Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
accuracy
تعریف دقیق تر خواهد بود
Other Matches
Windows GDI
مجموعه ابزارهای نرم افزاری از تبدیل تعریف ویندوز API که نوشتن برنامه برای برنامه نویس را ساده تر میکند که تحت سیستم عامل ویندوز کار خواهد کرد
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out.
خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
it will make against us
برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
defaulting
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
runs
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
run
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
quartz clock
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
twill _
ان خواهد
that fauit will right itself
خواهد شد
he will go
خواهد رفت
he shall go
خواهد رفت
the secret will open to me
خواهد گردید
it will manifest it self
اشکار خواهد شد
it askes for attention
دقت می خواهد
it will give rise to a quarrel
مایه ستیزه خواهد شد
criterion
مشخصاتی که با آن برخورد خواهد شد
It wI'll clear up by morning .
تا صبح هواصاف خواهد شد
She wI'll regret it bitterly.
مثل سگ پشیمان خواهد شد
the truth will out .
<proverb>
یقیقت بر ملا خواهد شد .
it will manifest it self
معلوم خواهد گشت
it would be preferble to
بهتر خواهد بود
She wI'll gradually soften .
تدریجا" نرم خواهد شد
She wI'll survive . She wI'll pull through.
زنده خواهد ماند
It wI'll overtake (befall) everyone.
دامنگیر همه خواهد شد
the lord will provide
خداوسیله خواهد ساخت
What impudence!what never !what cheek!
واقعا" که خیلی رو می خواهد !
It wI'll prove to be to your disadvantage.
بضررت تمام خواهد شد
The tree wI'll die .
درخت خشک خواهد شد
It wI'll get us into trouble.
ما را به درد سر خواهد انداخت
Well what does he want now ?
خوب حا لاچه می خواهد ؟
The folwer wI'll die for want of water.
گل از بی آبی خشک خواهد شد
i know that he will come
من میدانم که او خواهد امد
Its color wI'lll fade.
رنگش خواهد رفت
do as you please
هر چه دلتان می خواهد بکنید
near work
کاری که نگاه نزدیک می خواهد
It wI'll spoil my appetite .
اشتهایم راکور خواهد کرد
who will pay for it
کی پول انرا خواهد داد
She wI'll arrive on friday morning .
جمعه صبح وارد خواهد شد
it will give rise to a quarrel
نزاعی تولید خواهد کرد
sticker
[guest]
مهمانی که نمی خواهد برود
I wI'll be greatly ( badly ) disgraced.
بدجوری آبرویم خواهد رفت
What must be must be .
<proverb>
آنچه باید بشود خواهد شد .
i do not u.his wanting to say
نمیفهم چرامی خواهد بماند
he would be sure to like it
یقینا انرادوست خواهد داشت
Surely things wI'll turn out well for him in the end.
مطمئنا" عاقبت بخیر خواهد شد
He wI'll expedite our case.
اوکارما ؟ راجلو خواهد انداخت
Sooner or later , he wI'll find out .
دیر یا زود خواهد فهمید
if he wishes to be a
اگرمی خواهد کسی بشود
There will be a delay of 8 minutes.
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
who will pay for it
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
explanation
تعریف
description
تعریف
complimenting
تعریف
quality
تعریف
qualities
تعریف
explanations
تعریف
compliments
تعریف
definition
تعریف
complimented
تعریف
compliment
تعریف
definitions
تعریف
descriptions
تعریف
extolment
تعریف
comkplimentarily
با تعریف
circumscription
تعریف
portrayals
تعریف
portrayal
تعریف
definiens
تعریف
cell definition
تعریف سل
precision
دقیق
scrutinizer
دقیق
wistful
دقیق
exquisite
دقیق
advertent
دقیق
exacts
دقیق
exact solution
حل دقیق
tenty
دقیق
subtil
دقیق
exact
دقیق
exacted
دقیق
accurate
دقیق
punctilious
دقیق
punctiliously
دقیق
intent
دقیق
astute
دقیق
particular redemption
دقیق
scholastic
دقیق
stringently
دقیق
punctual
دقیق
literal
دقیق
stringent
دقیق
scholastical
دقیق
She said it would rain and sure enough it did .
