English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
radiolocation تعیین محل نقاط با استفاده ازامواج رادیویی
Other Matches
active homing guidance هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
polar plot روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
pin point تعیین دقیق نقاط
differential leveling تعیین اختلاف تراز نقاط
loran تعیین خط سیر هواپیمایاکشتی بوسیله مخابرات رادیویی
exact location تعیین کردن محل دقیق نقاط
radial line plot روش تعیین محل نقاط بااخراج اشعه
rise and fall تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
hypsographic map نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
point designation شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
wireless network شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
high frequency فرکانس رادیویی بین 3 تا 03مگاهرتز مورد استفاده درمخابرات هوا به دریا
offset method روش استفاده از خط سری درنشان دادن نقاط روی نقشه
enhanced حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhances حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhancing حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhance حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
halftone توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
halftones توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
cone of silence مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
photo finish استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
vertical control کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
center تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
gridding محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio fix تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
direct plotting تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
decimal کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimals کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
toolbox مجموعه توابع از پیش تعیین شده که در حین نوشتن برنامه استفاده می شوند
defaulted عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulting عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
default عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaults عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
alphaphotographic آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند
demodulation جدا کردن موج مدوله کننده ازامواج کاریر مدوله شده
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
kilim [glim] گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
rabal روش تعیین اوضاع جوی به وسیله بالنهای هواسنجی روش استفاده از پیامهای هواسنجی
authentication تعیین نشانی تعیین معرف کردن
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
dosimetry تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
locates جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
air priorities committee کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
radios رادیویی
broadcasting رادیویی
radio رادیویی
radioing رادیویی
radioed رادیویی
radio silence سکوت رادیویی
radiographic مخابرات رادیویی
space radiation تشعشع رادیویی
radio waves امواج رادیویی
radiographic عکس رادیویی
radio wave موج رادیویی
electronic locator فلزیاب رادیویی
radio metal locator فلزیاب رادیویی
radiometeorograph هوانگار رادیویی
radmail پست رادیویی
call sign معرف رادیویی
receiving set گیرنده رادیویی
facsimile عکاسی رادیویی
radio telescope تلسکوپ رادیویی
facsimile عکس رادیویی
facsimiles عکاسی رادیویی
radio telescopes تلسکوپ رادیویی
call signs معرف رادیویی
compere مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
radio match رویارویی رادیویی
telephoto عکاسی رادیویی
telephotography عکاسی رادیویی
radiophotograph عکس رادیویی
metal locator فلزیاب رادیویی
facsimiles عکس رادیویی
hertzian wave موج رادیویی
waving موج رادیویی
faxing عکاسی رادیویی
r.f. بسامد رادیویی
faxes عکاسی رادیویی
faxed عکاسی رادیویی
fax عکاسی رادیویی
receiver گیرنده رادیویی
receivers گیرنده رادیویی
waved موج رادیویی
radio navigation ناوبری رادیویی
radio link پیوند رادیویی
transmitter فرستنده رادیویی
transmitters فرستنده رادیویی
radio interference پارازیت رادیویی
radio horizon افق رادیویی
radio frequency فرکانس رادیویی
radio receiver گیرنده رادیویی
waves موج رادیویی
wave موج رادیویی
radio control فرمان رادیویی
radio detection اکتشاف رادیویی
radio dicipline انضباط رادیویی
radio ferquency بسامد رادیویی
radiophoto عکاسی رادیویی
listening silence سکوت رادیویی
radio frequencies فرکانسهای رادیویی
phototelegraphy عکاسی رادیویی
radio sextant سکستانت رادیویی
radio compass قطبنمای رادیویی
radio alimeter فرازیاب رادیویی
radio call sign معرف رادیویی
play by play پخش رادیویی
radio broadcasting پخش رادیویی
wirephoto عکاسی رادیویی
radio beacon بیکن رادیویی
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacity استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
radio call sign معرف ایستگاه رادیویی
radio approach دستگاه تقرب رادیویی
radiographs پوتونگار عکس رادیویی
tactical call sign معرف رادیویی تاکتیکی
radio پیام رادیویی فرستادن
radioing پیام رادیویی فرستادن
skip zone منطقه کور رادیویی
radio astronomy اختر شناسی رادیویی
high power radio station ایستگاه رادیویی بزرگ
groundwave موجهای رادیویی زمینی
radios پیام رادیویی فرستادن
direction finder جهت یاب رادیویی
net call sign معرف رادیویی شبکه
telemetry مسافت سنجی رادیویی
broadcasting station ایستگاه رادیویی فرستنده
radioed پیام رادیویی فرستادن
wave front جبهه امواج رادیویی
radio frequency interference تداخل فرکانس رادیویی
radiograph پوتونگار عکس رادیویی
radio frequency transformer مبدل بسامد رادیویی
play by play پخش رادیویی مسابقه
rawinsonde جهت یاب رادیویی
radiotelegraphic تلگراف رادیویی کردن
radiotelegraph تلگراف رادیویی کردن
spotter کمک مفسر رادیویی
quad چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
bands شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
key points نقاط حساس
keop soo نقاط حساس
trio نقاط سه قلو
isodose rate خط نقاط متحدالدوز
keop soo نقاط مرگ
interactional points نقاط تلاقی
interactional points نقاط تماس
lagrangian points نقاط لاگرانژی
at all points در همه نقاط
triad نقاط سه قلو
triads نقاط سه قلو
trios نقاط سه قلو
key points نقاط مهم
twin sideband ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
radmail وسیله ارسال پیام رادیویی
screenplay نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
rf Frequency Radio فرکانس رادیویی
high frequency radio station ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
sweep jamming امواج سیار پارازیت رادیویی
screenwriter نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
screenwriters نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
garbage واسط رادیویی از کانالهای مجاور
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
screenplays نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
back scattering توزیع معکوس امواج رادیویی
radio frequency amplifier فزون ساز بسامد رادیویی
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
back scattering پخش معکوس امواج رادیویی
ieee که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
duplexes دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com