English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
laser disignator تعیین کننده هدف لیزری
Other Matches
designative اشاره کننده تعیین کننده
determinants تعیین کننده
indicating تعیین کننده
determinant تعیین کننده
crucially تعیین کننده
determinative تعیین کننده
crucial تعیین کننده
oddsmaker تعیین کننده امتیاز
determinants عامل تعیین کننده
electroscope تعیین کننده برق
rorschach determinant تعیین کننده رورشاخ
form determinant تعیین کننده شکل
determinant عامل تعیین کننده
crucial experiment ازمایش تعیین کننده
determining tendency گرایش تعیین کننده
coefficient of determination ضریب تعیین کننده
dream determinant تعیین کننده رویا
rate determining step مرحله تعیین کننده سرعت
driving range علامت تعیین کننده فاصله ها
authenticator تعیین کننده سیستم نشانی
fault localization apparatus دستگاه تعیین کننده محل خطا
words of limitation الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
gyroscopes وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscope وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
doppler radar رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
range markers علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
air transport allocations board هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
boxman عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
laser linescan دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
localizer انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
policy maker سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
pile height ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
marker تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers تعیین کننده شاخص هدف شاخص
authentication تعیین نشانی تعیین معرف کردن
laser printers چاپگر لیزری
laser printer چاپگر لیزری
laser font فونت لیزری
laser memory حافظه لیزری
laser welding جوش لیزری
laser guidance سیستم هدایت لیزری
optical laser disk دیسک لیزری نوری
laser disignator هدف یاب لیزری
holography ایجاد تصویر لیزری
laser guidance هدایت لیزری بمب یا موشک
postscript laser printer چاپگر لیزری پست اسکریپت
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
correspondence quality چاپ با کیفیت بالا توسط چاپگرهای لیزری
toner محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
corona سیم نازکی که بخش پودری تونر در چاپگر لیزری رابار میکند با عبور از آن
laserwriter چاپگر لیزری سافت Apple که از زبان شرح صفحه PostScript استفاده میکند
white چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
whiter چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
coronas سیم نازکی که بخش پودری تونر در چاپگر لیزری رابار میکند با عبور از آن
whitest چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
dosimetry تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
lasers اشعه لاسر انرژی لیزری سیستم تقویب نور بوسیله تشعشعات تحریک شده
laser اشعه لاسر انرژی لیزری سیستم تقویب نور بوسیله تشعشعات تحریک شده
hp laserjet چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
Hewlett Packard چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
Hewlett Packard LaserJet چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
matrix الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
matrixes الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
laserjet چاپگر لیزری سافت Hewelett Packard که برای شرح صفحه از زبان PCL استفاده میکند
d.p.i. روش استاندارد برای شرح میزان resolation در چاپگرهای motrix-dot یا لیزری یا صفحه نمایش
locate جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
Hewlett Packard مجموعه دستورات استاندارد ساخت Hewlett Packard تا یک نرم افزار توابع چاپگر لیزری را کنترل کند
air priorities committee کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
coronas تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
corona تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
postscript زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscripts زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
running fix کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
fibre optics لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
published 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
toner که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
fixation تعیین
fixations تعیین
formulation تعیین
determination تعیین
appointments تعیین
appointment تعیین
emplacement تعیین جا
specification تعیین
designation تعیین
assignment of space تعیین جا
designations تعیین
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
frequency assignment تعیین فرکانس
avows شرط تعیین
price determination تعیین قیمت
frequency allocation تعیین فرکانس
enumeration تعیین شماره
frequency designation تعیین فرکانس
frequency determination تعیین فرکانس
avowing شرط تعیین
avow شرط تعیین
assignment تعیین تعدادسهمیه
emplacement تعیین محل
predesignation تعیین قبلی
appointe تعیین کردن
demarcation تعیین حدود
routes تعیین خط مسیر
coefficient of determination ضریب تعیین
quantification تعیین خاصیت
redirection تعیین جهت
redirection تعیین مسیر
slate تعیین کردن
slated تعیین کردن
slates تعیین کردن
route تعیین خط مسیر
assignments تعیین تعدادسهمیه
completely specified با تعیین کامل
identifying تعیین کردن
blood groups تعیین کردن
laid on <past-p.> تعیین شده
blood group تعیین کردن
abounded تعیین حدودکردن
abounding تعیین حدودکردن
fixes تعیین کردن
fix تعیین کردن
abounds تعیین حدودکردن
watermark تعیین میزان مد اب
watermarks تعیین میزان مد اب
assignation تعیین وقت
assignations تعیین وقت
determine تعیین کردن
determines تعیین کردن
blood type تعیین کردن
appraisal تعیین قیمت
indentification تعیین هویت
identify تعیین کردن
identifies تعیین کردن
foreordainment تعیین از پیش
identified تعیین کردن
appropriated <adj.> <past-p.> تعیین شده
appraisals تعیین قیمت
provided <adj.> <past-p.> تعیین شده
fix on تعیین کردن
blood types تعیین کردن
determining تعیین کردن
nomination تعیین نامزدی
titration تعیین عیار
bound تعیین کردن
formulation تعیین کردن
assignability قابل تعیین
budget determinant تعیین بودجه
income determination تعیین درامد
indeterminable تعیین ناپذیر
admensuration تعیین اندازه
admeasurement تعیین اندازه
typification تعیین نمونه
signification تعیین افهار
unitization تعیین واحد
ascertian تعیین کردن
orientation تعیین موقعیت
location تعیین محل جا
locations تعیین محل جا
nominative تعیین شده
earmarked تعیین شده
placements تعیین شغل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com