Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
unilateral contract
تعهد یک جانبه ایقاع
Other Matches
tripartite pact
قرارداد سه جانبه میثاق سه جانبه
cadences
ایقاع
cadence
ایقاع
unilateral obligation
ایقاع
cadency
افت صدا ایقاع
considerations
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
consideration
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
warranties
تضمین تعهد تعهد قانونی
warranty
تضمین تعهد تعهد قانونی
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
one legged
یک جانبه
mutual
دو جانبه
tripartite
سه جانبه
one way
یک جانبه
trilateral
سه جانبه
partite
جانبه
ex parte
یک جانبه
bilateral
دو جانبه
unilaterally
یک جانبه
unilateral
یک جانبه
one-way
یک جانبه
reciprocal
دو جانبه
triparite
سه نسخهای سه جانبه
synchronous converter
تبدیلگر دو جانبه
unilateral
یک جانبه تک سویه
reciprocal agreement
قرارداد دو جانبه
reciprocal agreement
توافق دو جانبه
one sided
یک جانبه مغرضانه
blind transportation
ارسال یک جانبه
multilateral
چند جانبه
bilateral contract
قرارداد دو جانبه
bilateral monopoly
انحصار دو جانبه
widespread
همه جانبه
quadrilaterals
چهار جانبه
dual agent
عامل دو جانبه
quadrilateral
چهار جانبه
unilaterally
یک جانبه تک سویه
unilateral agreement
قرارداد یک جانبه
unilateral agreement
توافق یک جانبه
tripartite pact
پیمان سه جانبه
unilateral contract
قرارداد یک جانبه
unilateral declaration
بیانیه یک جانبه
wall-to-wall
همه جانبه
bilateral treaty
معاهده یا معاهدات دو جانبه
duopoly
انحصار دو جانبه فروش
duopsony
انحصار دو جانبه خرید
multilateral trade
تجارت چند جانبه
multilateral contract
قرارداد چند جانبه
Bilateral contract.
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
mutilateral agreement
موافقت چند جانبه
dual agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
quadruple pact
پیمان چهار جانبه
quadruple pact
میثاق چهار جانبه
double agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
total war
جنگ همه جانبه
match
رویارویی بازیهای دو جانبه
trusts
انحصارات چند جانبه
trusted
انحصارات چند جانبه
double agents
عامل اطلاعاتی دو جانبه
trust
انحصارات چند جانبه
matches
رویارویی بازیهای دو جانبه
siege mentality
دشمن پنداری همه جانبه
imperfect oligopoly
انحصار چند جانبه ناقص
oligopsony
انحصار چند جانبه خرید
collusive oligopoly
انحصار چند جانبه سازشکارانه
complete oligopoly
انحصار چند جانبه کامل
mutual exclusion
ناسازگاری دو جانبه ممانعت متقابل
extensive cultivation
توسعه همه جانبه کشت وکار
bilateral infrastructure
سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
res inter alios
debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
contract
تعهد
onus
تعهد
assumes
تعهد
engagements
تعهد
engagement
تعهد
assume
تعهد
commitment
تعهد
undertaking
تعهد
guarantees
تعهد
guaranteed
تعهد
guarantee
تعهد
assunption
تعهد
assumpsit
تعهد
bond
تعهد
obligation
تعهد
obligations
تعهد
assurance
تعهد
warranty
تعهد
sponsion
تعهد
warranties
تعهد
assurances
تعهد
mandating
تعهد
mandates
تعهد
liabilities
تعهد
mandated
تعهد
liability
تعهد
mandate
تعهد
commitments
تعهد
obstriction
تعهد
oblogation
تعهد
committment
تعهد
bank bond
تعهد
assistance
کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
recognizance
تعهد نامه
implied assumpist
تعهد ضمنی
mature obligation
تعهد حال
discharge of an obligation
سقوط تعهد
liability to disease
تعهد امادگی
nonalignment
عدم تعهد
breach of an obligation
تخلف از تعهد
to take on
تعهد کردن
take on
تعهد کردن
preengagement
تعهد قبلی
termination of an obligation
انقضاء تعهد
peremptory undertaking
تعهد قاطع
extinction of an obligation
انقضاء تعهد
substitution of a different obligation
تبدیل تعهد
fulfilment of an obligation
اجرای تعهد
substitution of an obligation
تبدیل تعهد
fulfilment of an obligation
ایفاء تعهد
without engagement
فاقد تعهد
honouring
انجام تعهد
underwrote
تعهد کردن
subscriber
تعهد کننده
honoring
انجام تعهد
underwritten
تعهد کردن
honored
انجام تعهد
warranty
تعهد کننده
underwriting
تعهد کردن
covenants
تعهد کردن
honoured
انجام تعهد
covenant
تعهد کردن
honour
انجام تعهد
underwrite
تعهد کردن
honors
انجام تعهد
honours
انجام تعهد
underwrites
تعهد کردن
enterprise
تعهد تجارت
warranties
تعهد کننده
committal
تعهد الزام
subscription
تعهد پرداخت
subscriptions
تعهد پرداخت
undertakes
تعهد کردن
undertaken
تعهد کردن
enterprises
تعهد تجارت
subscribers
تعهد کننده
undertake
تعهد کردن
liabilities
تعهد موجودی بانکی
pledged
تعهد والتزام گروگذاشتن
honors
ایفای تعهد کردن
plight
تعهد دادن گرفتاری
novation
تبدیل تعهد یا مدیون
honoured
ایفای تعهد کردن
pledge
تعهد والتزام گروگذاشتن
honour
ایفای تعهد کردن
pledges
تعهد والتزام گروگذاشتن
warrantor
تعهد کننده ضامن
honoring
ایفای تعهد کردن
promissory
وابسته به تعهد یا قول
liability
تعهد موجودی بانکی
pledging
تعهد والتزام گروگذاشتن
honored
ایفای تعهد کردن
honouring
ایفای تعهد کردن
failure to comply with the transaction
عدم ایفاء تعهد
disengagement
رهایی از قید یا تعهد
good performance bond guarntee
وثیقه انجام تعهد
binding cover
پوشش تعهد شده
pre engaged
دارای تعهد قبلی
bond
تعهد موافقت نامه
long tail liability
تعهد طولانی مدت
joint bond
تعهد یا ضمانت مشترک
honours
ایفای تعهد کردن
game theory
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
dishonouring
تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonored
تعهد خود رامحترم نشمردن
covenant in low
تعهد ناشی ازحکم قانون
covenant
منشور عقد بستن تعهد
dishonours
تعهد خود رامحترم نشمردن
long term credit commitment
تعهد اعتبار بلند مدت
guaranty
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
pacta sunt servanda
تعهد الزام اور است
dishonoring
تعهد خود رامحترم نشمردن
covenants
منشور عقد بستن تعهد
dishonors
تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonour
تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonoured
تعهد خود رامحترم نشمردن
tripartite declaration of 0
اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
subscriptions
وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscription
وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
bilateral spotting
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
offset of one obligation against another
تهاتر حاصل شدن بین دو دین یا دو تعهد
tacit
تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
cross servicing
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
collateral
عین مرهونه مال گرویی وثیقه انجام تعهد
onerous property
دارایی یا ملکی که مستلزم انجام تعهد یا التزامی است
sign off
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
peremptory undertaking
تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com