Dictiornary-Farsi | تعویض روغن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
oil change	تعویض روغن


Other Matches

post knotting	پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
oil dent	شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
oil	روغن کاری کردن روغن ساختن
oiling	روغن کاری کردن روغن ساختن
oils	روغن کاری کردن روغن ساختن
litter relay point	نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
air cooled oil cooler	نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
creosote	روغن قیر روغن قطران
creosotes	روغن قیر روغن قطران
creosoted	روغن قیر روغن قطران
cutting oil	روغن سردکننده روغن برش
oil can	حلب روغن , روغن دان
creosoting	روغن قیر روغن قطران
shifted	تعویض
substituent	تعویض
stage set	تعویض سن
shift	تعویض
interchanging	تعویض
rotation	تعویض
shifts	تعویض
swapping	تعویض
refill	تعویض
refilled	تعویض
refilling	تعویض
refills	تعویض
replacements	تعویض
replacement	تعویض
switchover	تعویض
resignations	تعویض
interchanges	تعویض
interchanged	تعویض
interchange	تعویض
replaces	تعویض
quid pro quo	تعویض
replaced	تعویض
replace	تعویض
switches	تعویض جا
switches	تعویض
switched	تعویض جا
switched	تعویض
switch	تعویض جا
switch	تعویض
replacing	تعویض
line feed	تعویض خط
quid pro quos	تعویض
resignation	تعویض
substitution	تعویض
line feed	تعویض سطر
replacements	تعویض یکانها
replacements	تعویض قطعه
line replacement	تعویض خط جبهه
interchange circuit	مدار تعویض
alternate	تعویض متناوب
subs	تعویض بازیگر
interchangeability	قابلیت تعویض
lead through	تعویض سرپرست
replacement	تعویض یکانها
replacement	تعویض قطعه
sub	تعویض بازیگر
maintenance	تعویض قط عات و...
turn over	برگردان تعویض
automatic carriage	تعویض خودکار
alternated	تعویض متناوب
alternates	تعویض متناوب
direct exchange	تعویض باداغی
rotation	تعویض محل
rotation	تعویض یکانها
restaging	تعویض محل
request substitution	تقاضای تعویض
foreign exchange	تعویض خارجی
replacer	تعویض کننده
replacement cost	هزینه تعویض
substitutable	قابل تعویض
relief in place	تعویض در محل
refillable	قابل تعویض
substitutionary	تعویض جانشینی
replaceable	قابل تعویض
shifter	تعویض کننده
relieve	تعویض نگهبانی
relieves	تعویض نگهبانی
relieving	تعویض نگهبانی
supplant	تعویض کردن
supplanted	تعویض کردن
supplanting	تعویض کردن
supplants	تعویض کردن
symmetrical exchange	تعویض قرینه
alteration	تعویض کردن
modification	تعویض مدل
pole changing	تعویض قطب
frequency changing	تعویض فرکانس
to shift	تعویض کردن
interchangeable	قابل تعویض
substitution	تعویض جانشینی
fungible	قابل تعویض
commutating switch	کلید تعویض
exchange point	نقطه تعویض
alternation	تعویض قطب
shift	نوبت تعویض
adjournments	برخاست تعویض
substitute	تعویض بازیگر
shifts	تعویض کردن
substituted	تعویض بازیگر
substituting	تعویض بازیگر
shifted	تعویض کردن
shifted	نوبت تعویض
adjournment	برخاست تعویض
shift	تعویض کردن
changes	تعویض مبادله
change court	تعویض زمین
shifts	نوبت تعویض
illumination change	تعویض روشنایی
fungibility	قابلیت تعویض
changer	تعویض کننده
changing	تعویض مبادله
changed	تعویض مبادله
change	تعویض مبادله
exchanged	مبادله کردن تعویض
put	تعویض کردن انداختن
exchange	مبادله کردن تعویض
switch over	تعویض کردن برق
exchanging	مبادله کردن تعویض
exchanges	مبادله کردن تعویض
substituent	قابل تعویض توکیلی
pole changing switch	کلید تعویض قطب
pole changer	تعویض کننده قطب
replace	چیزی را تعویض کردن
putting	تعویض کردن انداختن
courier transfer station	ایستگاه تعویض پیک
replacing	چیزی را تعویض کردن
substitutive	وابسته به تعویض یا جابجاسازی
renewable fuse	فیوز تعویض پذیر
replaces	چیزی را تعویض کردن
relief in place	تعویض یکانها در محل
exchangeable disk	دیسک قابل تعویض
shift colors	پرچم را تعویض کنید
replaced	چیزی را تعویض کردن
shift colors	تعویض پرچم ناو
shiftable	قابل تعویض یا انتقال
puts	تعویض کردن انداختن
change of service	تعویض سرویس والیبال
anastrophe	تعویض کلمات یک عبارت
gear change box	جعبه تعویض دنده
changing the goal keeper	تعویض دروازه بان
irreplaceable	غیر قابل تعویض
linear amplifier	تعویض کننده خطی
line feed character	دخشه تعویض پذیر
beater ejector	دکمه تعویض سر همزن
trade something in <idiom>	تعویض وسایل کهنه
broadband exchange	تعویض پهن باند
board exchange warranty	ضمانت تعویض برد
aircraft handover	تعویض کنترل هواپیما
substituted	تعویض جانشین کردن
substitute	تعویض کردن جابجاکردن
substituted	تعویض کردن جابجاکردن
substituting	تعویض جانشین کردن
substituting	تعویض کردن جابجاکردن
new line character	دخشه تعویض سطر
substitute	تعویض جانشین کردن
noninterchanging states	حالتهای تعویض نشدنی
nineteen	علامت تعویض دروازه بان
chop	تعویض کنترل عملیاتی یکانها
data break	تاریخ تعویض کلید رمز
carriage return	تعویض سطر Return/Enter
switched	تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
chopped	تعویض کنترل عملیاتی یکانها
lf	تعویض سطر تغذیه کاغذ
CDs	دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
pole changing motor	موتور با قطبهای قابل تعویض
switches	تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
CD	دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
tiring house	محل تعویض لباس هنرپیشه
change of station	انتقال تعویض محل خدمت
rotation	تعویض نوبتی یکانها یا افراد
direct exchange items	اقلام قابل تعویض مستقیم
bank restriction	ممنوعیت تعویض پول با طلا
switch	تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
state succession	تعویض دولتهابه طور متوالی
interchangeable bearing shells	پوسته قابل تعویض یاطاقان
nineteens	علامت تعویض دروازه بان
tiring room	محل تعویض لباس هنرپیشه
exchanging	رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanges	رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchange	رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanged	رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
incommutable	تبدیل ناپذیر غیر قابل تعویض
recondition	قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
speed change	تغییر سرعت یا تعویض عده دور
Is there a connection to Glasgow?	آیا به شهر گلاسگو تعویض دارد؟
reconditions	قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
relief	مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
reconditioned	قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
guard mount	مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
microgroove	سه شاخه قابل تعویض میان صفحات گرامافون
benches	تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
bench	تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
audible	تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
single	ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
reconditions	نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned	نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
recondition	نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده