Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (1 milliseconds)
English
Persian
encroachment and waste
تعدی و تفریط
wrongful act and misuse
تعدی و تفریط
Search result with all words
waste
تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
wastes
تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
gross negligence
تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
tortious
مبتنی بر تعدی و تفریط
voluntary waste
تعدی و تفریط در عین مستاجره یا ملک موردتصرف
Other Matches
waste
تفریط
negligence
تفریط
wastes
تفریط
dissipation
تفریط
wasting
تفریط
extremity
افراط و تفریط
wastage
تفریط کاری
extremities
افراط و تفریط
golden mean
برکناری از افراط و تفریط
go to extreme
افراط و تفریط کردن
take an extreme course
افراط یا تفریط کردن
impropriator
تفریط کننده دارایی کلیسا
intrusions
تعدی
extravagance
تعدی
intrusion
تعدی
incursion
تعدی
extravagances
تعدی
incursions
تعدی
injustice
تعدی
injustices
تعدی
excessive use
تعدی
inbreak
تعدی
transitivity
تعدی
infringing
تعدی
infringes
تعدی
encroachments
تعدی
attacked
تعدی
encroachment
تعدی
oppression
تعدی
infringe
تعدی
attacks
تعدی
infringed
تعدی
attack
تعدی
negligence
اهمال تفریط معیار ان در CL رفتارو دقتی است که یک فرد بافهم و شعور عادی در امورخود معمول می دارد
oppress
تعدی کردن
do injustice to
تعدی کردن
oppresses
تعدی کردن
oppressing
تعدی کردن
abusive
تهمت تعدی
aggro
تعدی و تهاجم
inroad
تعدی هجوم
trepass
تعدی کردن
transitivity principle
اصل تعدی
to gain ground
تجاوزکردن تعدی کردن
trespasses
تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن
trespass
تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن
trespassing
تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن
trespassed
تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن
victimises
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimising
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
ingrate
تعدی کردن فشار وارد اوردن بر
victimised
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimized
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimize
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizing
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizes
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
jus ex injuria non oritur
تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
inviolability
مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت
trespassing
تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespasses
تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespassed
تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespass
تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
gain ground
خاک دشمن راتصرف کردن تجاوز و تعدی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com