Dictiornary-Farsi | تعقیب را قطع کنید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 210 (11 milliseconds)

English	Persian
drop track	تعقیب را قطع کنید


Search result with all words

trail	هدف را تعقیب کنید
trail	هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
trailed	هدف را تعقیب کنید
trailed	هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
trailing	هدف را تعقیب کنید
trailing	هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
trails	هدف را تعقیب کنید
trails	هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
guide on me	فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
Other Matches

neutralize track	هدف را تعقیب نکنید دررهگیری هوایی تعقیب موقوف
repeats	بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat	بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
witch-hunts	محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch hunt	محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch-hunt	محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
add	اضافه کنید زیاد کنید
adding	اضافه کنید زیاد کنید
adds	اضافه کنید زیاد کنید
elevation tracking	دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
prescan	خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
pursuit	تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
pursuits	تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
prosecutions	تعقیب
prosecution	تعقیب
venery	تعقیب
further to	در تعقیب
pursuits	تعقیب
continuation	تعقیب
pursuance	تعقیب
following	تعقیب
chases	تعقیب
chasing	تعقیب
chased	تعقیب
chase	تعقیب
follow-ups	تعقیب
clampdowns	تعقیب
follow-up	تعقیب
clampdown	تعقیب
pursuit	تعقیب
persecution	تعقیب
pursuant to	در تعقیب
litigation	تعقیب
right to sue	حق تعقیب
in continuation of	در تعقیب
chace	تعقیب
in pursuance of	در تعقیب
say no more	بس کنید
ease off	شل کنید
chasing	تعقیب کردن
ensue	تعقیب کردن
pursued	تعقیب کردن
pursue	تعقیب کردن
lay fast by the heels	تعقیب کردن
prosecutable	قابل تعقیب
ensues	تعقیب کردن
indictor	تعقیب کننده
ensued	تعقیب کردن
legal suit	تعقیب قضایی
nonsequitur	عدم تعقیب
suing	تعقیب کردن
chivied	تعقیب کردن
chivies	تعقیب کردن
chivvied	تعقیب کردن
chivvies	تعقیب کردن
chivvy	تعقیب کردن
chivvying	تعقیب کردن
chivying	تعقیب کردن
chase	تعقیب کردن
nolle proseequi	منع تعقیب
liable to prosecution	مورد تعقیب
chases	تعقیب کردن
chased	تعقیب کردن
sues	تعقیب کردن
pursues	تعقیب کردن
drop track	تعقیب موقوف
track	تعقیب کردن
tracked	تعقیب کردن
tracks	تعقیب کردن
criminal prosecution	تعقیب جزایی
chive	تعقیب کردن
prosecutor	تعقیب قانونی
prosecutors	تعقیب قانونی
suability	قابلیت تعقیب
chace	تعقیب کردن
to follow up	تعقیب کردن
autotrack	تعقیب خودکار
automatic tracking	تعقیب خودکار
automatic aiming	تعقیب خودکار
trailers	تعقیب کننده
trailer	تعقیب کننده
manhunts	تعقیب جنایتکاران
indicter	تعقیب کننده
pursuing	تعقیب کردن
trace	تعقیب کردن
traced	تعقیب کردن
traces	تعقیب کردن
manhunt	تعقیب جنایتکاران
hue and cry	تعقیب قاتل
pursuable	قابل تعقیب
nonsuit	عدم تعقیب
pursuit course	مسیر تعقیب
follow up	تعقیب کردن
traceable	قابل تعقیب
tail	تعقیب کردن
suits	تعقیب انطباق
tailing	دنباله تعقیب
practises	تعقیب کردن
practise	تعقیب کردن
indictable	قابل تعقیب
practicing	تعقیب کردن
pursuers	تعقیب کننده
pursuer	تعقیب کننده
lay by the heels	تعقیب کردن
indifferent	بی طرف بی تعقیب
chasers	تعقیب کننده
chaser	تعقیب کننده
tails	تعقیب کردن
tailed	تعقیب کردن
prosecute	تعقیب کردن
suited	تعقیب انطباق
sue	تعقیب کردن
prosecuting	تعقیب کردن
impeachable	قابل تعقیب
prosecutions	تعقیب کننده
prosecutes	تعقیب کردن
suit	تعقیب انطباق
prosecution	تعقیب کننده
prosecuted	تعقیب کردن
sued	تعقیب کردن
practising	تعقیب کردن
vide infara	را نگاه کنید
Turn (let) the dog loose.	سگ راباز کنید
cautioned	توجه کنید
give it a wipe	انراخشک کنید
dele	پاک کنید
accelerando	کم کم تند کنید
delete	حذف کنید
deleting	حذف کنید
cautions	توجه کنید
cautioning	توجه کنید
deletes	حذف کنید
wait a second	تامل کنید
caution	توجه کنید
attention to orders	توجه کنید
deleted	حذف کنید
repeat	تکرار کنید
have patience with me	با من حوصله کنید
repeats	تکرار کنید
i say	نگاه کنید
make a hurry	عجله کنید
oyez	توجه کنید
suppose	فرض کنید
hurry up	عجله کنید
into a ball	نخ راگلوله کنید
supposes	فرض کنید
keep at it	مداومت کنید
supposing	فرض کنید
hold hard	صبر کنید
push the door to	در راپیش کنید
oyez	گوش کنید
recive	مصرف کنید
leontief table	نگاه کنید به :
move out	حرکت کنید
verdict for staying the proceeding	قرار منع تعقیب
followed	تعقیب کردن فهمیدن
tracks	تعقیب مسیر کردن
follow	تعقیب کردن فهمیدن
violation will be prosecuted	متخلفین تعقیب خواهند شد
actionable	قابل تعقیب قانونی
actionable	قابل تعقیب در دادگاه
not liable to prosecution	غیر قابل تعقیب
nolle prosequi	قرار موقوفی تعقیب
prosecutions	تعقیب قانونی پیگرد
track production	شروع تعقیب هدف
arraignment	احضار به محکمه تعقیب
follwer	مقلد تعقیب کننده
track mode	روش تعقیب هدف
snooper scope	دوربین تعقیب و دیدبانی
punishable <adj.>	قابل تعقیب [حقوقی]
penal <adj.>	قابل تعقیب [حقوقی]
indictable <adj.>	قابل تعقیب [حقوقی]
suable	قابل تعقیب قانونی
culpable <adj.>	قابل تعقیب [حقوقی]
actionable <adj.>	قابل تعقیب [حقوقی]
astro tracker	تعقیب کننده نجومی
pointer chasing	تعقیب اشاره گرها
prosecution	تعقیب قانونی پیگرد
pursuance of a plan	تعقیب اندیشه یا نقشهای
litigates	تعقیب قانونی کردن
prosecutes	تعقیب قانونی کردن
prosecuted	تعقیب قانونی کردن
prosecute	تعقیب قانونی کردن
absolution	منع تعقیب کیفری
sues	تعقیب قانونی کردن
actions	جریان حقوقی تعقیب
action	جریان حقوقی تعقیب
chargeable <adj.>	قابل تعقیب [حقوقی]
give chase <idiom>	تعقیب چیزی یا کسی
litigate	تعقیب قانونی کردن
litigated	تعقیب قانونی کردن
litigating	تعقیب قانونی کردن
prosecuting	تعقیب قانونی کردن
sue	تعقیب قانونی کردن
suing	تعقیب قانونی کردن
indicting	تعقیب قانونی کردن
sued	تعقیب قانونی کردن
indicts	تعقیب قانونی کردن
track	تعقیب مسیر کردن
follows	تعقیب کردن فهمیدن