English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (6 milliseconds)
English Persian
unlimited liability تعهدات نامحدود
Other Matches
discharge of contract انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
unlimited liability بدهیهای نامحدود مسئولیت نامحدود
committment تعهدات
engagement تعهدات
obligations تعهدات
obligation تعهدات
engagements تعهدات
several covenants تعهدات جداگانه
employer's liability تعهدات کارفرما
law of obligations حقوق تعهدات
carry out the obligations اجرای تعهدات
capital commitment تعهدات مالی
bank liabilities تعهدات بانکی
liabilities and responsibilities تعهدات و مسئوولیتها
net obligations تعهدات کلی
net obligations جمع کل تعهدات
primery obligation تعهدات اولیه
several covenants تعهدات انفرادی
secondary obligation تعهدات ثانویه
admission of liability پذیرش تعهدات
termination of obligations سقوط تعهدات
obligations incurred تعهدات پرداخت شده
interstate engagments تعهدات بین الدول
professional liability insurance بیمه تعهدات شغلی
public liability insurance بیمه تعهدات عمومی
unliquidated obligation تعهدات پرداخت نشده
nonfulfilment عدم انجام تعهدات
specialty debt تعهدات مستند به اسناد رسمی
extralimital نامحدود
uncomfined نامحدود
ad infinitum نامحدود
infinite نامحدود
unlimited نامحدود
ageless نامحدود
infinite loop حلقه نامحدود
open end contract قرارداد نامحدود
widest نامحدود وسیع
wider نامحدود وسیع
wide نامحدود وسیع
Omnibenevolence خیرخواهی نامحدود
infinity مقدار نامحدود
unrestrained ازاد نامحدود
indefinitely بطور نامحدود
unlimited war جنگ نامحدود
infinitely بطور نامحدود
without limit بی حد بی اندازه نامحدود
open credit اعتبار نامحدود
absolute دایره نامحدود
infinite نامحدود لایتناهی
carte blanche اختیار نامحدود
infinite population جامعه نامحدود
infinite series سری نامحدود
cart blanche اختیار نامحدود
blank credit اعتبار نامحدود
cartle blanche اختیار نامحدود
absolutes دایره نامحدود
illimitable نامحدود محدود نشدنی
unlimited company شرکت با مسئولیت نامحدود
indefinitely برای یک مدت نامحدود
inane چرند فضای نامحدود
unqualified بیحدو حصر نامحدود
The courts have unlimited jurisdiction. دادگاهها اخنیارات نامحدود دارند
credit for an unlimited period اعتبار برای مدت نامحدود
homunculus مدل بازگشتی نامحدود مغز
infinitely elastic demand curve منحنی تقاضا با کشش نامحدود
res inter alios debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
This contract is of unlimited duration. طول مدت این قرارداد نامحدود است.
illimitably بطوریکه نتوان محدود کرد بطور نامحدود
absolutist کسیکه معتقدبه قوای نامحدود الهی است
vortex sheet لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
nobody can take work [abuse] indefinitely. هیچ کس نمی تواند کار [سو استفاده] را به طور نامحدود تحمل بکند.
restraint of trade قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
unobligated اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
defacto recognition شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
go to sleep اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com