Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (11 milliseconds)
English
Persian
line feed
تعویض سطر
Search result with all words
exchange
مبادله کردن تعویض
exchange
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanged
مبادله کردن تعویض
exchanged
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanges
مبادله کردن تعویض
exchanges
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanging
مبادله کردن تعویض
exchanging
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
change
تعویض مبادله
changed
تعویض مبادله
changes
تعویض مبادله
changing
تعویض مبادله
replace
چیزی را تعویض کردن
replace
تعویض
replace
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced
چیزی را تعویض کردن
replaced
تعویض
replaced
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces
چیزی را تعویض کردن
replaces
تعویض
replaces
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing
چیزی را تعویض کردن
replacing
تعویض
replacing
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
put
تعویض کردن انداختن
puts
تعویض کردن انداختن
putting
تعویض کردن انداختن
relief
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
clearing
تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
clearings
تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
substitution
تعویض جانشینی
substitution
تعویض
interchange
تعویض
interchanged
تعویض
interchanges
تعویض
interchanging
تعویض
interchangeable
قابل تعویض
shift
نوبت تعویض
shift
تعویض کردن
shift
تعویض
shifted
نوبت تعویض
shifted
تعویض کردن
shifted
تعویض
shifts
نوبت تعویض
shifts
تعویض کردن
shifts
تعویض
chop
تعویض کنترل عملیاتی یکانها
chopped
تعویض کنترل عملیاتی یکانها
resignation
تعویض
resignations
تعویض
substitute
تعویض جانشین کردن
substitute
تعویض کردن جابجاکردن
substitute
تعویض بازیگر
substituted
تعویض جانشین کردن
substituted
تعویض کردن جابجاکردن
substituted
تعویض بازیگر
substituting
تعویض جانشین کردن
substituting
تعویض کردن جابجاکردن
substituting
تعویض بازیگر
adjournment
برخاست تعویض
adjournments
برخاست تعویض
alternation
تعویض قطب
channel
انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
channeled
انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
channeling
انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
channelled
انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
channels
انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
maintenance
تعویض قط عات و...
sub
تعویض بازیگر
subs
تعویض بازیگر
CD
دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
CDs
دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
swapping
تعویض
irreplaceable
غیر قابل تعویض
replacement
تعویض
replacement
تعویض قطعه
replacement
تعویض یکانها
replacements
تعویض
replacements
تعویض قطعه
replacements
تعویض یکانها
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
alternate
تعویض متناوب
alternated
تعویض متناوب
alternates
تعویض متناوب
nineteen
علامت تعویض دروازه بان
nineteens
علامت تعویض دروازه بان
recondition
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
recondition
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditioned
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditions
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
relieve
تعویض نگهبانی
relieves
تعویض نگهبانی
relieving
تعویض نگهبانی
refill
تعویض
refilled
تعویض
refilling
تعویض
refills
تعویض
supplant
تعویض کردن
Other Matches
post knotting
پشت زنی
[تعویض گره ها بعد از اتمام فرش]
[گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
switches
تعویض
switches
تعویض جا
line feed
تعویض خط
switchover
تعویض
switched
تعویض
stage set
تعویض سن
substituent
تعویض
switch
تعویض
switch
تعویض جا
quid pro quo
تعویض
quid pro quos
تعویض
switched
تعویض جا
rotation
تعویض
commutating switch
کلید تعویض
pole changing
تعویض قطب
oil change
تعویض روغن
refillable
قابل تعویض
illumination change
تعویض روشنایی
fungible
قابل تعویض
modification
تعویض مدل
alteration
تعویض کردن
frequency changing
تعویض فرکانس
