Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (8 milliseconds)
English
Persian
splice
تعمیر سیم بست زدن طناب یا سیم
spliced
تعمیر سیم بست زدن طناب یا سیم
splices
تعمیر سیم بست زدن طناب یا سیم
splicing
تعمیر سیم بست زدن طناب یا سیم
Other Matches
utilities'man
متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
deadline
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadlines
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
disrepair
احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
pay out the rope
طناب را شل کنیدتاباز شود طناب رابدهیدبیاید
lanyards
طناب کوتاه طناب کمر
lanyard
طناب کوتاه طناب کمر
cargo sling
طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
how long is the rope
درازی طناب چقدر است طناب چند متر است
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
non rotating wire rope
طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
instauration
تعمیر
repairing
تعمیر
repairs
تعمیر
mending
تعمیر
repair
تعمیر
service
تعمیر
serviced
تعمیر
upkeep
تعمیر
repaired
تعمیر
remaking
تعمیر
maintenance
تعمیر
spot repair
تعمیر در جا
face lifting
تعمیر
renovation
تعمیر
spot repair
تعمیر در محل
repair
تعمیر کردن
repaired
تعمیر کردن
to patch up
تعمیر کردن
serviceability
قابلیت تعمیر
under repair
در دست تعمیر
in disrepair
محتاج تعمیر
out of repair
نیازمند تعمیر
in bad repair
نیازمند تعمیر
servicemen
تعمیر کار
serviceman
تعمیر کار
to do up
تعمیر رکدن
repair kit
جعبه تعمیر
under repair
تحت تعمیر
maintenance
تعمیر و نگهداری
under repairing
دردست تعمیر
over haul
تعمیر اساسی
repair time
مدت تعمیر
refashion
تعمیر کردن
maintenance
نگهداری و تعمیر
serviceability
تعمیر پذیری
patch
تعمیر کردن
patches
تعمیر کردن
mend
تعمیر کردن
field service
تعمیر در محل
gunner's mate
تعمیر کارتوپ
reparation
تعمیر عوض
restore
تعمیر کردن
fixes
تعمیر کردن
service
تعمیر کردن
retread process
تعمیر مجدد
reconditioning
تعمیر مجدد
restored
تعمیر کردن
serviced
تعمیر کردن
restores
تعمیر کردن
emergency repair
تعمیر اضطراری
restoring
تعمیر کردن
rehashes
تعمیر کردن
rehash
تعمیر کردن
rehashed
تعمیر کردن
fix
تعمیر کردن
refit
تعمیر کردن
aircraft repair
تعمیر هواپیما
base repair
تعمیر اساسی
refits
تعمیر کردن
mends
تعمیر کردن
refitted
تعمیر کردن
darner
تعمیر کننده
darn
[conservate]
تعمیر کردن
patch up
<idiom>
تعمیر کردن
refitting
تعمیر کردن
mended
تعمیر کردن
docks
حوضچه تعمیر ناو
docked
حوضچه تعمیر ناو
communication technician
تعمیر کارفنی مخابرات
docking report
گزارش تعمیر ناو
maintenance work
کار تعمیر و نگهداری
steam fitter
تعمیر کارلوله بخار
dry dock
محل تعمیر کشتی
dry docks
محل تعمیر کشتی
dock
حوضچه تعمیر ناو
vamp
وصله تعمیر کردن
maintenance routine
روال تعمیر و نگهداری
upkeep
هزینه نگهداری و تعمیر
rebuild
نوسازی تعمیر مجدد
mean repair time
زمان میانگین تعمیر
mean time to repair
زمان میانگین تعمیر
pattern generator
مولد تعمیر کار
plate layer
متصدی تعمیر خط اهن
repair kit
دست ابزاروسایل تعمیر
rebuilds
نوسازی تعمیر مجدد
repair pit
چاهک تعمیر اتومبیل
dry docks
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry dock
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
maintenance programmer
برنامه نویس تعمیر ونگهداری
maintenance shop
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
deffered maintenance
تعمیر ونگهداری غیر معمولی
motor tool
ابزار و وسایل تعمیر اتومبیل
floating dock
حوضچه شناور تعمیر کشتی
fit call
رده یکم تعمیر و نگهداری
awaiting aircraft availability
زمان انتظار درخط تعمیر
terminal
خرابی که قابل تعمیر نیست
remote servicing
تعمیر و نگهداری از راه دور
remote maintenance
تعمیر و نگهداری از راه دور
to repair the roof
بام
[خانه]
را تعمیر کردن
mending
گردآوری شده برای تعمیر
customers
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
customer
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
terminals
خرابی که قابل تعمیر نیست
serviced
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
service
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
to mend a puncture
لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
relaying
برداشتن و دوباره جاگذاری سنگفرشهابرای تعمیر
to repair a flat tire
لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
Can you repair my car?
آیا میتوانید اتومبیلم را تعمیر کنید؟
bodywork
ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
green run
اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
unserviceable
غیرقابل تعمیر غیر قابل توزیع
accumulation time
زمان تحت تعمیر بودن وسیله
awaiting aircraft availability
زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
Can you get it repaired?
آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
overhauled
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
maintenance window
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
overhauling
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
service time window
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
overhaul
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
steeplejacks
بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
Can you mend this puncture?
آیا میتوانید این پنچری تایر را تعمیر کنید؟
meanest
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
mean
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
meaner
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
problem
یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
problems
یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
steeplejack
بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
dock trials
ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
shipyards
کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
shipyard
کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
graving dock
اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
custodians
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
air man
کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
custodian
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car.
به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
maintenance
قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
hawse laid rope
طناب سه لا
headlines
طناب
fag ends
ته طناب
headline
طناب
fag end
ته طناب
line
طناب خط
lines
طناب خط
upper end of the rope
سر طناب
guide rope
طناب
tows
طناب
tackline
طناب تک
roped
طناب
running end
سر طناب
tow
طناب
ropes
طناب
cords
طناب
guy
طناب
footrope
طناب پا
guys
طناب
towline
طناب
cord
طناب
rope
طناب
heaps
مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
heaping
مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
heap
مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
pass a line
رد کردن طناب
thightrope
طناب بندبازی
tail on
طناب را بکشید
cox combing
طناب پیچی
cox combing
تزیینات با طناب
cow's tail
انتهای طناب
corded
طناب دار
cordage
طناب علفی
cord pulley
قرقره و طناب
tail on
کشیدن طناب
coir rope
طناب علفی
coil of rope
بسته طناب
tie down
طناب اتصال
tightwire
طناب سیمی
traction rope
طناب کشش
towline
طناب سورتمه
preventor
خفت طناب
ratline
طناب پیراج
elevator rope
طناب بالابر
edge rope
طناب کناری
easing out line
طناب شل کننده
dressing line
طناب پرچم
reeve
مرغدانی طناب
towline
طناب بوکسل
tow rope
طناب یدک کش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com