Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (7 milliseconds)
English
Persian
intolerance
تعصب ناتوانی
intolerancy
تعصب ناتوانی
Other Matches
narrow minddedness
تعصب
prejudice
تعصب
peninsularity
تعصب
prepossession
تعصب
partisanship
تعصب
unprejudiced
بی تعصب
zealotry
تعصب
prejudices
تعصب
dispassionate
بی تعصب
preconception
تعصب
preconceptions
تعصب
fixed idea
تعصب
open-minded
بی تعصب
bigotry
تعصب
indfferent
بی تعصب
fanaticism
تعصب
partiality
تعصب غرض
biases
طرفداری تعصب
racial prejudice
تعصب نژادی
zeal
گرمی تعصب
passion
تعصب شدید
religiosity
تعصب مذهبی
party spirit
تعصب حزبی
dogmatism
تعصب مذهبی
bias
طرفداری تعصب
fanatically
از روی تعصب
enfeeblement
ناتوانی
flivver
ناتوانی
failures
ناتوانی
insufficience
ناتوانی
asthenia
ناتوانی
incapacitation
ناتوانی
faintness
ناتوانی
decropitude
ناتوانی
impotency
ناتوانی
incapability
ناتوانی
impotence
ناتوانی
failure
ناتوانی
sickliness
ناتوانی
disability
ناتوانی
disabilities
ناتوانی
inability
ناتوانی
insufficiency
ناتوانی
disablement
ناتوانی
prosternation
ناتوانی
Please be unbiased(fair,objective).
تعصب بخرج ندهید
priggism
تعصب سخت مذهبی
porenotion
تعصب بلا تصور
in a partisan spirit
طرفدارانه ازروی تعصب
jingoism
وطن پرستی با تعصب
chauvinism
تعصب در وطن پرستی
acalculia
ناتوانی در حساب
perceptual handicap
ناتوانی ذهنی
acatamathesia
ناتوانی ادراکی
amusia
ناتوانی موسیقایی
impotence
ناتوانی جنسی
reading disability
ناتوانی در خواندن
market failure
ناتوانی بازار
debility
ضعف و ناتوانی
anaphia
ناتوانی بساوشی
asemasia
ناتوانی نمادی
asemia
ناتوانی نمادی
pragmatism
تعصب دراثبات عقیده خود
To be biased (prejudiced).
درمورد چیزی تعصب داشتن
chauvinism
میهن پرستی از روی تعصب
dogmatize
تعصب مذهبی نشان دادن
nervous breakdown
ناتوانی روانی
[پزشکی]
muff
ناتوانی در گرفتن توپ
muffed
ناتوانی در گرفتن توپ
muffs
ناتوانی در گرفتن توپ
insolvency
ناتوانی درپرداخت دین
muffing
ناتوانی در گرفتن توپ
undersexed
دارای ناتوانی جنسی
impotently
از روی ضعف و ناتوانی
feebly
از روی ضعف و ناتوانی
acraturesis
ناتوانی در دفع ادرار
scatter arm
ناتوانی در پرتاب یا پاس
prejudice agaiast a person
غرض نسبت بکسی از روی تعصب
clannish
دارای تعصب قبیلهای پیوستگی ایلی
bigotry
سرسختی درعقیده عمل تعصب امیز
decrepitude
حالت ضعف و ناتوانی فرتوتی
p in favour of a person
تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
pick a cherry
ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ
blow
ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
blows
ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
to invalid a soldier home
سربازیرا بواسطه ناتوانی ازخدمت رها کردن
Zeal without knowledge is a runaway horse .
<proverb>
جانفشانى و تعصب جاهلانه ,همچون اسبى افسار گسیخته است .
blow
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
don't give up the day job
<idiom>
[در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
blows
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
mumpsimus
ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
counts
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
count
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counted
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counting
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
mismatch
ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
locked in
ناتوانی موج سوار در خروج از موج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com