Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
g.d.p deflator
تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
Other Matches
gross domestic product
تولید ناخالص داخلی
gnp gap
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
GNP
تولید ناخالص ملی
gross product per capita
تولید ناخالص سرانه
gross primary product
تولید ناخالص نخستین
g.n.p
تولید ناخالص ملی
gross national product
تولید ناخالص ملی
real gross national product
تولید ناخالص ملی واقعی
potential gross national product
تولید ناخالص ملی بالقوه
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
net domestic output
تولید خالص داخلی
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
regulators
تعدیل کننده
regulator
تعدیل کننده
moderators
تعدیل کننده
moderator
تعدیل کننده
coordinator
تعدیل کننده
modifiers
تعدیل کننده
modifier
تعدیل کننده
modulator
تعدیل کننده
escalator
تعدیل کننده
escalators
تعدیل کننده
adapters
جرح و تعدیل کننده
adaptor
جرح و تعدیل کننده
adapter
جرح و تعدیل کننده
adaptors
جرح و تعدیل کننده
damper
عایق تعدیل کننده
moderator variable
متغیر تعدیل کننده
modification factor
ضریب تعدیل کننده
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
compensating winding
سیم پیچ تعدیل کننده
gross revenue
درامد فروش ناخالص دریافتی ناخالص
spermary
غده تولید کننده منی محل تولید منی
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
productive
تولید کننده
progenitive
تولید کننده
producer
تولید کننده
manufacturers
تولید کننده
manufacturer
تولید کننده
producers
تولید کننده
manufacturer
تولید کننده سازنده
producer's risk
ریسک تولید کننده
producer
تولید کننده مولد
marginal producer
تولید کننده نهائی
producers
تولید کننده مولد
suppliers
شرکت تولید کننده
manufacturers
تولید کننده سازنده
producer surplus
مازاد تولید کننده
reproducer
دوباره تولید کننده
supplier
شرکت تولید کننده
gonocyte
سلول تولید کننده
pistillate
تولید کننده مادگی
genie
تولید کننده تناسلی
rational producer
تولید کننده منطقی
genies
تولید کننده تناسلی
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producer surplus
اضافه ارزش تولید کننده
absorbefacient
تولید کننده عمل جذب
toxicogenic
تولید کننده محصولات سمی
smokey the bear
وسیله تولید کننده دود
homogonous
تولید کننده اولاد شبیه به والدین
bilge blocks
قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
oil rich countries
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
producers
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
producer
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
middlemen
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
middleman
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
homogamic
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
homogamous
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
motorola
تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
countervailing power
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
homogeneous computer network
شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
COMPAQ
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
wrming message
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
pcm
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
licenses
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
incretion
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
texts
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
generic
که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
pseudo random
سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
Hayes Corporation
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
carry
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carries
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carried
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carrying
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
chaff
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
squawks
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense
پدافند داخلی پایداری داخلی
internal structure
ساختمان داخلی سازه داخلی
protective duty
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
bumblebees
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebee
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
spooler
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
cartels
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
dependent
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
rhizogenetic
تولید کننده ریشه ریشه اور
sudorific
عرق اور تولید کننده عرق
rhizogenic
تولید کننده ریشه ریشه اور
embryophyte
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
raw
ناخالص
gross
ناخالص
grossed
ناخالص
grosses
ناخالص
grossing
ناخالص
adulterant
ناخالص
grosser
ناخالص
impure
ناخالص
grossest
ناخالص
self-
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
shelf life
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
gross income
درامد ناخالص
gross profit
سود ناخالص
grossing
عمده ناخالص
cross thrust
تراست ناخالص
gross weight
وزن ناخالص
cross weight
وزن ناخالص
gross value
ارزش ناخالص
gross yield
بازده ناخالص
grosses
عمده ناخالص
gross yield
محصول ناخالص
gross expenditure
هزینه ناخالص
gross earnings
عواید ناخالص
gross
عمده ناخالص
gross amount
مبلغ ناخالص
grossed
عمده ناخالص
operating profit
سود ناخالص
gross tonnage
فرفیت ناخالص به تن
grosser
عمده ناخالص
dead loss
زیان ناخالص
grossest
عمده ناخالص
margins
سود ناخالص
doping
ناخالص سازی
margin
سود ناخالص
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
gross national product
محصول ناخالص ملی
gross national expenditure
هزینه ناخالص ملی
gross national income
درامد ناخالص ملی
gross investment
سرمایه گذاری ناخالص
unladen weight
وزن ناخالص خودرو
gross national quality
کیفیت ناخالص ملی
gross rate of return
نرخ بازده ناخالص
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
nominal gross national product
محصول ناخالص ملی اسمی
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrix
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
equalizing
تعدیل
equalising
تعدیل
equalized
تعدیل
equalises
تعدیل
modification
تعدیل
modulation
تعدیل
equalize
تعدیل
levelling
تعدیل
adjustment
تعدیل
damping
تعدیل
regulation
تعدیل
editing
تعدیل
adjustments
تعدیل
equalizes
تعدیل
qualification
تعدیل
equalised
تعدیل
equation of payments
تعدیل
regulable
قابل تعدیل
adjustable
تعدیل پذیر
address adjustment
تعدیل نشانی
corrector magnet
اهنربای تعدیل کن
regulating
تعدیل کردن
adapt
تعدیل کردن
regulates
تعدیل کردن
regulated
تعدیل کردن
partial adjustment
تعدیل جزئی
price adjustment
تعدیل قیمت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com