English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
flexible tariff تعرفه انعطاف پذیر
Other Matches
flexible انعطاف پذیر
elastic انعطاف پذیر
supple انعطاف پذیر
elastic demand تقاضای انعطاف پذیر
flexible budget بودجه انعطاف پذیر
flexible disk دیسک انعطاف پذیر
flexible انعطاف پذیر تا شدنی
flexible footing شالوده انعطاف پذیر
flexible price قیمت انعطاف پذیر
flexible pavement شوسه انعطاف پذیر
elastic supply عرضه انعطاف پذیر
inelastic غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
tariff تعرفه گمرگی تعرفه بندی کردن
tariffs تعرفه گمرگی تعرفه بندی کردن
repairable اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educable تربیت پذیر تعلیم پذیر
reparable اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educatable تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendible تفوق پذیر فراز پذیر
ascendable تفوق پذیر فراز پذیر
mixable امیزش پذیر امتزاج پذیر
raiway tariff تعرفه
tariff تعرفه
tariffs تعرفه
base rates تعرفه مبنا
protective tariffs تعرفه حمایتی
tariffs تعرفه گمرکی
base rate تعرفه مبنا
tariff تعرفه گمرکی
prohibitive tariff تعرفه ممانعتی
export charge تعرفه صادرات
export duty تعرفه صادرات
fitness report تعرفه خدمتی
import tariff تعرفه واردات
customs duty تعرفه گمرکی
domestic tariff تعرفه داخلی
tariff schedule جدول تعرفه
general tariff تعرفه عمومی
customs tariff تعرفه گمرکی
import charge تعرفه واردات
tariff classification تعرفه بندی
custom tariff تعرفه گمرکی
export tariff تعرفه صادرات
tariff kisting فهرست بندی تعرفه ها
railroad tariff تعرفه راه اهن
tariffs عوارض تعرفه گمرکی
impost تعرفه بندی کردن
tariff regulations مقررات تعرفه بندی
tariff عوارض تعرفه گمرکی
brussels nomenclature تعرفه گمرکی بروکسل
railway rates تعرفه یا کرایههای راه اهن
brussels nomenclature رده بندی تعرفه بروکسل
brussels nomenclature طبقه بندی تعرفه برکسل
inflexion انعطاف
inflections انعطاف
plasticity انعطاف
inflection انعطاف
inflexions انعطاف
general agreement on tariff & trade (gat موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت
annual average score میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
adaptable organism موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
pliability قابلت انعطاف
plasticity انعطاف پذیری
inflexibility انعطاف ناپذیری
rigid انعطاف ناپذیر
flexibility قابلیت انعطاف
flexibility انعطاف پذیری
flexible قابل انعطاف
flexibtlity انعطاف پذیری
rigidity انعطاف ناپذیری
pliable قابل انعطاف
resile انعطاف داشتن
malleability قابلیت انعطاف
uncompromisingly غیرقابل انعطاف
uncompromising غیرقابل انعطاف
flexible disk دیسک قابل انعطاف
malleable نرم وقابل انعطاف
nonflexible price قیمت انعطاف ناپذیر
lock step غیر قابل انعطاف
flexible cord سیم قابل انعطاف
economic flexibility انعطاف پذیری اقتصادی
intorsion پیچش ساقه انعطاف
price rigidity انعطاف ناپذیری قیمت
intortion پیچش ساقه انعطاف
flexibilitas cerea انعطاف پذیری مومی
waxy flexibility انعطاف پذیری مومی
flexible joint اتصال قابل انعطاف
nonflexible wage مزد انعطاف ناپذیر
flexible shaft محور قابل انعطاف
rigidity of wages انعطاف ناپذیری مزدها
rigidity of prices انعطاف ناپذیری قیمت ها
wage flexibility انعطاف پذیری دستمزد
smooth <adj.> نرم وقابل انعطاف
soft <adj.> نرم وقابل انعطاف
wage rigidity انعطاف ناپذیری مزد
price responsiveness انعطاف پذیری قیمت
flexible lead اتصال قابل انعطاف
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
unchangeably <adv.> به طور غیر قابل انعطاف
unalterably <adv.> به طور غیر قابل انعطاف
immutably <adv.> به طور غیر قابل انعطاف
flexible arm lamp چراغ مطالعه قابل انعطاف
flexible metal hose لوله فلزی قابل انعطاف
flexible brake tubing لوله قابل انعطاف ترمز
software flexibility انعطاف پذیری نرم افزار
bine هرنوع ساقه نرم و قابل انعطاف
flexible fuel tubing لوله سوخت رسانی قابل انعطاف
air foil سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
e f t a (european free trade association فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
protective tariffs تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
foiled مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
case جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
cases جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
begger my neighbour policy سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
lanolin لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
flat rate نرخ یکسان تعرفه یکسان
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
pliable خم پذیر
solvable حل پذیر
cleavable رخ پذیر
pi acceptor پی پذیر
soluble حل پذیر
programmable read only memory حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
semi solvable نیم حل پذیر
rotatable چرخش پذیر
improvable بهبود پذیر
improvably اصلاح پذیر
flxible خمش پذیر
revocable ابطال پذیر
resolvable تفکیک پذیر
impressible تاثیر پذیر
incompressible تراکم نا پذیر
incondensable ناچگال پذیر
precipitable تعلیق پذیر
remediable گزیر پذیر
remediable چاره پذیر
healable درمان پذیر
glass jaw بوکسوراسیب پذیر
mutable تغییر پذیر
plunderable چپاول پذیر
placative تسکین پذیر
severable تفکیک پذیر
placable دلجویی پذیر
pilable انحنا پذیر
flexible cable کابل خم پذیر
sequacious نصیحت پذیر
pervious نفوذ پذیر
perturbable اشوب پذیر
inflammable اشتعال پذیر
gaugeable پیمایش پذیر
generable زایش پذیر
remediable درمان پذیر
perfectible کمال پذیر
penetrable رخنه پذیر
proton acceptor پرتون پذیر
fusible گداز پذیر
protean شکل پذیر
proprotionable تناسب پذیر
makable <adj.> امکان پذیر
miscible امتزاج پذیر
miscible امیزش پذیر
maintainable نگهداشت پذیر
infusible گداز نا پذیر
inoculable تلقیح پذیر
magnetizable مغناطیس پذیر
irremeable برگشت نا پذیر
irresoluble تجیزیه نا پذیر
limitable محدودیت پذیر
protractile امتداد پذیر
inflamable اشتعال پذیر
indocile تعلیم نا پذیر
passible فساد پذیر
increasable افزایش پذیر
regulable تنظیم پذیر
partible بخش پذیر
refutable تکذیب پذیر
reflexible انعکاس پذیر
reducible تقلیل پذیر
reclaimable ادعا پذیر
pacifiable تسکین پذیر
indemonstrable اثبات نا پذیر
open cheque چک انتقال پذیر
inexpugnable شکست نا پذیر
inextensible تمدید نا پذیر
liquefiable گداز پذیر
shapeable شکل پذیر
contrivable <adj.> انجام پذیر
achievable <adj.> اجرا پذیر
doable <adj.> اجرا پذیر
executable <adj.> اجرا پذیر
feasible <adj.> اجرا پذیر
practicable <adj.> اجرا پذیر
workable <adj.> اجرا پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> اجرا پذیر
makeable <adj.> اجرا پذیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com