English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (8 milliseconds)
English Persian
propaedeutic تعلیمات مقدماتی
Other Matches
public instractions تعلیمات همگانی
academics تعلیمات افلاطون
civics تعلیمات مدنی
basic training تعلیمات ابتدایی
exoterics تعلیمات برونی یاعمومی
catechesis کتاب تعلیمات دینی
prolegomenon مقدماتی کلمات مقدماتی
neologian متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
trainband گروه نظامی تعلیمات دیده
refresher courses دوره یاداوری تعلیمات نظامی
refresher course دوره یاداوری تعلیمات نظامی
neologian وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
rabbinism تعلیمات خاخام هایاعلمای یهود
boot camp اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
boot camps اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
basic unit training اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
precursive مقدماتی
prolegomenary مقدماتی
introductory مقدماتی
prodromal مقدماتی
preliminaries مقدماتی
tentative مقدماتی
preliminary مقدماتی
first مقدماتی
prelusive مقدماتی
preludial مقدماتی
introductive مقدماتی
preparative مقدماتی
proforma مقدماتی
prolegomenous مقدماتی
prolusory مقدماتی
elementary مقدماتی
preparatory مقدماتی
rudimental مقدماتی
elementarily مقدماتی
elemental مقدماتی
pilot injection تزریق مقدماتی
pilot study بررسی مقدماتی
preliminary design طرح مقدماتی
forehearth کوره مقدماتی
preheater گرمکن مقدماتی
preliminary budget بودجه مقدماتی
Travaux preparatoires کارهای مقدماتی
fore exercise تمرین مقدماتی
preceding pass کالیبر مقدماتی
junior high school دبیرستان مقدماتی
introduction to physics فیزیک مقدماتی
first cut برش مقدماتی
preliminary expenses هزینههای مقدماتی
preselector سلکتور مقدماتی
prime color رنگ مقدماتی
proem رساله مقدماتی
proforma invoice سیاهه مقدماتی
subassembly مونتاژ مقدماتی
responsions ازمون مقدماتی
prolusion مقاله مقدماتی
rudiment علوم مقدماتی
preselection انتخاب مقدماتی
preparatory response پاسخ مقدماتی
preparative کار مقدماتی
preliminary investigation بررسی مقدماتی
preliminary negotiations مذاکرات مقدماتی
preliminary test ازمایش مقدماتی
preliminary treatment عملیات مقدماتی
preliminary works کارهای مقدماتی
prep مدرسه مقدماتی
pretest امتحان مقدماتی
propaedeutic تحصیلات مقدماتی
primary مقدماتی نخستین
basic اساسی مقدماتی
elementary مقدماتی پایهای
first aid کمکهای مقدماتی
precompression تراکم مقدماتی
prelude قسمت مقدماتی
basic course دوره مقدماتی
preludes قسمت مقدماتی
interlude نگهداری مقدماتی
interludes نگهداری مقدماتی
preliminaries مقدمات مقدماتی
preliminaries امتحان مقدماتی
preliminaries دور مقدماتی
preliminary مقدمات مقدماتی
preliminary دور مقدماتی
primary مقدماتی اصلی
preliminary امتحان مقدماتی
primary ابتدایی مقدماتی
heats مسابقه مقدماتی
basic research تحقیقات مقدماتی
basics اساسی مقدماتی
economizer کرمکن مقدماتی
elementary gate دریچه مقدماتی
elementary item قلم مقدماتی
elimination heat دوره مقدماتی
perlim دوره مقدماتی
basic مقدماتی اساسی
bottom blown converter مبدل دم مقدماتی
basics مقدماتی اساسی
basic training اموزش مقدماتی
basic hole سوراخ مقدماتی
preparation اقدام مقدماتی
heat مسابقه مقدماتی
preparations اقدام مقدماتی
elementary algebra جبر مقدماتی [ریاضی]
prolusion اثر هنری مقدماتی
supercharge متراکم کردن مقدماتی
preselect انتخاب کردن مقدماتی
reconnaissance بازدید مقدماتی اکتشاف
basic machine unit واحد دستگاه مقدماتی
rudimentary knowledge دانش مقدماتی یا نخستین
preparatory students شاگردان تهیه یا مقدماتی
basic bessemer converter مبدل مقدماتی بسمر
magnetic biasing مغناطیس گردانی مقدماتی
black pickling اسید شویی مقدماتی
pre design estimate براورد مقدماتی طرح
pre heat حرارت دادن مقدماتی
pre load بار کردن مقدماتی
basic combat training اموزش رزم مقدماتی
eliminator برنه در دور مقدماتی
basic bessemer steel فولاد مقدماتی بسمر
basic bessemer process فرایند مقدماتی بسمر
incipience وضع مقدماتی ابتدایی
fundamental اصولی مقدماتی اساسی
incipincy وضع مقدماتی ابتدایی
junior college دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
strategic reconnaissance بررسی مقدماتی وضع دشمن
flight بهترین نتیجه دور مقدماتی
white primary اخذ اراء مقدماتی حزبی
literacy فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
protocols مقاوله نامه موافقت مقدماتی
preliminary budget forecast پیش بینی مقدماتی بودجه
pretest امتحان مقدماتی بعمل اوردن
basic bessemer pig iron اهن خام مقدماتی توماس
protocol مقاوله نامه موافقت مقدماتی
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
preparatory تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
house of delegates مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
investigate استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigating استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
microcontroller RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
investigated استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
exempt player بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
juniorate مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
WordPad امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
protocols خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
characters یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
premedical دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
charactristics مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
first pickling اسیدشویی مقدماتی اسیدشویی اولیه
basic ration جیره مقدماتی جیره مبنا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com