Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (7 milliseconds)
English
Persian
demand accommodation
تعدیل درخواستها
Other Matches
demand satisfaction
تحویل درخواستها
demand frequency
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
querying
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
queries
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
query
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
queried
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
adjustment
تعدیل
equation of payments
تعدیل
adjustments
تعدیل
damping
تعدیل
editing
تعدیل
modification
تعدیل
equalised
تعدیل
modulation
تعدیل
equalises
تعدیل
equalising
تعدیل
equalize
تعدیل
equalized
تعدیل
equalizes
تعدیل
equalizing
تعدیل
regulation
تعدیل
levelling
تعدیل
qualification
تعدیل
moderators
تعدیل کننده
dampening
تعدیل کردن
regulator
تعدیل کننده
moderator
تعدیل کننده
modified
تعدیل شده
adapt
تعدیل کردن
dampens
تعدیل کردن
modifies
جرح و تعدیل
adjustable
تعدیل پذیر
regulator
الت تعدیل
regulators
تعدیل کننده
regulators
الت تعدیل
realigning
تعدیل کردن
realigned
تعدیل کردن
realign
تعدیل کردن
sight reduction
تعدیل رصد
regulable
قابل تعدیل
price adjustment
تعدیل قیمت
partial adjustment
تعدیل جزئی
modulator
تعدیل کننده
lump sum redistribution
تعدیل یکجا
stock adjustment
تعدیل موجودی
corrector magnet
اهنربای تعدیل کن
coordinator
تعدیل کننده
collimate
تعدیل کردن
method of adjustment
روش تعدیل
adjustment method
روش تعدیل
address adjustment
تعدیل نشانی
realigns
تعدیل کردن
dampened
تعدیل کردن
dampen
تعدیل کردن
readjusting
دوباره تعدیل
readjusted
دوباره تعدیل
readjust
دوباره تعدیل
escalators
تعدیل کننده
escalator
تعدیل کننده
regulated
تعدیل کردن
adjusts
تعدیل کردن
regulate
تعدیل کردن
adjusting
تعدیل کردن
adjust
تعدیل کردن
regulates
تعدیل کردن
regulating
تعدیل کردن
readjusts
دوباره تعدیل
modifiers
تعدیل کننده
modify
جرح و تعدیل
measure
تعدیل کردن
modulates
تعدیل کردن
modulate
تعدیل کردن
modifier
تعدیل کننده
modifying
تعدیل کردن
modify
تعدیل کردن
modifies
تعدیل کردن
modulating
تعدیل کردن
modifying
جرح و تعدیل
baf
ضریب تعدیل سوخت
contract price adjustment
تعدیل قیمت قرارداد
escalation
ماده یا عبارت تعدیل
bunker adjustment factor
ضریب تعدیل سوخت
modificatory
متضمن تعدیل یااصلاح
modification factor
ضریب تعدیل کننده
contract escalation clause
ماده تعدیل قرارداد
moderator variable
متغیر تعدیل کننده
coordinate
تعدیل کردن هم پایه
adjustable dimension
بعد تعدیل پذیر
adaptor
جرح و تعدیل کننده
adaptors
جرح و تعدیل کننده
maladjustments
تعدیل وتنظیم غلط
adapters
جرح و تعدیل کننده
adapted
جرح و تعدیل شده
maladjustment
تعدیل وتنظیم غلط
damper
عایق تعدیل کننده
sumptuary
وابسته به تعدیل هزینه
strongback
الوار تعدیل ناو
adaptable
قابل جرح و تعدیل
reduction to the meridian
تعدیل به نصف النهار
reduced form
فرم تعدیل شده
adapter
جرح و تعدیل کننده
adjustments
الت تعدیل اسباب تنظیم
adjustment
آلت تعدیل اسباب تنظیم
index linked insurance
بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
emergency complement
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
trammel
تعدیل کردن بدام افتادن
trammel
الت ترسیم بیضی تعدیل
compensating winding
سیم پیچ تعدیل کننده
caf
ضریب تعدیل نرخ پول
cac
هزینه تعدیل نرخ ارز
g.d.p deflator
تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
frequency medulation
تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
registers
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
register
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registering
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
thermostats
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
thermostat
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
degaussing
تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
emergency complement
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
emergency establishment
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
streamliner
قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
collimate
موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
escalation
مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
thermostat
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostats
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
adapts
تعدیل کردن اقتباس کردن
adapting
تعدیل کردن اقتباس کردن
adjusts
تعدیل کردن تنظیم کردن
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
adjusting
تعدیل کردن تنظیم کردن
moderate
اداره کردن تعدیل کردن
moderates
اداره کردن تعدیل کردن
moderated
اداره کردن تعدیل کردن
moderating
اداره کردن تعدیل کردن
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
adjusts
مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusting
مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
dogmatic marxism
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com