English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
prosecution تعقیب قانونی پیگرد
prosecutions تعقیب قانونی پیگرد
Other Matches
prosecutor تعقیب قانونی
prosecutors تعقیب قانونی
prosecute تعقیب قانونی کردن
indicting تعقیب قانونی کردن
litigating تعقیب قانونی کردن
sued تعقیب قانونی کردن
suing تعقیب قانونی کردن
sues تعقیب قانونی کردن
sue تعقیب قانونی کردن
indicts تعقیب قانونی کردن
litigates تعقیب قانونی کردن
prosecuted تعقیب قانونی کردن
suable قابل تعقیب قانونی
litigated تعقیب قانونی کردن
indict تعقیب قانونی کردن
prosecutes تعقیب قانونی کردن
indicted تعقیب قانونی کردن
litigate تعقیب قانونی کردن
actionable قابل تعقیب قانونی
prosecuting تعقیب قانونی کردن
penal <adj.> قابل تعقیب قانونی [حقوقی]
punishable <adj.> قابل تعقیب قانونی [حقوقی]
chargeable <adj.> قابل تعقیب قانونی [حقوقی]
actionable <adj.> قابل تعقیب قانونی [حقوقی]
indictable <adj.> قابل تعقیب قانونی [حقوقی]
culpable <adj.> قابل تعقیب قانونی [حقوقی]
laws قانون مدنی تعقیب قانونی کردن
law قانون مدنی تعقیب قانونی کردن
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
pursuing تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursue تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursued تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursues تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
neutralize track هدف را تعقیب نکنید دررهگیری هوایی تعقیب موقوف
witch hunt محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch-hunts محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch-hunt محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
to lay down a rule قانونی را درست کردن قانونی را وضع نمودن
elevation tracking دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
pursue پیگرد کر دن
pursuit پیگرد
prosecutors پیگرد
prosecutor پیگرد
pursuits پیگرد
pursuing پیگرد کر دن
prosecution پیگرد
pursued پیگرد کر دن
pursues پیگرد کر دن
prosecutions پیگرد
search parties گروه پیگرد
suable قابل پیگرد
prosecution پیگرد کننده
seek time زمان پیگرد
search party گروه پیگرد
prosecutions پیگرد کننده
seed پیگرد طلب کردن
seeds پیگرد طلب کردن
malicious prosecution پیگرد یا دستگیری توام با سوء نیت
automatic release date تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
legitimate عذر قانونی قانونی
legitimates عذر قانونی قانونی
legitimating عذر قانونی قانونی
legitimated عذر قانونی قانونی
pursuit تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
pursuits تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
authorized stoppage برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
prosecutes دنبال کردن پیگرد کردن
prosecute دنبال کردن پیگرد کردن
prosecuted دنبال کردن پیگرد کردن
prosecuting دنبال کردن پیگرد کردن
prosecutions تعقیب
chasing تعقیب
venery تعقیب
following تعقیب
continuation تعقیب
chase تعقیب
follow-up تعقیب
follow-ups تعقیب
further to در تعقیب
prosecution تعقیب
pursuant to در تعقیب
chases تعقیب
clampdowns تعقیب
clampdown تعقیب
chased تعقیب
chace تعقیب
persecution تعقیب
right to sue حق تعقیب
pursuance تعقیب
litigation تعقیب
pursuit تعقیب
in pursuance of در تعقیب
in continuation of در تعقیب
pursuits تعقیب
prosecuting تعقیب کردن
suing تعقیب کردن
prosecutes تعقیب کردن
tracks تعقیب کردن
sue تعقیب کردن
sued تعقیب کردن
sues تعقیب کردن
tracked تعقیب کردن
tailed تعقیب کردن
tails تعقیب کردن
lay fast by the heels تعقیب کردن
prosecuted تعقیب کردن
pursues تعقیب کردن
pursuer تعقیب کننده
pursuers تعقیب کننده
drop track تعقیب موقوف
nonsequitur عدم تعقیب
nonsuit عدم تعقیب
track تعقیب کردن
practicing تعقیب کردن
practise تعقیب کردن
practises تعقیب کردن
practising تعقیب کردن
prosecute تعقیب کردن
tail تعقیب کردن
chivied تعقیب کردن
chivies تعقیب کردن
pursue تعقیب کردن
pursued تعقیب کردن
suits تعقیب انطباق
suited تعقیب انطباق
pursuing تعقیب کردن
suit تعقیب انطباق
ensued تعقیب کردن
ensue تعقیب کردن
chivvied تعقیب کردن
chivvies تعقیب کردن
chivvy تعقیب کردن
chivvying تعقیب کردن
autotrack تعقیب خودکار
chase تعقیب کردن
automatic tracking تعقیب خودکار
chased تعقیب کردن
automatic aiming تعقیب خودکار
chases تعقیب کردن
chasing تعقیب کردن
indictable قابل تعقیب
impeachable قابل تعقیب
chivying تعقیب کردن
chace تعقیب کردن
indictor تعقیب کننده
prosecutable قابل تعقیب
to follow up تعقیب کردن
legal suit تعقیب قضایی
indifferent بی طرف بی تعقیب
criminal prosecution تعقیب جزایی
traceable قابل تعقیب
follow up تعقیب کردن
pursuable قابل تعقیب
indicter تعقیب کننده
tailing دنباله تعقیب
liable to prosecution مورد تعقیب
prosecutions تعقیب کننده
trailers تعقیب کننده
trailer تعقیب کننده
suability قابلیت تعقیب
ensues تعقیب کردن
chive تعقیب کردن
hue and cry تعقیب قاتل
chasers تعقیب کننده
pursuit course مسیر تعقیب
manhunts تعقیب جنایتکاران
manhunt تعقیب جنایتکاران
traces تعقیب کردن
prosecution تعقیب کننده
nolle proseequi منع تعقیب
chaser تعقیب کننده
traced تعقیب کردن
trace تعقیب کردن
lay by the heels تعقیب کردن
give chase <idiom> تعقیب چیزی یا کسی
pursuance of a plan تعقیب اندیشه یا نقشهای
follwer مقلد تعقیب کننده
absolution منع تعقیب کیفری
actions جریان حقوقی تعقیب
chargeable <adj.> قابل تعقیب [حقوقی]
culpable <adj.> قابل تعقیب [حقوقی]
nolle prosequi قرار موقوفی تعقیب
trailing هدف را تعقیب کنید
astro tracker تعقیب کننده نجومی
trails هدف را تعقیب کنید
trailed هدف را تعقیب کنید
penal <adj.> قابل تعقیب [حقوقی]
drop track تعقیب را قطع کنید
trail هدف را تعقیب کنید
indictable <adj.> قابل تعقیب [حقوقی]
action جریان حقوقی تعقیب
verdict for staying the proceeding قرار منع تعقیب
snooper scope دوربین تعقیب و دیدبانی
actionable قابل تعقیب در دادگاه
track production شروع تعقیب هدف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com