Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
English
Persian
unschooled
تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
Other Matches
paideutics
روش کار اموزی فن تعلیم علم تعلیم
unbowed
انحنا پیدا نکرده تعظیم نکرده
i was taught by him
من در نزد وی تعلیم گرفتم او مرا تعلیم داد
pedgagogics
فن تعلیم علم تعلیم
unexploded
عمل نکرده مهمات عمل نکرده
unshaped
شکل نگرفته
unshapen
شکل نگرفته
clean fingered
رشوه نگرفته
unwashed
حمام نگرفته
uninspired
الهام نگرفته
underachievement
کم اموزی
probationership
کار اموزی
overachievement
پیش اموزی
omission training
حذف اموزی
noviciate
کار اموزی
sensitivity training
حساسیت اموزی
sign learning
علامت اموزی
learning to learn
یادگیری اموزی
skill learning
مهارت اموزی
novitiate
کار اموزی
place learning
مکان اموزی
mastery learning
تسلط اموزی
concept learning
مفهوم اموزی
conceptual learning
مفهوم اموزی
avoidancae training
اجتناب اموزی
assertive training
جرات اموزی
cue learning
نشانه اموزی
enculturation
فرهنگ اموزی
tameness
دست اموزی
relation learning
رابطه اموزی
unquestioned
مورد بازپرسی قرار نگرفته
unclassified
در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
viewless
مورد نظر قرار نگرفته
t group
گروه حساسیت اموزی
sex typing
نقش اموزی جنسیتی
sensitivity training group
گروه حساسیت اموزی
undergrad u te
شاگرد درجه نگرفته شاگردپایین رتبه
landsman
ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
The picture is not straight .
عکس کج است ( راست قرار نگرفته )
probational
دوره ازمایش و کار اموزی
probation
دوره ازمایش وکار اموزی
uninitialized
ارزش اغازی داده نشده مقدار اولیه نگرفته
look before your leap
گز نکرده
niet le fait
او نکرده است
indigested
فکر نکرده
single
ازدواج نکرده
unkempt
شانه نکرده
abortive
<adj.>
رشد نکرده
untravelled
سفر نکرده
unsight
امتحان نکرده
soles
ازدواج نکرده
sole
ازدواج نکرده
rudimental
رشد نکرده
nonaligned
که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
raw wool
پشم خام
[پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
uncounselled
مشورت نکرده
[نداده]
unused
عادت نکرده بکارنبرده
paddy
برنج اسیاب نکرده
paddies
برنج اسیاب نکرده
dud
گلوله عمل نکرده
impennate
دارای بالهای رشد نکرده
nuclear dud
بمب عمل نکرده اتمی
seed wool
پنبه خام یاپاک نکرده
stunted tree
درخت رشد نکرده وکوتاه
absolute dud
گلوله اتمی عمل نکرده
You haven't changed.
تو هیچ تغییر نکرده ای
[رفتار]
.
dwarf dud
بمب اتمی عمل نکرده
gear blank
چرخ دنده کار نکرده
he is not quite rested
خوب رفع خستگی نکرده
unfledged
پر در نیاورده کاملا رشد نکرده
order form
نمونه سفارش نامه پر نکرده
hung striker
چاشنی عمل نکرده نارنجک
lazy lines
سفیدک
[رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
cleaned
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleanest
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
bomb cemetery
محل تخریب بمبهای عمل نکرده
Nobody was late except me .
هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
clean
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleans
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
dwarf dud
جنگ افزار هستهای عمل نکرده
polywag
دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
Nothing has changed there.
آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
abortion
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortions
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
slinks
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinking
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slink
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
instructions
تعلیم
tuitionary
تعلیم
training
تعلیم
doctrine
تعلیم
doctrines
تعلیم
instruction
تعلیم
tuition
تعلیم
didactics
تعلیم
instructed
تعلیم دادن
trainee
تعلیم گیرنده
trainees
تعلیم گیرنده
education
تعلیم و تربیت
edification
تعلیم تقدیس
train
[teach]
تعلیم دادن
instruct
تعلیم دادن
tuitional
حق تدریس تعلیم
treatable
تعلیم بردار
instructing
تعلیم دادن
teachable
تعلیم پذیر
untaught
تعلیم نیافته
give lessons
تعلیم دادن
educate
تعلیم دادن
teach
تعلیم دادن
schooling
تدریس تعلیم
train
تعلیم دادن
trained
تعلیم دادن
trains
تعلیم دادن
drill
تعلیم دادن
drilled
تعلیم دادن
drills
تعلیم دادن
instruct
تعلیم دادن
instructs
تعلیم دادن
training
تعلیم و تمرین
educate
تعلیم دادن
educates
تعلیم دادن
pedagogically
مطابق فن تعلیم
military training
تعلیم نظامی
educating
تعلیم دادن
teach
تعلیم دادن
teaches
تعلیم دادن
indocility
تعلیم نا پذیری
docility
تعلیم پذیری
breeding
تعلیم وتربیت
schoolfellow
تعلیم تحصیل
catechize
تعلیم دادن
catechise
تعلیم دادن
indocile
تعلیم نا پذیر
catechisation
تعلیم واموزش
didactics
فن تعلیم نواموزی
disciplinable
تعلیم پذیر
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to
تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
pretensioning
پیش تنیدگی ناشی از پیوستگی بتن با میل- گردهائی که قبل از بتن ریزی تحت کشش قرار نگرفته اند
pedagogical
مربوط بفن تعلیم
pedagogical teaching
اموزش مطابق فن تعلیم
primed
قبلا تعلیم دادن
primes
قبلا تعلیم دادن
instructiveness
تعلیم امیزی بودن
teachable
یاددادنی قابل تعلیم
tutelage
سرپرستی تعلیم سرخانه
educationally
از راه تعلیم و تربیت
prime
قبلا تعلیم دادن
theories
فرضیه علمی تعلیم
motor education
تعلیم و تربیت حرکتی
docile
تعلیم بردار مطیع
theory
فرضیه علمی تعلیم
catechism
تعلیم ودستور مذهبی
catechisms
تعلیم ودستور مذهبی
unresolved
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
presumptive instruction
دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
guides
راهنمایی کردن تعلیم دادن
guide
راهنمایی کردن تعلیم دادن
intuit
تعلیم دادن اگاه کردن
hark
تعلیم از راه گوش دادن
intuits
تعلیم دادن اگاه کردن
enlightening
روشن کردن تعلیم دادن
enlightens
روشن کردن تعلیم دادن
intuited
تعلیم دادن اگاه کردن
guided
راهنمایی کردن تعلیم دادن
intuiting
تعلیم دادن اگاه کردن
enlighten
روشن کردن تعلیم دادن
realia
وسایل تعلیم و اثبات دروس کلاسی
wcce
کنفرانس جهانی کامپیوترها در تعلیم و تربیت
discontinuous wefts
پودهای منقطع
[این نوع پودگذاری در تمام عرض فرش قرار نگرفته، بلکه بسته به نوع بافت و طراحی در اندازه مختلف بکار می رود.]
paternoster
دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
scholasticism
شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
student teacher
شاگرو دانشسرای عالی دانشجوی تعلیم وتربیت
instructions
راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
paternosters
دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
instruction
راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
accumulated profit
پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
syntactic error
خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
bomb reconnaissance
شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
educable
تربیت پذیر تعلیم پذیر
educatable
تربیت پذیر تعلیم پذیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com