Dictiornary-Farsi | تعیین نامزدی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
nomination	تعیین نامزدی
nominations	تعیین نامزدی


Other Matches

betrothment	نامزدی
despousation	نامزدی
troth	نامزدی
trothplight	نامزدی
candidacy	نامزدی
bethrothal	نامزدی
betrothal	نامزدی
engagement	نامزدی
espousal	نامزدی
affiance	نامزدی
betrothals	نامزدی
engagements	نامزدی
tryst	میعادگاه نامزدی
trysts	میعادگاه نامزدی
engagements	نامزدی شغل
engagement	نامزدی شغل
candidature	نامزدی داوطلبی
break up of the a proposed marriage	به هم خوردن نامزدی
bespoken	نامزدی نامزد شده
bespoke	نامزدی نامزد شده
to break [off] an engagement	نامزدی را نقض کردن
authentication	تعیین نشانی تعیین معرف کردن
to plight oneself to a person	پیمان نامزدی با کسی بستن
betroth	مراسم نامزدی بعمل اوردن
wedding rings	حلقه انگشتری نامزدی یاعروسی
to break off one's engagement	نامزدی خود را نقض کردن
handfast	دست نامزدی پیمان عروسی بستن با حلقه
default	مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults	مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted	مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting	مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
dosimetry	تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
located	جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating	جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate	جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates	جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee	کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
convoy routing	تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
radar locating	تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
running fix	کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
designations	تعیین
assignment of space	تعیین جا
designation	تعیین
formulation	تعیین
fixations	تعیین
emplacement	تعیین جا
determination	تعیین
fixation	تعیین
appointment	تعیین
appointments	تعیین
specification	تعیین
watermark	تعیین میزان مد اب
nominative	تعیین شده
indicating	تعیین کننده
earmarked	تعیین شده
abounds	تعیین حدودکردن
abounding	تعیین حدودکردن
admensuration	تعیین اندازه
abounded	تعیین حدودکردن
crucial	تعیین کننده
determine	تعیین کردن
crucially	تعیین کننده
admeasurement	تعیین اندازه
determines	تعیین کردن
fixes	تعیین کردن
specified	تعیین شده
assignments	تعیین تعدادسهمیه
assignment	تعیین تعدادسهمیه
routes	تعیین خط مسیر
formulation	تعیین کردن
route	تعیین خط مسیر
blood type	تعیین کردن
appraisal	تعیین قیمت
blood group	تعیین کردن
appraisals	تعیین قیمت
placement	تعیین شغل
blood groups	تعیین کردن
placements	تعیین شغل
determining	تعیین کردن
blood types	تعیین کردن
wage determination	تعیین دستمزد
valorization	تعیین ارزش
unitization	تعیین واحد
typification	تعیین نمونه
titration	تعیین عیار
tell off	تعیین کردن
signification	تعیین افهار
sex determination	تعیین جنسیت
redirection	تعیین جهت
redirection	تعیین مسیر
range determination	تعیین مسافت
laid on <past-p.>	تعیین شده
provided <adj.> <past-p.>	تعیین شده
appropriated <adj.> <past-p.>	تعیین شده
quantification	تعیین خاصیت
price determination	تعیین قیمت
determination coefficient	ضریب تعیین
determinable	قابل تعیین
demark	تعیین حدودکردن
delimitation	تعیین حدود
damage assessment	تعیین خسارات
fix	تعیین کردن
completely specified	با تعیین کامل
coefficient of determination	ضریب تعیین
budget determinant	تعیین بودجه
assignment of tasks	تعیین وفایف
assignability	قابل تعیین
ascertian	تعیین کردن
determinative	تعیین کننده
moisture determination	تعیین رطوبت
predesignation	تعیین قبلی
job placement	تعیین شغل
indentification	تعیین هویت
income determination	تعیین درامد
frequency designation	تعیین فرکانس
frequency determination	تعیین فرکانس
frequency assignment	تعیین فرکانس
frequency allocation	تعیین فرکانس
foreordainment	تعیین از پیش
fix on	تعیین کردن
enumeration	تعیین شماره
emplacement	تعیین محل
appointe	تعیین کردن
bound	تعیین کردن
orientation	تعیین موقعیت
determinants	تعیین کننده
orientation	تعیین جهت
identifying	تعیین کردن
locations	تعیین محل جا
slate	تعیین کردن
slated	تعیین کردن
slates	تعیین کردن
location	تعیین محل جا
determinant	تعیین کننده
appoints	تعیین کردن
specifying	تعیین کردن
specify	تعیین کردن
appoint	تعیین کردن
specifies	تعیین کردن
indeterminable	تعیین ناپذیر
assessments	تعیین مالیات
identification	تعیین هویت
demarcation	تعیین حدود
identify	تعیین کردن
avow	شرط تعیین
identifies	تعیین کردن
identified	تعیین کردن
assessment	تعیین مالیات
watermarks	تعیین میزان مد اب
avowing	شرط تعیین
avows	شرط تعیین
assignation	تعیین وقت
assignations	تعیین وقت
fault localization	تعیین محل خطا
delimits	تعیین کردن حدود
determining tendency	گرایش تعیین کننده
predetermine	قبلا تعیین کردن
locate	تعیین محل کردن
prifix	قبلا تعیین کردن
prifixal	قبلا تعیین کردن
authentication equipment	وسایل تعیین نشانی
authentication equipment	وسایل تعیین معرف
assignable	قابل تعیین و تخصیص
redirection operator	عملگر تعیین جهت
rezone	از نومحدوده تعیین کردن
animadvert	تعیین تقصیر ومجازات
electroscope	تعیین کننده برق
dream determinant	تعیین کننده رویا
postings	تعیین محل ماموریت
nominee	منصوب تعیین شده
spot elevation	ارتفاع تعیین شده
specifiable	قابل تعیین یا تخصیص
authentication system	سیستم تعیین معرف
admeasure	تعیین حصه کردن
posting	تعیین محل ماموریت
administered price	قیمت تعیین شده
delimiting	تعیین کردن حدود
flight clearance	تعیین امنیت پرواز
routing	تعیین مسیرعبور عزیمت
alidade	الیداددستگاه تعیین سمت
nominees	منصوب تعیین شده
rorschach determinant	تعیین کننده رورشاخ
apportionment	تعیین سهم و حصه
identified	تعیین هویت کردن
predestine	قبلا تعیین کردن
identifies	تعیین هویت کردن
locating	تعیین محل کردن
coefficient of determination	ضریب تعیین کننده
genealogize	تعیین نسب کردن
datable	قابل تعیین تاریخ
locates	تعیین محل کردن
location theory	نظریه تعیین مکان
location of industry	تعیین مکان صنعت
limitation clause	ماده تعیین حدود
identifying	تعیین هویت کردن
limitation clause	عبارت تعیین حدود
leader's rule	تعیین مسافت امن
identify	تعیین هویت کردن
located	تعیین محل کردن
identification problem	مسئله تعیین هویت