Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (11 milliseconds)
English
Persian
replacement
تعویض یکانها
replacements
تعویض یکانها
rotation
تعویض یکانها
Search result with all words
replace
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
chop
تعویض کنترل عملیاتی یکانها
chopped
تعویض کنترل عملیاتی یکانها
rotation
تعویض نوبتی یکانها یا افراد
relief in place
تعویض یکانها در محل
Other Matches
fixed pivot
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
post knotting
پشت زنی
[تعویض گره ها بعد از اتمام فرش]
[گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
redesignate
اسم گذاری مجدد یکانها یاتغییر دادن شماره یکانها
unit categories
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
troops
یکانها
movements
حرکات یکانها
system of units
دستگاه یکانها
servicae life
عمرخدمتی یکانها
reinforce
تقویت یکانها
reinforces
تقویت یکانها
weapon troops
یکانها ادوات
incident
تصادم یکانها
logistic route
امورلجستیکی یکانها
line of retreat
خط بازگشت یکانها
despatched
اعزام یکانها
despatches
اعزام یکانها
despatching
اعزام یکانها
force structure
سازمان یکانها
dispatch
اعزام یکانها
dispatched
اعزام یکانها
dispatches
اعزام یکانها
keeping
ذخایر یکانها
incidents
تصادم یکانها
separation
مستقل شدن یکانها
disbanding
منحل کردن یکانها
disband
انحلال رسمی یکانها
logistics
عمل تدارک یکانها
disband
منحل کردن یکانها
employment
به کار بردن یکانها
force development
برنامه تشکیل یکانها
logistical
مربوط به اماد یکانها
disbanding
انحلال رسمی یکانها
troop program
برنامه تشکیل یکانها
collective call sign
معرف مشترک یکانها
reception station
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
administration
اداره امور یکانها
redezvous
محل تلاقی یکانها
administrations
اداره امور یکانها
separations
مستقل شدن یکانها
disbands
انحلال رسمی یکانها
rendezvous area
نقطه الحاق یکانها
disbands
منحل کردن یکانها
disposition
استقرار یکانها و اماد درمنطقه
redeployment
تغییر مکان دادن یکانها
interservice
بین یکانها در حین خدمت
fast shuttle
تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
force development
برنامه تامین یا بسیج یکانها
attachment
منتصب کردن یکانها انتصاب
detaching
زیرامر قرار دادن یکانها
detaches
زیرامر قرار دادن یکانها
detach
زیرامر قرار دادن یکانها
fire restriction
محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
demand accommodation
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
debarkation
تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
adjutant's call
احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
common user items
اقلام مشترک المصرف بین یکانها
movement control
کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
tent striking
فرمان اماده حرکت شدن یکانها
troop test
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
parting shots
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
gap filler
یکان پوشاننده شکافها یارخنههای بین یکانها
parting shot
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
emergency complement
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
assembly
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
unit citation
جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
emergency establishment
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
refilling
تعویض
refills
تعویض
switch
تعویض
switch
تعویض جا
refilled
تعویض
refill
تعویض
substitution
تعویض
interchange
تعویض
interchanged
تعویض
interchanges
تعویض
interchanging
تعویض
switched
تعویض
switched
تعویض جا
line feed
تعویض خط
replace
تعویض
replaced
تعویض
rotation
تعویض
replaces
تعویض
replacing
تعویض
quid pro quos
تعویض
quid pro quo
تعویض
switches
تعویض جا
switches
تعویض
swapping
تعویض
stage set
تعویض سن
replacement
تعویض
substituent
تعویض
shift
تعویض
switchover
تعویض
shifted
تعویض
replacements
تعویض
resignation
تعویض
resignations
تعویض
shifts
تعویض
oblique compartment
قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
alteration
تعویض کردن
substituted
تعویض بازیگر
automatic carriage
تعویض خودکار
line replacement
تعویض خط جبهه
to shift
تعویض کردن
changing
تعویض مبادله
modification
تعویض مدل
substituting
تعویض بازیگر
rotation
تعویض محل
foreign exchange
تعویض خارجی
pole changing
تعویض قطب
oil change
تعویض روغن
adjournment
برخاست تعویض
shifts
نوبت تعویض
line feed
تعویض سطر
turn over
برگردان تعویض
direct exchange
تعویض باداغی
fungible
قابل تعویض
fungibility
قابلیت تعویض
frequency changing
تعویض فرکانس
shifts
تعویض کردن
exchange point
نقطه تعویض
substitute
تعویض بازیگر
illumination change
تعویض روشنایی
substitutionary
تعویض جانشینی
change court
تعویض زمین
changes
تعویض مبادله
interchangeability
قابلیت تعویض
changer
تعویض کننده
interchange circuit
مدار تعویض
changed
تعویض مبادله
change
تعویض مبادله
commutating switch
کلید تعویض
lead through
تعویض سرپرست
replacements
تعویض قطعه
replacement cost
هزینه تعویض
substitutable
قابل تعویض
shifted
نوبت تعویض
replacement
تعویض قطعه
relieve
تعویض نگهبانی
relieves
تعویض نگهبانی
relieving
تعویض نگهبانی
subs
تعویض بازیگر
supplant
تعویض کردن
replacer
تعویض کننده
shifter
تعویض کننده
request substitution
تقاضای تعویض
shift
تعویض کردن
shift
نوبت تعویض
alternate
تعویض متناوب
alternated
تعویض متناوب
alternates
تعویض متناوب
restaging
تعویض محل
interchangeable
قابل تعویض
supplanted
تعویض کردن
supplanting
تعویض کردن
alternation
تعویض قطب
substitution
تعویض جانشینی
relief in place
تعویض در محل
symmetrical exchange
تعویض قرینه
maintenance
تعویض قط عات و...
sub
تعویض بازیگر
refillable
قابل تعویض
adjournments
برخاست تعویض
supplants
تعویض کردن
replaceable
قابل تعویض
shifted
تعویض کردن
pole changing switch
کلید تعویض قطب
pole changer
تعویض کننده قطب
beater ejector
دکمه تعویض سر همزن
trade something in
<idiom>
تعویض وسایل کهنه
noninterchanging states
حالتهای تعویض نشدنی
substitutive
وابسته به تعویض یا جابجاسازی
linear amplifier
تعویض کننده خطی
shiftable
قابل تعویض یا انتقال
switch over
تعویض کردن برق
shift colors
تعویض پرچم ناو
shift colors
پرچم را تعویض کنید
renewable fuse
فیوز تعویض پذیر
substituent
قابل تعویض توکیلی
gear change box
جعبه تعویض دنده
new line character
دخشه تعویض سطر
line feed character
دخشه تعویض پذیر
exchanged
مبادله کردن تعویض
substituted
تعویض جانشین کردن
substituting
تعویض جانشین کردن
substituting
تعویض کردن جابجاکردن
irreplaceable
غیر قابل تعویض
replaces
چیزی را تعویض کردن
substituted
تعویض کردن جابجاکردن
aircraft handover
تعویض کنترل هواپیما
substitute
تعویض کردن جابجاکردن
substitute
تعویض جانشین کردن
exchange
مبادله کردن تعویض
exchanges
مبادله کردن تعویض
exchanging
مبادله کردن تعویض
replace
چیزی را تعویض کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com