English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (3 milliseconds)
English Persian
rotation تعویض محل
restaging تعویض محل
Search result with all words
exchange مبادله کردن تعویض
exchange رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanged مبادله کردن تعویض
exchanged رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanges مبادله کردن تعویض
exchanges رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanging مبادله کردن تعویض
exchanging رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
change تعویض مبادله
changed تعویض مبادله
changes تعویض مبادله
changing تعویض مبادله
replace چیزی را تعویض کردن
replace تعویض
replace عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced چیزی را تعویض کردن
replaced تعویض
replaced عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces چیزی را تعویض کردن
replaces تعویض
replaces عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing چیزی را تعویض کردن
replacing تعویض
replacing عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
put تعویض کردن انداختن
puts تعویض کردن انداختن
putting تعویض کردن انداختن
relief مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
clearing تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
clearings تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
substitution تعویض جانشینی
substitution تعویض
interchange تعویض
interchanged تعویض
interchanges تعویض
interchanging تعویض
interchangeable قابل تعویض
shift نوبت تعویض
shift تعویض کردن
shift تعویض
shifted نوبت تعویض
shifted تعویض کردن
shifted تعویض
shifts نوبت تعویض
shifts تعویض کردن
shifts تعویض
chop تعویض کنترل عملیاتی یکانها
chopped تعویض کنترل عملیاتی یکانها
resignation تعویض
resignations تعویض
substitute تعویض جانشین کردن
substitute تعویض کردن جابجاکردن
substitute تعویض بازیگر
substituted تعویض جانشین کردن
substituted تعویض کردن جابجاکردن
substituted تعویض بازیگر
substituting تعویض جانشین کردن
substituting تعویض کردن جابجاکردن
substituting تعویض بازیگر
adjournment برخاست تعویض
adjournments برخاست تعویض
alternation تعویض قطب
channel انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
channeled انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
channeling انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
channelled انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
channels انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
maintenance تعویض قط عات و...
sub تعویض بازیگر
subs تعویض بازیگر
CD دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
CDs دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
swapping تعویض
irreplaceable غیر قابل تعویض
replacement تعویض
replacement تعویض قطعه
replacement تعویض یکانها
replacements تعویض
replacements تعویض قطعه
replacements تعویض یکانها
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
alternate تعویض متناوب
alternated تعویض متناوب
alternates تعویض متناوب
nineteen علامت تعویض دروازه بان
nineteens علامت تعویض دروازه بان
recondition قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
recondition نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditioned نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditions نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
relieve تعویض نگهبانی
relieves تعویض نگهبانی
relieving تعویض نگهبانی
refill تعویض
refilled تعویض
refilling تعویض
refills تعویض
supplant تعویض کردن
Other Matches
post knotting پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
switches تعویض
switches تعویض جا
line feed تعویض خط
switchover تعویض
switched تعویض
stage set تعویض سن
substituent تعویض
switch تعویض
switch تعویض جا
quid pro quo تعویض
quid pro quos تعویض
switched تعویض جا
rotation تعویض
commutating switch کلید تعویض
pole changing تعویض قطب
oil change تعویض روغن
refillable قابل تعویض
illumination change تعویض روشنایی
fungible قابل تعویض
modification تعویض مدل
alteration تعویض کردن
frequency changing تعویض فرکانس
automatic carriage تعویض خودکار
exchange point نقطه تعویض
direct exchange تعویض باداغی
changer تعویض کننده
interchange circuit مدار تعویض
interchangeability قابلیت تعویض
supplanted تعویض کردن
supplanting تعویض کردن
supplants تعویض کردن
fungibility قابلیت تعویض
line replacement تعویض خط جبهه
line feed تعویض سطر
lead through تعویض سرپرست
foreign exchange تعویض خارجی
rotation تعویض یکانها
change court تعویض زمین
symmetrical exchange تعویض قرینه
turn over برگردان تعویض
to shift تعویض کردن
substitutionary تعویض جانشینی
relief in place تعویض در محل
replacer تعویض کننده
substitutable قابل تعویض
replacement cost هزینه تعویض
request substitution تقاضای تعویض
shifter تعویض کننده
replaceable قابل تعویض
renewable fuse فیوز تعویض پذیر
courier transfer station ایستگاه تعویض پیک
changing the goal keeper تعویض دروازه بان
relief in place تعویض یکانها در محل
gear change box جعبه تعویض دنده
exchangeable disk دیسک قابل تعویض
pole changing switch کلید تعویض قطب
shiftable قابل تعویض یا انتقال
shift colors تعویض پرچم ناو
linear amplifier تعویض کننده خطی
shift colors پرچم را تعویض کنید
line feed character دخشه تعویض پذیر
new line character دخشه تعویض سطر
noninterchanging states حالتهای تعویض نشدنی
switch over تعویض کردن برق
pole changer تعویض کننده قطب
beater ejector دکمه تعویض سر همزن
trade something in <idiom> تعویض وسایل کهنه
substituent قابل تعویض توکیلی
change of service تعویض سرویس والیبال
aircraft handover تعویض کنترل هواپیما
substitutive وابسته به تعویض یا جابجاسازی
anastrophe تعویض کلمات یک عبارت
broadband exchange تعویض پهن باند
board exchange warranty ضمانت تعویض برد
pole changing motor موتور با قطبهای قابل تعویض
bank restriction ممنوعیت تعویض پول با طلا
tiring room محل تعویض لباس هنرپیشه
tiring house محل تعویض لباس هنرپیشه
state succession تعویض دولتهابه طور متوالی
rotation تعویض نوبتی یکانها یا افراد
data break تاریخ تعویض کلید رمز
switched تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
switch تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
lf تعویض سطر تغذیه کاغذ
carriage return تعویض سطر Return/Enter
direct exchange items اقلام قابل تعویض مستقیم
interchangeable bearing shells پوسته قابل تعویض یاطاقان
change of station انتقال تعویض محل خدمت
switches تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
speed change تغییر سرعت یا تعویض عده دور
incommutable تبدیل ناپذیر غیر قابل تعویض
guard mount مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
Is there a connection to Glasgow? آیا به شهر گلاسگو تعویض دارد؟
audible تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
bench تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
benches تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
microgroove سه شاخه قابل تعویض میان صفحات گرامافون
single ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
rotating unit یکان در حال تعویض یاچرخش نوبتی بین پستها
formats تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
format تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
Is there enough time to change trains? آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
Bernoulli drive سیستم بافرفیت ذخیره سازی بالا که ازکارتریج قابل تعویض MBاستفاده میکند
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car. به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
carriage control tape نواری که اطلاعات لازم برای کنترل تعویض سطر در یک چاپگر سطری روی ان پانچ شده است
overlap تداخل رنگ ها [خصوصا در لبه طرح ها و موقع تعویض رنگ در نقشه]
thrashing سربار مربوط به تعویض حافظه در سیستم حافظه مجازی
line replacement یکان تعویض کننده یکان جبهه
direct exchange تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
microsoft برنامهای که روی سرور ویندوز NT ماکرو سافت اجرا میشود و توابعی که برای تعویض نرم افزار مشتری در ویندوز به کار می رود
spoonerism اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
computation of replacement factors محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com