Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (6 milliseconds)
English
Persian
condensate
تغلیظ شده منقبض شده
Other Matches
condensation
تغلیظ
doping
تغلیظ
condenses
تغلیظ کردن
condense
تغلیظ کردن
condensing
تغلیظ کردن
condensed
تغلیظ شده
unthickened
تغلیظ نشده
condenser
تغلیظ کننده
concentrating
تمرکز دادن تغلیظ
peptized fuel
سوخت تغلیظ شده
gasoline gels
بنزین تغلیظ شده
gasoline gels
سوخت تغلیظ شده
concentrate
تمرکز دادن تغلیظ
concentrates
تمرکز دادن تغلیظ
thickened fuel
سوخت تغلیظ شده
concenter
تمرکز دادن تغلیظ کردن
deconcentrate
از حالت تغلیظ خارج کردن
pyrocondensation
تغلیظ یا تکاثف شیمیایی بوسیله حرارت
maple syrup
شربتی که از تغلیظ انواع افراتهیه میشود
dopant
مادهای که در فرایند تغلیظ اضافه میشود doping
crimpy
منقبض
astrictive
منقبض کننده
contracted
منقبض شده
shrug
منقبض کردن
shrugged
منقبض کردن
shrugging
منقبض کردن
contractive
منقبض کننده
condenser
منقبض کننده
retract
منقبض کردن
hard set
منقبض شده
scrunch
منقبض کردن
constricts
منقبض کردن
constricting
منقبض کردن
constricted
منقبض کردن
constrict
منقبض کردن
retractive
منقبض کننده
retractor
منقبض کننده
twitch grass
منقبض شدن
contract
منقبض کردن
scrunched
منقبض کردن
scrunches
منقبض کردن
incodensable
منقبض نشدنی
retracts
منقبض کردن
retracting
منقبض کردن
retracted
منقبض کردن
scrunching
منقبض کردن
contract
منقبض شدن
depressor
عضلهای که منقبض شود
twitches
منقبض شدن کشش
twitching
منقبض شدن کشش
twitched
منقبض شدن کشش
twitch
منقبض شدن کشش
napalm
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
shrink
منقبض شدن عقب کشیدن
shrinking
منقبض شدن عقب کشیدن
contract
منقبض شدن مخفف کردن
retractive
منقبض شونده جمع کننده
shrinks
منقبض شدن عقب کشیدن
polyester
نمک الی مرکبی که تغلیظ شده ودر پلاستیک سازی مصرف میگردد
systaltic
منقبض ومنبسط شونده بصورت متناوب
condensability
قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
gaduate
درجه بندی کردن تغلیظ کردن
incondensable
خلاصه نشدنی تغلیظ نشدنی
condensing
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condensing
منقبض کردن مختصرومفیدکردن خلاصه کردن
condenses
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condense
منقبض کردن مختصرومفیدکردن خلاصه کردن
condense
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condenses
منقبض کردن مختصرومفیدکردن خلاصه کردن
contract
کنترات کردن منقبض کردن
shrunken
جمع شدن منقبض شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com