automatic carriage
تعویض خودکار
exchange point
نقطه تعویض
direct exchange
تعویض باداغی
changer
تعویض کننده
interchange circuit
مدار تعویض
rotation
تعویض محل
interchangeability
قابلیت تعویض
supplanted
تعویض کردن
supplanting
تعویض کردن
supplants
تعویض کردن
fungibility
قابلیت تعویض
line replacement
تعویض خط جبهه
lead through
تعویض سرپرست
foreign exchange
تعویض خارجی
rotation
تعویض یکانها
change court
تعویض زمین
symmetrical exchange
تعویض قرینه
turn over
برگردان تعویض
to shift
تعویض کردن
substitutionary
تعویض جانشینی
relief in place
تعویض در محل
replacer
تعویض کننده
substitutable
قابل تعویض
replacement cost
هزینه تعویض
request substitution
تقاضای تعویض
shifter
تعویض کننده
replaceable
قابل تعویض
restaging
تعویض محل
renewable fuse
فیوز تعویض پذیر
courier transfer station
ایستگاه تعویض پیک
changing the goal keeper
تعویض دروازه بان
relief in place
تعویض یکانها در محل
gear change box
جعبه تعویض دنده
exchangeable disk
دیسک قابل تعویض
pole changing switch
کلید تعویض قطب
shiftable
قابل تعویض یا انتقال
shift colors
تعویض پرچم ناو
linear amplifier
تعویض کننده خطی
shift colors
پرچم را تعویض کنید
line feed character
دخشه تعویض پذیر
new line character
دخشه تعویض سطر
noninterchanging states
حالتهای تعویض نشدنی
switch over
تعویض کردن برق
pole changer
تعویض کننده قطب
beater ejector
دکمه تعویض سر همزن
trade something in
<idiom>
تعویض وسایل کهنه
substituent
قابل تعویض توکیلی
change of service
تعویض سرویس والیبال
aircraft handover
تعویض کنترل هواپیما
substitutive
وابسته به تعویض یا جابجاسازی
anastrophe
تعویض کلمات یک عبارت
broadband exchange
تعویض پهن باند
board exchange warranty
ضمانت تعویض برد
pole changing motor
موتور با قطبهای قابل تعویض
bank restriction
ممنوعیت تعویض پول با طلا
tiring room
محل تعویض لباس هنرپیشه
tiring house
محل تعویض لباس هنرپیشه
state succession
تعویض دولتهابه طور متوالی
rotation
تعویض نوبتی یکانها یا افراد
data break
تاریخ تعویض کلید رمز
switched
تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
switch
تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
lf
تعویض سطر تغذیه کاغذ
carriage return
تعویض سطر Return/Enter
direct exchange items
اقلام قابل تعویض مستقیم
interchangeable bearing shells
پوسته قابل تعویض یاطاقان
change of station
انتقال تعویض محل خدمت
switches
تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
speed change
تغییر سرعت یا تعویض عده دور
incommutable
تبدیل ناپذیر غیر قابل تعویض
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
Is there a connection to Glasgow?
آیا به شهر گلاسگو تعویض دارد؟
audible
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
bench
تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
benches
تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
microgroove
سه شاخه قابل تعویض میان صفحات گرامافون
single
ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
rotating unit
یکان در حال تعویض یاچرخش نوبتی بین پستها
formats
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
format
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
Is there enough time to change trains?
آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
Bernoulli drive
سیستم بافرفیت ذخیره سازی بالا که ازکارتریج قابل تعویض MBاستفاده میکند
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car.
به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
carriage control tape
نواری که اطلاعات لازم برای کنترل تعویض سطر در یک چاپگر سطری روی ان پانچ شده است
overlap
تداخل رنگ ها
[خصوصا در لبه طرح ها و موقع تعویض رنگ در نقشه]
thrashing
سربار مربوط به تعویض حافظه در سیستم حافظه مجازی
line replacement
یکان تعویض کننده یکان جبهه
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
microsoft
برنامهای که روی سرور ویندوز NT ماکرو سافت اجرا میشود و توابعی که برای تعویض نرم افزار مشتری در ویندوز به کار می رود
spoonerism
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
computation of replacement factors
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com