Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
hands on
تعیین یک فعالیت یا اموزش که باعملکرد واقعی قطعهای ازسخت افزار درگیر است
hands-on
تعیین یک فعالیت یا اموزش که باعملکرد واقعی قطعهای ازسخت افزار درگیر است
Other Matches
armory training
اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
real time
با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
reconditioning training
اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
MSX
استاندارد سخت افزار و نرم افزار برای کامپیوترهای خانگی که می توانند از نرم افزار متغیر استفاده کنند
cambridge equation
نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
absolute altimeter
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
vendor
سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
vendors
سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
basic unit training
اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
advanced unit training
اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
benchmark problem
کار یا برنامه بررسی اعتبار کارایی سخت افزار یا نرم افزار
target market
بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
configuration
روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
system
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
configurations
روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
systems
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
compatibility
توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
link
اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
benchmark
برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
diagnosed
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
benchmarks
برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
pseudo random
سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
diagnose
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
feature
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
diagnosing
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
tests
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
featured
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
tested
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
test
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
features
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
featuring
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
stations
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
flexibility
توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
stationed
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
canonical schema
نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
fine tune
تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
station
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
disaster recovery plan
طرح یک واکنش به هنگامیکه خطری نرم افزار و سخت افزار را تهدید میکند
portability
گسترده به طوری که سخت افزار یا نرم افزار در سیستمهای مختلف قابل استفاده باشند
ergonomics
بخشی از طراحی نرم افزار یا سخت افزار تا برای استفاده مناسب و امن شود
man machine interface
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین
documentation
اطلاعات یانموادرهایی که شرح توابع و استفاده و عمل سخت افزار یا نرم افزار می دهند
special interest group
که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
hacks
تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
off the shelf
محصول سخت افزار یا نرم افزار با تولید انبوه
hacked
تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
hack
تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
usability
امکانی که سخت افزار یا نرم افزار با آن استفاده می شون
trap
وسیله , نرم افزار یا سخت افزار که چیزی مثل متغیر, خطا یا مقدار دریافت میکند
customises
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
convention
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
customised
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customising
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizes
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
desktop
ترکیب نرم افزار خالص و سخت افزار اضافی که به کاربر امکان ویرایش ویدیو روی PC میدهد
conventions
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
problem
خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problems
خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
funware
برنامههای بازی در سخت افزار- نرم افزار
database
نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
databases
نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
databases
ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
DirectSound
در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
machined
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
database
ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
machine
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
MMI
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
technical
وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
machines
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
faults
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faulted
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
hardwired logic
تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
dependent
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
fault
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
expandable
با افزودن نرم افزار یا سخت افزار
authentication
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
micros
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
microcomputer
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
architecture proper
معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
computer assisted instruction
اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
twain
واسط برنامه نویسی استاندارد سافت Packard-Hewlett, Logiteel, Gantman Kodeck , Aldis , Caere که به نرم افزار امکان سخت افزار تصویر میدهد
teleprinter
واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinters
واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
trilobate
سه قطعهای
lobar
قطعهای
patches
تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
patch
تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
outbreak
درگیر
outbreaks
درگیر
piece work
کار قطعهای
intersegmental
میان قطعهای
enmeshed
درگیر-درمخمسهافتادن
engages
درگیر شدن
gear in
درگیر شدن
scrambling
درگیر شدن
scrambles
درگیر شدن
scrambled
درگیر شدن
scramble
درگیر شدن
engage
درگیر شدن
mesh
درگیر کردن
meshes
درگیر کردن
meshing
درگیر کردن
screw around
<idiom>
درگیر کاری بودن
commissions
درگیر رزم کردن
involve
درگیر کردن یا شدن
attack size
استعداد وسایل درگیر در تک
involves
درگیر کردن یا شدن
involving
درگیر کردن یا شدن
combat , elements
عناصر درگیر در رزم
commissioning
درگیر رزم کردن
commission
درگیر رزم کردن
opposing forces
نیروهای درگیر نبرد
take care of
<idiom>
با چیزی درگیر شدن
ducks
درگیر شدن هواپیماها
duckings
درگیر شدن هواپیماها
commitment
درگیر جنگ کردن
commitments
درگیر جنگ کردن
ducked
درگیر شدن هواپیماها
active aircraft
هواپیمای درگیر در رزم
duck
درگیر شدن هواپیماها
arms control measures
مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
scrambling
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
up to here with
<idiom>
درگیر رفتاربد کسی بودن
scrambles
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scrambled
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scramble
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
continuous
قطعهای پایان ناپذیر از نوار ضبط
site
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sited
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sites
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
to involve somebody in something
[negative]
کسی را با چیزی
[منفی]
درگیر کردن
to implicate somebody in something
کسی را با چیزی
[منفی]
درگیر کردن
opposing
مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
gimbal
سوارکردن قطعهای بریک حلقه نگهدارنده ازاد
model
قطعهای که برای به نمایش گذاشن به کار می رود
finger plate
قطعهای ازفلزیاچینی یاشیشه که بالاوپایین دسته درمیگذارندکه از
modeled
قطعهای که برای به نمایش گذاشن به کار می رود
duett
قطعهای که برای دوخواننده یادونوازنده ساخته باشند
modelled
قطعهای که برای به نمایش گذاشن به کار می رود
models
قطعهای که برای به نمایش گذاشن به کار می رود
NOR function =
مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
head stock
قطعهای که قسمت مهم دستگاه بر ان قرار دارد
The real problem is not whether machines think but whether men do.
مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
dosimetry
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
bracing
قطعهای که عمل کشش را درساختمان یا چوبست انجام میدهد
doped
قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
CD I
استانداردهای سخت افزار و نرم افزار که داده و تصویر و متن را روی یک دیسک فشرده ترکیب میکند و به کاربر اجازه میدهد تا با نرم افزاری که روی ROM-CD ذخیره شده است کار کند
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
mix up, caution
موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
escape line
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
I didn't intend to involve you in this mess.
من نمی خواستم تو را با این گرفتاری
[دردسر]
درگیر کنم.
locating
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
built up frog
قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
footprints
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
demo
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
logs
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
log
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
footprint
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
demonstration
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demonstrations
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
IBM
اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
recorders
قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
recorder
قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
diagnostic
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی سایر مدارها یا قط عات است
air priorities committee
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
firewall
سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
quartette
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
spline
در گرافیک کامپیوتری کثیرالجملهای چند قطعهای با تدوام مرتبه اول بین قطعههای ان
labels
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
quartet
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
labeling
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
label
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
labelled
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
quartets
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
instructions
اموزش
instruction
اموزش
tutorials
اموزش
education
اموزش
tutorial
اموزش
lore
اموزش
training
اموزش
boilerplate
قطعهای از متن که بارهاکلمه به کلمه در سندهای گوناگون استفاده میشودورق اهن دیگ بخار
powers
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
monitors
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
power
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
monitored
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
powering
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com