حدود آن میزان یا تعداد
Other Matches
combinatorics محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
availability میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
roundest تعداد تیر تعداد شلیک دور
round تعداد تیر تعداد شلیک دور
oddest ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odder ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
tune میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
self adjusting بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
depth contour خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
rhythm میزان
volume میزان
volumes میزان
rhythms میزان
balances میزان
adjustment میزان
adjustments میزان
criterion میزان
scalage میزان
At the rate of . On a scale of . به میزان
scales میزان
levels میزان
meters میزان
meter میزان
balance میزان
metres میزان
metre میزان
amounts میزان
measure میزان
amount میزان
amounting میزان
amounted میزان
rate میزان
rates میزان
levelled میزان
yardstick میزان
librae میزان
libra میزان
leveled میزان
weight میزان
yardsticks میزان
noise level میزان خش
unit میزان
units میزان
infiltration rate میزان
level میزان
paul تعداد کم
number تعداد
magnitude تعداد
numbers تعداد
to figure up مبلغ یا میزان
par میزان متوسط
decrement میزان کاهش
data rate میزان داده
torsion balance میزان ت_نش
damage criteria میزان ضایعات
amount مقدار میزان
damage criteria میزان خسارات
expenditure میزان مصرف
gradients میزان شیب
hygrometer میزان الرطوبه
performance میزان کارائی
module اندازه میزان
libra برج میزان
amounts مقدار میزان
rate of climb میزان صعود
performances میزان کارائی
level of effort میزان تلاش
precipitation میزان بارندگی
kiffa australis بتا- میزان
amounting مقدار میزان
precipitation میزان رطوبت
lapse rate میزان افت
survival rate میزان ماندگاری
amounted مقدار میزان
knock rating میزان بهسوزی
standardization میزان کردن
gradient میزان شیب
goodness of fit میزان انطباق
adjusts میزان کردن
rain glass میزان سنج
incidence میزان بروز
rain glass میزان الهوا
rate of flow میزان جریان
rate of loading میزان بارگذاری
quantity discount میزان تخفیف
speed میزان شتاب
error rate میزان خطا
adjusting میزان کردن
adjust میزان کردن
speeding میزان شتاب
speeds میزان شتاب
rate of output میزان تولید
rate of spending میزان مخارج
rate of turn میزان گردش
demand surface میزان تقاضا
delta librae دلتا- میزان
degree of risk میزان خطر
failure rate میزان خرابی
degree of protection میزان حفافت
adjustment میزان کردن
tuner میزان ساز
tuners میزان کننده
shear modulus میزان سختپایی
tuner میزان کننده
setscrew پیچ میزان
equilibration میزان کردن
salinity میزان شوری
evaporimter میزان تبخیر
education stand میزان تحصیلات
allowances میزان مجاز
allowance میزان مجاز
discount rate میزان تخفیف
tuners میزان ساز
meters مقیاس میزان
quantum درجه میزان
aligns میزان کردن
aligning میزان کردن
aligned میزان کردن
align میزان کردن
tuned میزان شده
isometrics دارای یک میزان
admission rate میزان پذیرش
meter مقیاس میزان
calorimeter میزان الحراره
birthrate میزان موالید
beta librae بتا- میزان
alpha librae الفا- میزان
remedied درمان میزان
remedies درمان میزان
remedy درمان میزان
remedying درمان میزان
isometric دارای یک میزان
humidity میزان رطوبت
effectiveness میزان تاثیر
tuning میزان سازی
focussing میزان کردن
focusses میزان کردن
focussed میزان کردن
focuses میزان کردن
focused میزان کردن
focus میزان کردن
tempo میزان سرعت
tempos میزان سرعت
tunes میزان کردن
tune میزان کردن
line of cerdit میزان اعتبار
modules اندازه میزان
rating میزان عوارض
sprinkling میزان اندک
sensitivities میزان حساسیت
Richter Scale میزان ریشتر
watermarks تعیین میزان مد اب
tuning indicator میزان نما
watermark تعیین میزان مد اب
conductance میزان هدایت
consumption rate میزان مصرف
tuning meter میزان سنج
credit rating میزان اعتبار
turbidity میزان کدری
contour line خط میزان منحنی
measure واحد میزان
voltage balance میزان ولتاژ
barometers میزان الهواء
ratings میزان عوارض
barometer میزان الهواء
availability میزان دسترسی
sensitivity میزان حساسیت
tension adjustment میزان فشار
height adjustment میزان ارتفاع
collision rate میزان برخورد
resistance adjustment میزان پایداری
collimate میزان کردن
number of threads تعداد پیچش ها
population [pop.] تعداد مردم
number of cycle تعداد تناوبها
counting تعداد ایمپولز
number of cycle تعداد دوره ها
wheen تعداد زیاد
number of rounds تعداد گلوله ها
counts تعداد ایمپولز
counted تعداد ایمپولز
count تعداد ایمپولز
quantities تعداد زیاد
quantity تعداد زیاد
A smaller number . Fewer . تعداد کمتر
small lot نوبه کم تعداد
work force تعداد کارگر
interrupter timing میزان کردن جرقه
jerk میزان تغییر شتاب
jerked میزان تغییر شتاب
hand advance میزان کردن دستی
spark advance & retard میزان کردن جرقه
margin میزان سود سهام
margins میزان سود سهام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com