English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
English Persian
lockout تعطیل کار از طرف کارفرما
lockouts تعطیل کار از طرف کارفرما
Other Matches
boss کارفرما
master کارفرما
taskmaster کارفرما
bossed کارفرما
bosses کارفرما
bossing کارفرما
mastered کارفرما
principals کارفرما
principal کارفرما
masters کارفرما
taskmasters کارفرما
employers کارفرما
manager کارفرما
managers کارفرما
employer کارفرما
bossed رئیس کارفرما
bosses رئیس کارفرما
employer's liability تعهدات کارفرما
boss رئیس کارفرما
bossing رئیس کارفرما
The employer deducts taxes from the salary. کارفرما مالیات را از درآمد کم می کند.
The suggestion didn't go down very well with our boss. کارفرما این پیشنهاد را اصلا نپذیرفت.
collective bargaining مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
shut down تعطیل
suspension تعطیل
suspensions تعطیل
prorogation تعطیل
holiday تعطیل
holidays تعطیل
standstil تعطیل
tie-up تعطیل
cessation تعطیل
vacations تعطیل
vacation تعطیل
standstill تعطیل
tie-ups تعطیل
personal service utility کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
shutting تعطیل کردن
adjournment تعطیل موقتی
holy day تعطیل مذهبی
shutting تعطیل شدن
shuts تعطیل کردن
shuts تعطیل شدن
cut back تعطیل کارخانه
adjournments تعطیل موقتی
vacation به تعطیل رفتن
shut down تعطیل کردن
lock out تعطیل کارخانه
make and mand تعطیل نیمروزه
red day روز تعطیل
to close down تعطیل کردن
vacation monthes long تعطیل 3 ماه
prorogue تعطیل شدن
work stoppage تعطیل در کار
prorogation of parliament تعطیل مجلس
shut down point نقطه تعطیل
prorogate تعطیل شدن
shut down تعطیل شدن
play day روزبیکاری یا تعطیل
vacations به تعطیل رفتن
vacating تعطیل کردن
shutdown تعطیل شدن
prorogue تعطیل کردن
Sabbath روز تعطیل
stop تعطیل کردن
shutdowns تعطیل شدن
vacates تعطیل کردن
vacated تعطیل کردن
shut تعطیل کردن
stops تعطیل کردن
shut تعطیل شدن
holidays تعطیل مذهبی
poetical حبس تعطیل
holiday تعطیل مذهبی
stopping تعطیل کردن
vacate تعطیل کردن
stopped تعطیل کردن
Sunday مربوط به یکشنبه تعطیل
shutt down تعطیل شدن بستن
stopping the work تعطیل کردن کار
the school is out مدرسه تعطیل است
the parliament is up مجلس تعطیل است
weekends تعطیل اخرهفته را گذراندن
lockups تعطیل کردن اموزشگاه
recess تعطیل موقتی تنفس
holyday روز تعطیل مذهبی
suspends موقتا" تعطیل کردن
recesses تعطیل موقتی تنفس
f. time روزهای تعطیل دادگاه
suspending موقتا" تعطیل کردن
holiday routine برنامه روز تعطیل
suspend موقتا" تعطیل کردن
rope yarn sunday بعد از فهرروز تعطیل
Sundays مربوط به یکشنبه تعطیل
weekend تعطیل اخرهفته را گذراندن
lockup تعطیل کردن اموزشگاه
quantum meruit هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
prorogate تعطیل کردن بتعویق انداختن
prorogue تعطیل کردن بتعویق انداختن
to shut down تعطیل شدن پایین اوردن
haste makes waste تعجیل موجب تعطیل است
recesses موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
recess موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
weekender کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
sabbatarianism اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
in suspense درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
bank holiday روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
saint's day روزیکه بیادگاریکی ازپیران یامقدسین تعطیل است
sabbatarian مسیحی معتقد به تعطیل کار و عبادت در یکشنبه ها
bank holiday هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
coffee break تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee breaks تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
quantum meruit کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد
red letter مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
cottage contract نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
labor relations روابط کارگر و کارفرما روابط کارگری
continuance تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
weekends اخر هفته تعطیل اخر هفته
weekend اخر هفته تعطیل اخر هفته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com