Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (37 milliseconds)
English
Persian
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
Other Matches
subscription
تعهد پرداخت
subscriptions
تعهد پرداخت
subscriptions
وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscription
وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
licence
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
compounding a felony
سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
warranting
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
pre engage
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
granted
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
bond
تعهد موافقت نامه
to take on
تعهد کردن
underwrote
تعهد کردن
undertake
تعهد کردن
undertakes
تعهد کردن
undertaken
تعهد کردن
take on
تعهد کردن
underwrites
تعهد کردن
covenant
تعهد کردن
covenants
تعهد کردن
underwriting
تعهد کردن
underwritten
تعهد کردن
underwrite
تعهد کردن
honoring
ایفای تعهد کردن
honours
ایفای تعهد کردن
honored
ایفای تعهد کردن
honors
ایفای تعهد کردن
honour
ایفای تعهد کردن
honouring
ایفای تعهد کردن
honoured
ایفای تعهد کردن
guaranty
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
premiums
مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premium
مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
considerations
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
consideration
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
launching
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launch
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
sign off
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
warranty
تضمین تعهد تعهد قانونی
warranties
تضمین تعهد تعهد قانونی
we underwrite the company
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
tumble
پرداخت کردن
disbursing
پرداخت کردن
burnish
پرداخت کردن
disburses
پرداخت کردن
scours
پرداخت کردن
tumbled
پرداخت کردن
disburse
پرداخت کردن
scour
پرداخت کردن
scoured
پرداخت کردن
polishes
پرداخت کردن
furbishing
پرداخت کردن
planish
پرداخت کردن
furbished
پرداخت کردن
furbish
پرداخت کردن
buffer
پرداخت کردن
polish
پرداخت کردن
burnishes
پرداخت کردن
to finish off
پرداخت کردن
pays
پرداخت کردن
disbursed
پرداخت کردن
paying
پرداخت کردن
furbishes
پرداخت کردن
pay
پرداخت کردن
tumbles
پرداخت کردن
pay off
پرداخت کردن
smooth the paint
رنگ کردن و پرداخت کردن
spend
پرداخت کردن خرج کردن
spends
پرداخت کردن خرج کردن
ro rub up
خمیر کردن پرداخت کردن
reimburses
باز پرداخت کردن
reimburse
باز پرداخت کردن
payment in advance
پیش پرداخت کردن
pay at sight
نقدا" پرداخت کردن
reimbursed
باز پرداخت کردن
reimbursing
باز پرداخت کردن
dabbing
پرداخت کردن سنگ
pay in advance
پیش پرداخت کردن
smoothing
صاف کردن پرداخت
die burnish
پرداخت کردن حدیدهای
pay off
تسویه کردن پرداخت
to polish off
با شتاب پرداخت کردن
file
ساییدن پرداخت کردن
filed
ساییدن پرداخت کردن
buffs
با چرم پرداخت کردن
give
دادن پرداخت کردن
giving
دادن پرداخت کردن
curry
پرداخت کردن چرم
buff
با چرم پرداخت کردن
gives
دادن پرداخت کردن
curries
پرداخت کردن چرم
defaults
عدم پرداخت قصور کردن
default
عدم پرداخت قصور کردن
To demand prompt payment.
تقاضای پرداخت فوری کردن
spots
کشف کردن اماده پرداخت
advance
ترقی کردن پیش پرداخت
spot
کشف کردن اماده پرداخت
advancing
ترقی کردن پیش پرداخت
defaulting
عدم پرداخت قصور کردن
defaulted
عدم پرداخت قصور کردن
advances
ترقی کردن پیش پرداخت
contract
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
final shaving
پرداخت
[کوتاه کردن نهایی پرزها]
to suspend payment
پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
progress payment
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
buff stick
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
promotion money
دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود
usance
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage
کسری پرداخت کسر پرداخت
fates
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
houses
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
recoupment
قسطی پرداخت کردن یا بازپرداخت قسطی
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
obey
حرف شنوی کردن موافقت کردن
obeying
حرف شنوی کردن موافقت کردن
obeys
حرف شنوی کردن موافقت کردن
obeyed
حرف شنوی کردن موافقت کردن
to p for a sum in the budget
مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
assurances
تعهد
assurance
تعهد
contract
تعهد
engagement
تعهد
liabilities
تعهد
liability
تعهد
assumpsit
تعهد
warranties
تعهد
commitments
تعهد
oblogation
تعهد
commitment
تعهد
assumes
تعهد
assume
تعهد
onus
تعهد
mandate
تعهد
mandated
تعهد
mandates
تعهد
mandating
تعهد
bank bond
تعهد
warranty
تعهد
committment
تعهد
engagements
تعهد
obstriction
تعهد
bond
تعهد
undertaking
تعهد
assunption
تعهد
obligation
تعهد
guarantee
تعهد
guaranteed
تعهد
sponsion
تعهد
obligations
تعهد
guarantees
تعهد
corn-effect
ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
claim for indemnification
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
enterprises
تعهد تجارت
fulfilment of an obligation
ایفاء تعهد
fulfilment of an obligation
اجرای تعهد
subscriber
تعهد کننده
honoring
انجام تعهد
mature obligation
تعهد حال
extinction of an obligation
انقضاء تعهد
substitution of a different obligation
تبدیل تعهد
committal
تعهد الزام
warranties
تعهد کننده
without engagement
فاقد تعهد
honours
انجام تعهد
warranty
تعهد کننده
honouring
انجام تعهد
subscribers
تعهد کننده
implied assumpist
تعهد ضمنی
honour
انجام تعهد
honoured
انجام تعهد
honors
انجام تعهد
breach of an obligation
تخلف از تعهد
preengagement
تعهد قبلی
recognizance
تعهد نامه
liability to disease
تعهد امادگی
enterprise
تعهد تجارت
termination of an obligation
انقضاء تعهد
peremptory undertaking
تعهد قاطع
substitution of an obligation
تبدیل تعهد
nonalignment
عدم تعهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com