English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (36 milliseconds)
English Persian
course تعقیب کردن شکار از طرف سگ
coursed تعقیب کردن شکار از طرف سگ
courses تعقیب کردن شکار از طرف سگ
Search result with all words
hound باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounded باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounding باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounds باتازی شکار کردن تعقیب کردن
Other Matches
still hunting روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
pursuit تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
pursuits تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
neutralize track هدف را تعقیب نکنید دررهگیری هوایی تعقیب موقوف
witch hunt محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch-hunt محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch-hunts محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
hunted شکار کردن
hunt شکار کردن
predation شکار کردن
hunts شکار کردن
elevation tracking دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
bags شکار کردن با تیر
snipe پاشله شکار کردن
bag شکار کردن با تیر
sniped پاشله شکار کردن
snipes پاشله شکار کردن
rabbit شکار خرگوش کردن
sniping پاشله شکار کردن
poaches دزدکی شکار کردن
rabbits شکار خرگوش کردن
poached دزدکی شکار کردن
poach دزدکی شکار کردن
pursue تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursued تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursuing تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursues تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
give tongue عوعو کردن در پیدا کردن بوی شکار
sue تعقیب کردن
track تعقیب کردن
traces تعقیب کردن
to follow up تعقیب کردن
follow up تعقیب کردن
tail تعقیب کردن
traced تعقیب کردن
trace تعقیب کردن
pursuing تعقیب کردن
tails تعقیب کردن
sued تعقیب کردن
tailed تعقیب کردن
tracks تعقیب کردن
chivied تعقیب کردن
chivies تعقیب کردن
suing تعقیب کردن
chivvied تعقیب کردن
chivvies تعقیب کردن
sues تعقیب کردن
chivvy تعقیب کردن
tracked تعقیب کردن
chivvying تعقیب کردن
chivying تعقیب کردن
pursues تعقیب کردن
prosecutes تعقیب کردن
pursue تعقیب کردن
chive تعقیب کردن
ensue تعقیب کردن
ensued تعقیب کردن
ensues تعقیب کردن
chasing تعقیب کردن
chases تعقیب کردن
pursued تعقیب کردن
prosecute تعقیب کردن
chace تعقیب کردن
prosecuted تعقیب کردن
chase تعقیب کردن
prosecuting تعقیب کردن
practicing تعقیب کردن
lay fast by the heels تعقیب کردن
practise تعقیب کردن
lay by the heels تعقیب کردن
practising تعقیب کردن
practises تعقیب کردن
chased تعقیب کردن
hunts اداره کردن تازیها در شکار
hunt اداره کردن تازیها در شکار
to ride to hounds با تازی شکار روباه کردن
to rid to hounds با تازی شکار روباه کردن
foxhunt باتازی شکار روباه کردن
turtle لاک پشت شکار کردن
hunted اداره کردن تازیها در شکار
to p on any one's preserves در جای قورق شکار کردن
turtles لاک پشت شکار کردن
follows تعقیب کردن فهمیدن
indicts تعقیب قانونی کردن
prosecuting تعقیب قانونی کردن
sues تعقیب قانونی کردن
indicted تعقیب قانونی کردن
indict تعقیب قانونی کردن
prosecute تعقیب قانونی کردن
suing تعقیب قانونی کردن
sued تعقیب قانونی کردن
prosecutes تعقیب قانونی کردن
followed تعقیب کردن فهمیدن
follow تعقیب کردن فهمیدن
prosecuted تعقیب قانونی کردن
track تعقیب مسیر کردن
tracked تعقیب مسیر کردن
indicting تعقیب قانونی کردن
sue تعقیب قانونی کردن
tracks تعقیب مسیر کردن
litigates تعقیب قانونی کردن
litigating تعقیب قانونی کردن
litigate تعقیب قانونی کردن
litigated تعقیب قانونی کردن
weigh-in وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-ins وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
poach برخلاف مقررات شکار صید کردن
poaches برخلاف مقررات شکار صید کردن
weigh in وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
poached برخلاف مقررات شکار صید کردن
suited خواست دادن تعقیب کردن
bloodhounds بااشتیاق وتیزهوشی تعقیب کردن
suit خواست دادن تعقیب کردن
suits خواست دادن تعقیب کردن
bloodhound بااشتیاق وتیزهوشی تعقیب کردن
practise or tice توط ئه دیدن تعقیب کردن
shoot زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoots زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
lock on باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
To shadow someone. مثل سایه کسی را تعقیب کردن
push along راه خود را باعجله تعقیب کردن
push along forward راه خود را باعجله تعقیب کردن
law قانون مدنی تعقیب قانونی کردن
push along on راه خود را باعجله تعقیب کردن
laws قانون مدنی تعقیب قانونی کردن
estreat ازدفاتراستخراج کردن وبرای تعقیب بدادگاه دادن
processes جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
process جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
chasing دنبال کردن شکار کردن
chace دنبال کردن شکار کردن
chase دنبال کردن شکار کردن
chases دنبال کردن شکار کردن
chased دنبال کردن شکار کردن
hunting شکار کردن جستجو کردن
homing روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
follow up تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
lock on قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
invisible hand فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
arraign احضار متهم زندانی به دادگاه جهت پاسخگویی به مفاد کیفرخواست تعقیب یا متهم کردن به طور اعم
hank شکار
gamey پر از شکار
ravin شکار
gameless بی شکار
game شکار
predatin شکار
chevy شکار
venery شکار
quarrying شکار
chace شکار
hunting شکار
hanks شکار
chase شکار
hunted شکار
quarries شکار
quarry شکار
hunt شکار
chasing شکار
chases شکار
prey شکار
hunts شکار
chased شکار
quarry شکار موردنظر
victims دستخوش شکار
ducking شکار مرغابی
poniter نوعی سگ شکار ی
quarrying لاشه شکار
fowling شکار پرنده
shotgunner شکار با تفنگ
quarrying شکار موردنظر
blood sport کشتن شکار
predatory habit خوی شکار
quarry لاشه شکار
hunter اسب شکار
blood sports کشتن شکار
game سرگرمی شکار
quarries لاشه شکار
hunters اسب شکار
shanking شکار کوسه
quarries شکار موردنظر
victim دستخوش شکار
area drive شکار دواندن
falconry شکار با شاهین
fair game شکار قانونی
fair game شکار مجاز
whaling شکار نهنگ
hanks طعمه شکار
to go a hunting شکار رفتن
huntsman شکار باز
game law قانون شکار
gunning شکار با تفنگ
shootings شکار باتفنگ
hunting ground شکار گاه
gamy پراز شکار
game keep پاسبان شکار
king hunt شاه شکار
huntsmen شکار باز
hunting district شکار گاه
hank طعمه شکار
shooting شکار باتفنگ
persecution تعقیب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com