English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (6 milliseconds)
English Persian
public instractions تعلیمات همگانی
Other Matches
public آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
academics تعلیمات افلاطون
civics تعلیمات مدنی
propaedeutic تعلیمات مقدماتی
basic training تعلیمات ابتدایی
catechesis کتاب تعلیمات دینی
exoterics تعلیمات برونی یاعمومی
neologian وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
neologian متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
rabbinism تعلیمات خاخام هایاعلمای یهود
refresher courses دوره یاداوری تعلیمات نظامی
refresher course دوره یاداوری تعلیمات نظامی
trainband گروه نظامی تعلیمات دیده
boot camp اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
boot camps اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
communal همگانی
communally همگانی
nonquota همگانی
generable همگانی
plenums همگانی
general همگانی
wall-to-wall همگانی
universal همگانی
public همگانی
generals همگانی
plenum همگانی
long house ماوای همگانی
pissoir ابریزگاه همگانی
pissoir شاشگاه همگانی
public health بهداشت همگانی
universalization همگانی سازی
universal trait صفت همگانی
universal symbol نماد همگانی
universal complex عقده همگانی
semipublic نیمه همگانی
public building بنای همگانی
hecatomb قربانی همگانی
mass media رسانههای همگانی
latrine ابریز همگانی
holocausts کشتار همگانی
mass education اموزش همگانی
agora همایشگاه همگانی
holocaust کشتار همگانی
utility صنایع همگانی
cross examination بازجویی همگانی
generals جامع همگانی
family check کیش همگانی
general جامع همگانی
public همگانی ملی
holocausts اتش سوزی همگانی
public domain software نرم افزارعمومی یا همگانی
socialized medicine بیمه پزشکی همگانی
holocaust اتش سوزی همگانی
pogrom ازار وکشتار همگانی
public traffic رفت و امد همگانی
pogroms ازار وکشتار همگانی
public domain software نرم افزار همگانی
public works کارهای ساختمانی همگانی
cafeteria messing ناهار خوری همگانی
land sturm نام نویسی همگانی
common good خیر عمومی یا صلاح همگانی
social security بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
indignation meeting مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
sanitarian کارشناس بهداشتی جانبدار بهداشت همگانی
gymnopaedic درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
telpak سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
community property اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com