گفت باران خواهد آمد و همینطور هم شد
which diffrence shall be settled only by
..... و این اختلاف هم ازطریق داوری حل خواهد شد
She wI'll never realize this wish.
این آرزو بدلش خواهد ماند
whatsoever he doeth shall p
هرچه میکند نیک انجام خواهد شد
output
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
A new government wI'll take office .
حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
outputs
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
This book wI'll be a great success .
این کتاب خیلی گه خواهد کرد
operational definition
تعریف عملیاتی
complimentary
تعریف امیز
nosography
تعریف امراض
field definition
تعریف فیلد
emblazon
تعریف کردن
depictions
نگارش تعریف
articles
حرف تعریف
article
حرف تعریف
extoller
تعریف کننده
depiction
نگارش تعریف
job definition
تعریف برنامه
recounted
تعریف کردن
recounting
تعریف کردن
recounts
تعریف کردن
recount
تعریف کردن
macro difinition
درشت تعریف
glorifies
تعریف کردن
self aggrandizement
تعریف از خود
macro definition
تعریف ماکرو
defines
تعریف کردن
circular definition
تعریف دوری
macro definition
درشت تعریف
data definition
تعریف داده
defined
تعریف کردن
block definition
تعریف بلوک
anarthrous
بی حرف تعریف
say a good word for
تعریف کردن
traducing
تعریف کردن
problem definition
تعریف مسئله
glorify
تعریف کردن
glorifying
تعریف کردن
traduce
تعریف کردن
traduced
تعریف کردن
definition of a problem
تعریف یک برنامهThe
recitations
تعریف موضوع
he is well spoken of
از او تعریف می کنند
traduces
تعریف کردن
recitation
تعریف موضوع
honorable
شایان تعریف
contextual definition
تعریف ضمنی
define
تعریف کردن
definable
تعریف پذیر
exponent
تعریف کننده
exponents
تعریف کننده
complimenting
تعریف کردن از
defining
تعریف کردن
praising
تعریف کردن
praises
تعریف کردن
praised
تعریف کردن
praise
تعریف کردن
compliments
تعریف کردن از
complimented
تعریف کردن از
compliment
تعریف کردن از
extoll
تعریف کننده
the d. article
حرف تعریف
unreel
تعریف کردن
to crack up
تعریف کردن
undefined
تعریف نشده
thorough paced
دقیق گام
perpend
دقیق بودن
persnickety
کاربسیار دقیق
watchful
بی خواب دقیق
precision measurment
سنجش دقیق
correct
دقیق یا درست
precision balance
ترازوی دقیق
precision adjustment
تنظیم دقیق
correcting
دقیق یا درست
corrects
دقیق یا درست
high accuracy measurement
سنجش دقیق
precisian
خیلی دقیق
sounds
بی خطر دقیق
particularization
شرح دقیق
tenuous
لطیف دقیق
micro pressure gage
فشارسنج دقیق
precise
دقیق کردن
precise
صریح دقیق
precise
خیلی دقیق
set
لجوج دقیق
detailed analysis
بررسی دقیق
queasy
زیاد دقیق
precision tools
الات دقیق
instruments
الات دقیق
sets
لجوج دقیق
arm of precision
اسلحه دقیق
setting up
لجوج دقیق
an a calculator
محاسب دقیق
detailed analysis
آنالیز دقیق
scrutiny
بررسی دقیق
precision fire
تیر دقیق
imprecise
غیر دقیق
fine spun
دقیق خیالی
controlling
توپزن دقیق
queazy
زیاد دقیق
pryingly
با نگاه دقیق
control
توپزن دقیق
sounded
بی خطر دقیق
precisionist
بسیار دقیق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com